سوال (31): چه نیازی به انجام عبادات به زبان اصلی است ؟
پاسخ : هر مطلبی بزبان اصل خودش گویا است ، فرض کنید من الان یک شعری را از یکی از عرفای ما می خوانم و شما این را بزبان دیگر ترجمه اش بکنید ، آیا اون معنی را می رساند ،- ساقیا بده جامی ز آن شراب روحانی تا دمی بیا سایم زین حجاب جسمانی – مثلا این بیت شعر را بیائیم ترجمه اش کنیم به هر زبانی دیگر آیا همین مطلب را شنونده می فهمد، ببینید ، معنی کردند اما هرگز درکی را که شما از شعر حافظ دارید ، یکی آمریکائی از اشعار حافظ ، مولانا یا ..... ندارد ، یکی اشکال ما اتفاقا سر همین مطلب است که ما با ترجمه کار داریم ، یک اشکالی هست که به اصطلاح با آن برخورد می کنیم و در واقع شما فرضا می آئید می گوئید – مالک یوم الدین – تر جمه دارد که مالک روز جزا ،از این مطلب خیلی داریم یعنی از این مطالبی که در واقع هست که ترجمه است و لیکن باز شدن آگاهی اش اصلا یک چیز دیگر است ، اصلا زمین تا آسمان فرق می کند ، اشعار هم همین طور است ، اخیرا نمی دانم دوستان به اشعار مولانا ،حافظ و غیره مراجعه کرده اند یا خیر ، آیا تغییراتی در درک و فهم پیش آمده بود یا نه ؟ دوستان اخیرا به قرآن مراجعه کرده اند ، آیا فرقی کرده بود یا نه ؟ یکسری از قضایا هست که به ترجمه نیست و لحظه ی برخورد ادراکاتی پیش می آید و ادراکاتی هست که موضوعش با اونچه که ترجمه شده فرق می کند و در اشعار هم همین هست .
اون چیزی که روی پله عشق به اصطلاح با آن برخورد می کنیم فرق می کند با اون چیزی که روی پله عقل می خواهد ترجمه بشود . بنابراین لازم است که ما اصل موضوع را دنبال بکنیم ، دنبال این باشیم که آگاهی خود اصل موضوع باز بشود . تا ابدالدهر روز جزا است ، چیزی تغییر نمی کند ولی وقتی می خوانید مالک یوم الدین ، هر آن چیزی می آید و اصلش را که می گویند در آن آگاهش هایی هست که باید با آن برخورد بکنید و الان من نمی خواهم برویم در این موضوع وارد بشویم چون خودش یک بحث مفصلی دارد و مجبور می شویم مواردی را و نمونه هایی را عنوان بکنیم . ولی دنبال این باشیم که اصل موضوع اون برای خود ماست . شما فکر می کنید که خدا نیاز دارد شما بگوئید مالک یوم الدین ، اون سمیع است ، بصیر است ، خبیر است ، شما نگفته می داند که ما گفتیم ،مثلا می گوئید – بسم الله الرحمن الرحیم –آیا ما این را به او گفتیم ؟این خطاب به ما است و حالا انشاءالله در دوره های بعد می بینیم که ماهرچه که می گوئیم خطاب به خودمان است و موضوع سوژه و همه چیز ما هستیم . در اینجا بحث رحمان ، قوانین رحمان ، قوانین رحیم بودن یک مقداری صحبت کردیم ، تا حدودی الان دیگه باید بدانیم که در همین یک خط چه چیزی نهفته است .
سه بخش بسم الله ، رحمان و رحیم . رحیم بودن ، استراتژی حرکت است ، رحمان بودن ، تسهیلات حرکت است و اینکه به چه صورتی ما الان داریم از رحمان استفاده می کنیم از بخش رحمانیت ، تسهیلات حرکت ، از حلقه های رحمانیت استفاده می کنیم . بسم الله ، بحث تجلیات الهی است که بعدا راجع به آن صحبت خواهیم کرد . لذا دست نزنیم به اصل موضوع ، خودش را بکار ببریم و برای خودمان بکار ببریم و فکر نکنیم که داریم برای اون می گوئیم ، خوب اینها اشکالاتی است که وارد نرم افزار ما کردند .
( دوره 2 جلسه 5 زنگ اول ) CD صوتی
پاسخ : هر مطلبی بزبان اصل خودش گویا است ، فرض کنید من الان یک شعری را از یکی از عرفای ما می خوانم و شما این را بزبان دیگر ترجمه اش بکنید ، آیا اون معنی را می رساند ،- ساقیا بده جامی ز آن شراب روحانی تا دمی بیا سایم زین حجاب جسمانی – مثلا این بیت شعر را بیائیم ترجمه اش کنیم به هر زبانی دیگر آیا همین مطلب را شنونده می فهمد، ببینید ، معنی کردند اما هرگز درکی را که شما از شعر حافظ دارید ، یکی آمریکائی از اشعار حافظ ، مولانا یا ..... ندارد ، یکی اشکال ما اتفاقا سر همین مطلب است که ما با ترجمه کار داریم ، یک اشکالی هست که به اصطلاح با آن برخورد می کنیم و در واقع شما فرضا می آئید می گوئید – مالک یوم الدین – تر جمه دارد که مالک روز جزا ،از این مطلب خیلی داریم یعنی از این مطالبی که در واقع هست که ترجمه است و لیکن باز شدن آگاهی اش اصلا یک چیز دیگر است ، اصلا زمین تا آسمان فرق می کند ، اشعار هم همین طور است ، اخیرا نمی دانم دوستان به اشعار مولانا ،حافظ و غیره مراجعه کرده اند یا خیر ، آیا تغییراتی در درک و فهم پیش آمده بود یا نه ؟ دوستان اخیرا به قرآن مراجعه کرده اند ، آیا فرقی کرده بود یا نه ؟ یکسری از قضایا هست که به ترجمه نیست و لحظه ی برخورد ادراکاتی پیش می آید و ادراکاتی هست که موضوعش با اونچه که ترجمه شده فرق می کند و در اشعار هم همین هست .
اون چیزی که روی پله عشق به اصطلاح با آن برخورد می کنیم فرق می کند با اون چیزی که روی پله عقل می خواهد ترجمه بشود . بنابراین لازم است که ما اصل موضوع را دنبال بکنیم ، دنبال این باشیم که آگاهی خود اصل موضوع باز بشود . تا ابدالدهر روز جزا است ، چیزی تغییر نمی کند ولی وقتی می خوانید مالک یوم الدین ، هر آن چیزی می آید و اصلش را که می گویند در آن آگاهش هایی هست که باید با آن برخورد بکنید و الان من نمی خواهم برویم در این موضوع وارد بشویم چون خودش یک بحث مفصلی دارد و مجبور می شویم مواردی را و نمونه هایی را عنوان بکنیم . ولی دنبال این باشیم که اصل موضوع اون برای خود ماست . شما فکر می کنید که خدا نیاز دارد شما بگوئید مالک یوم الدین ، اون سمیع است ، بصیر است ، خبیر است ، شما نگفته می داند که ما گفتیم ،مثلا می گوئید – بسم الله الرحمن الرحیم –آیا ما این را به او گفتیم ؟این خطاب به ما است و حالا انشاءالله در دوره های بعد می بینیم که ماهرچه که می گوئیم خطاب به خودمان است و موضوع سوژه و همه چیز ما هستیم . در اینجا بحث رحمان ، قوانین رحمان ، قوانین رحیم بودن یک مقداری صحبت کردیم ، تا حدودی الان دیگه باید بدانیم که در همین یک خط چه چیزی نهفته است .
سه بخش بسم الله ، رحمان و رحیم . رحیم بودن ، استراتژی حرکت است ، رحمان بودن ، تسهیلات حرکت است و اینکه به چه صورتی ما الان داریم از رحمان استفاده می کنیم از بخش رحمانیت ، تسهیلات حرکت ، از حلقه های رحمانیت استفاده می کنیم . بسم الله ، بحث تجلیات الهی است که بعدا راجع به آن صحبت خواهیم کرد . لذا دست نزنیم به اصل موضوع ، خودش را بکار ببریم و برای خودمان بکار ببریم و فکر نکنیم که داریم برای اون می گوئیم ، خوب اینها اشکالاتی است که وارد نرم افزار ما کردند .
( دوره 2 جلسه 5 زنگ اول ) CD صوتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر