سلام بر حسين و لعنت بر يزيد
يک جا مي گوئيم سلام بر حسين، اين حرف در فاز مثبت است ولي وقتي ميگوئيم لعنت بر يزيد بلافاصله به فاز منفي ميرويم. اما وقتي از زاويه معرفتي اين کلمات را بيان کنيم، هر دو در فاز مثبت است. سلام بر حسين يعني من راه حسين را انتخاب کردم و لعنت بر يزيد يعني من راه يزيد را نميروم، در فاز مثبت باشيم هر دوتا مثبت است.اما يک بحثي ما داريم به نام تاثيرپذيري ذهن از کلام. البته در مورد افراد معمولي که تا بگويند لعنت مي روند به فاز منفي. اما اگر همان فرد عادي اين مساله را در داستان بخواند که (فلان کس به فلان کس گفت لعنت بر تو باد) نميرود در فاز منفي. اگر واکنش احساسي نشان بدهيم ميرويم در فاز منفي.
اگر با واکنش احساسي بگوئيم مرگ بر آمريکا ميرويم در فاز منفي ولي اگر با واکنش معرفتي بگوئيم مرگ بر آمريکا فاز مثبت است يعني من راه آمريکا را نمي روم.
عادت ذهني ما اين است که شديم تابع واژه و فورا ذهن ما ميرود به فاز منفي.اما مثلا داريم فيلم مي بينيم که ميگويد (لعنت بر تو) در اين حالت ما داريم گوش ميدهيم و تخمه ميخوريم و فاز ما نيز تغيير نمي کند. اين اتفاقي است که در افراد عادي مي افتد و مرتب از فاز مثبت به منفي ميروند و برعکس.
مساله ديگر هم اين است که آيا در پيشگاه عدالت ، ما بگوئيم لعنت بر يزيد، محاکمه يزيد شدت بيشتري ميگيرد؟ نه. محاکمه يزيد بر اساس قانون خودش هست. مثل اين که ما الان برويم به دادسرا بگوئيم ميخواهيم فلان آدم را چهار شقه کنيم، گوش به حرف ما نميدهند ميگويند بر طبق قانون است. همه بشر هم بگويند لعنت بر يزيد به نظر ما مربوط نيست و تابع عدالت او است.
اما من با گفتن اين مطلب معرفت خودم را جاري مي کنم و لعنت بر يزيد يعني من راه يزيد را نميروم.
آنجا که ميگويد لعنت خدا يعني اين راه لعنت شده است و در آن برکت نيست و اين راه را نرو.
حالا من بگويم مرگ بر آمريکا و در فاز منفي براي خودم ضرر دارد. اما در فاز مثبت يعني من امپرياليسم را قبول ندارم.
پس ما دو گونه برخورد داريم احساسي يا معرفتي. در برخورد معرفتي رگ گردنم نميگيرد و وقتي ميگويم لعنت بر يزيد يعني راه و روش خودم را به ضمير ناخودآگاهم اعلام ميکنم و تشعشع هم مثبت است چون خوشحالم.
ترم7- جلسه3- بخش2
استاد طاهري
يک جا مي گوئيم سلام بر حسين، اين حرف در فاز مثبت است ولي وقتي ميگوئيم لعنت بر يزيد بلافاصله به فاز منفي ميرويم. اما وقتي از زاويه معرفتي اين کلمات را بيان کنيم، هر دو در فاز مثبت است. سلام بر حسين يعني من راه حسين را انتخاب کردم و لعنت بر يزيد يعني من راه يزيد را نميروم، در فاز مثبت باشيم هر دوتا مثبت است.اما يک بحثي ما داريم به نام تاثيرپذيري ذهن از کلام. البته در مورد افراد معمولي که تا بگويند لعنت مي روند به فاز منفي. اما اگر همان فرد عادي اين مساله را در داستان بخواند که (فلان کس به فلان کس گفت لعنت بر تو باد) نميرود در فاز منفي. اگر واکنش احساسي نشان بدهيم ميرويم در فاز منفي.
اگر با واکنش احساسي بگوئيم مرگ بر آمريکا ميرويم در فاز منفي ولي اگر با واکنش معرفتي بگوئيم مرگ بر آمريکا فاز مثبت است يعني من راه آمريکا را نمي روم.
عادت ذهني ما اين است که شديم تابع واژه و فورا ذهن ما ميرود به فاز منفي.اما مثلا داريم فيلم مي بينيم که ميگويد (لعنت بر تو) در اين حالت ما داريم گوش ميدهيم و تخمه ميخوريم و فاز ما نيز تغيير نمي کند. اين اتفاقي است که در افراد عادي مي افتد و مرتب از فاز مثبت به منفي ميروند و برعکس.
مساله ديگر هم اين است که آيا در پيشگاه عدالت ، ما بگوئيم لعنت بر يزيد، محاکمه يزيد شدت بيشتري ميگيرد؟ نه. محاکمه يزيد بر اساس قانون خودش هست. مثل اين که ما الان برويم به دادسرا بگوئيم ميخواهيم فلان آدم را چهار شقه کنيم، گوش به حرف ما نميدهند ميگويند بر طبق قانون است. همه بشر هم بگويند لعنت بر يزيد به نظر ما مربوط نيست و تابع عدالت او است.
اما من با گفتن اين مطلب معرفت خودم را جاري مي کنم و لعنت بر يزيد يعني من راه يزيد را نميروم.
آنجا که ميگويد لعنت خدا يعني اين راه لعنت شده است و در آن برکت نيست و اين راه را نرو.
حالا من بگويم مرگ بر آمريکا و در فاز منفي براي خودم ضرر دارد. اما در فاز مثبت يعني من امپرياليسم را قبول ندارم.
پس ما دو گونه برخورد داريم احساسي يا معرفتي. در برخورد معرفتي رگ گردنم نميگيرد و وقتي ميگويم لعنت بر يزيد يعني راه و روش خودم را به ضمير ناخودآگاهم اعلام ميکنم و تشعشع هم مثبت است چون خوشحالم.
ترم7- جلسه3- بخش2
استاد طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر