شعور منفی نوشتاری
نوشته زیر شماره پرواز هواپیمای برخورد کننده به یکی از برجهای تجارت جهانی در آمریکا بود که در چند سال قبل در یازده سپتامبر رخ داد. جالبه نه ؟ حالا باز بگین شعور منفی وجود نداره !!!
تازه ! حالا که شعور منفی وجود داره تو این جهان دو قطبی پس شعور مثبت هم میشه وجود داشته باشه ؟ یا نه ؟
اصلا بیا اینجوری فکر کنیم : پس شعور هم وجود داره !!!
یازدهم سپتامبر و بازار داغ شایعات و خرافات
آنقدر طی یک سال گذشته این عبارت حادثه یازده سپتامبر با انواع و اقسام نامهای دیگرش تکرار شد که دیگر کسی حوصله توجه دقیق به ابعاد و تأثیرات این فاجعه عظیم را ندارد. از سویی سالگرد این رویداد بی سابقه فرارسیده است و نمی توان از کنار آن گذشت و یادی از آن نکرد.
شاید در این یک سال بعدی از ابعاد آن وجود نداشته باشد که زیر ذره بین نکته بینان قرار نگرفته باشد اما یک بعد از ابعاد آن خیلی جدی گرفته نشد؛ و آن دامنه وسیع شایعات و خرافات بود در واقع این دیرینه ترین خلق و سنت آدمی به آخرین ابزار فن آوری یعنی ای میل (نامه الکترونیکی) و مسنجر (پیام آنی) مجهز شده بود و بر وحشت وارعاب این حادثه دامن می زد. از آنجایی که ملت برای پیدا کردن توجیه و دلیل و برای واضح شدن جوانب حادثه به هر وسیله ای روی می آورند بازار شایعه در اینگونه موارد بسیار داغ می شود و خریدار دارد. شاید غیرقابل باورترین و در عین حال جالب ترین شایعه و خرافه درباره حادثه یازده سپتامبر دیدن صورت شیطان در دود ناشی از سوختن برج تجارت جهانی است.
در سال ۱۹۹۶ «کارل ساگان اخترشناس معروف کتابی تحت عنوان دنیای جن زده: علم شمعی در تاریکی» Demon-Haunted World:science As A candle in the Darkنوشت که به درد شکاکان به وجود بشقاب پرنده (UFO)، درمان معجزه آسای بیماری لاعلاج و بسیاری از ادعاهای شگفت انگیز غیرقابل اثبات می خورد.
از میان مسائل متعددی که دراین کتاب مورد بررسی قرار گرفته مکانیسم یا الگوی «شناختن» در انسان است. در آنجا ساگان به تصویری از کره مریخ پرداخته است که ادعا می شد روی کوههای آن علایمی وجود دارد که نشان از وجود موجودات فضایی دارد. در این فصل از کتاب به توانایی مغز انسان در«شناخت چهره ها و تصاویر» اشاره کرده که از آغاز زندگی انسان آغاز می شود و به وسیله این قوه مغز است که کودک، خواهر، برادر، مادر و پدر را ازهم بازمی شناسد. از تأثیرات جانبی این توانایی مغز شکل بخشیدن به انواعی از طرحها و الگوهاست ومغز انسان در میان توده ای از خطوط و سایه و روشن می تواند تصویری را به وضوح در ذهن ترسیم کند. جالب این است که هنگام وقوع وقایع مهم درمقیاس بزرگ چنین شایعاتی گسترش چشمگیر پیدا می کند بارها شنیده ایم مردم با خیره شدن در ماه تصور کرده اند که عکس چهره ای را می بینند.
شاید یکی از جالب ترین نامه هایی که میان مردم رد و بدل شد، اهمیت عدد یازده بود از جمله این موارد:
تاریـــخ حمـــــــــــله ۹/۱۱=۱۱=۱+۱+۹
روز حادثه دویست و پنجاه و چهارمین روز سال است۱۱= ۴+۵+۲
تا پایان سال ۱۱۱ روز باقی مانده بود.
۱۱۹ کد بین المللی تلفن به عراق و ایران = ۱۱=۱+۱+۹
دو برج تجارت جهانی در کنار هم شکلی شبیه به ۱۱ داشتند.
اولین هواپیمایی که با برج اصابت کرد پرواز شماره ۱۱ بود.
نیویورک یازدهمین ایالت اضافه شده به اتحادیه بود.
شهر نیویورک در زبان انگلیسی یازده حرف دارد. افغانستان پنتاگون، رمزی یوسف همه در زبان انگلیسی یازده حرف دارند در پرواز شماره ۱۱ تعداد مسافرین ۹۲ نفر بود ۱۱=۲+۹و پرواز شماره ۷۷ ، ۶۵ مسافر داشت ۱۱=۵+۶
این پدیده هم از تأثیرات جانبی رفتارهای مغز انسان است که دست به مشاهدات انتخابی می زند، تنها پاسخی که به این شایعه وجود دارد این است درمورد سایر اعداد و ارقامی که به یازده ختم نمی شوند چه باید کرد؟ از جمله: اسامه بن لادن در انگلیسی ۱۳ حرف است [شاید بتوان گفت ۱۳ نحس است! برج تجارت جهانی نیز ۱۶ حرف است تازه اگر فاصله بین سه کلمه را در نظر بگیریم ۱۸ حرف است پرواز شماره ۱۴=۷۷۷+۷پرواز شماره ،۹۳ ۱۲=۹+۳ القاعده مساوی ۷ حرف.
از شایعات دیگر غیبت چهار هزار اسرائیلی در روز حادثه بود که اولین بار در تاریخ ۱۷ سپتامبر (۶ روز بعداز حادثه) از تلویزیون المنار در لبنان مطرح شد بعد این خبر در پایگاه اینترنتی تایمز منتشر شد سپس پایگاه اینترنتی slate.com مقاله ای در این زمینه به چاپ رساند. این خبر ابتدا به زبان عربی در روزنامه الوطن چاپ اردن منتشر شد. شک ها و تردیدها هنگامی افزایش یافت که روزنامه یدیعوت اهور نوت فاش ساخت که دستگاه جاسوسی و امنیتی اسرائیل موسوم به شباک مانع سفر آریل شارون نخست وزیر اسرائیل به نیویورک شده است.
درحالی که علیرغم هشدار این دستگاه جاسوسی آریل شارون به نیویورک سفر کرد. یکی دیگر از این خبرهایی که به شدت در اینترنت منتشر شد دستگیری پنج یهودی بود که روزنامه هاآرتص در اسرائیل آن را فاش کرد. آنها هنگام حادثه در حال فیلمبرداری بودند گویی از قبل می دانستند و مستقر شده بودند. گرچه این موضوع به صورت شایعه باقی ماند اما دو سؤال وجود دارد که اولاً نویسنده خبر از کجا می دانست که ۴۰۰۰ نفر از یهودیان در برج کار می کردند ثانیاً چطور ممکن است هر ۴۰۰۰ نفر ساکت بمانند و تاکنون هیچ حرف و حدیثی از هیچ یک از آنان نباشد.
تقریباً هیچ واقعه مهمی در دنیا وجود ندارد که در آن معجزه اتفاق نیافتاده باشد. معجزه این واقعه که بر سر زبانها افتاد فرار یک آتش نشان از طبقه ۸۰ این فاجعه بود مردم می گویند حین فروریختن برج این آتش نشان بر عکس همه که رو به پایین فرار می کردند رو به بالا در حال گریختن بود.
بعد از حادثه شایع شده بود که قراراست روز هالوین (که مسیحیان و اروپایی ها در آن شروع تابستان را جشن می گیرند، لباس ترسناک می پوشند و همدیگر را می ترسانند) تعداد بسیار زیادی شکلات مسموم میان بچه ها بخش شود. در ۲۶ اکتبر نیز اف.بی.آی یک عرب را دستگیر کرد که در حال خرید ۵ هزار دلار آبنبات و شکلات بود که بعد معلوم شد حرفه وی خرید و فروش آبنبات بوده است.
در شرایط بعد از حمله یازده سپتامبر که همه انتظار یک فاجعه بزرگتر را می کشیدند همه در یک فکر بودند. حمله بعدی از چه نوعی است؟ به همین دلیل بازار شایعه داغ شد و هر کسی تئوری در باره حمله بعدی داشت. از حمله بیولوژیکی گرفته تا خودکشی های انتحاری در چنین شرایطی حفظ آرامش مردم از یک سو و حفظ سطح هوشیاری و دقت آنان از سوی دیگر کار آسانی نبود. چون هشدارهای بیجا از سوی پلیس در درازمدت آثاری مثل آثار داستان چوپان دروغگو پیدا می کند.
در میان شایعاتی که از طریق ای میل (نامه الکترونیکی) پخش شد عکس «گردشگری» بود که به زعم طراحش در آخرین لحظه قبل از برخورد هواپیما گرفته شده است اما برای آمریکایی هایی که به این دو برج آشنایی داشتند لزومی به متخصصین عکاسی و حرفه هایی از این قبیل نبود که اثبات شود این عکس دروغین است چون براساس شواهد پشت عکس آن هواپیما بر فراز منهتن و از جهت شمال به سمت برج در حرکت است یعنی هواپیما فقط می توانست پرواز شماره ۱۱ باشد که از شمال به برج ۱ در جنوب اصابت کرد اما نکته این جاست که برج شماره ۱ اصلاً سکوی مشاهده ای که گردشگر روی آن ایستاده باشد ندارد در واقع این گردشگر روی برج ۲ در حال گرفتن عکس است. بنا بر این یک آمریکایی براحتی تشخیص می دهد این عکس از دولایه مونتاژ شده روی هم ساخته شده است. یک نکته دیگر هم وجود دارد. آیا منطقی است درحالی که برج شماره یک نیم ساعت قبل از برج شماره ۲ مورد حمله قرار گرفت این عکاس و گردشگر با خیال راحت در حال گرفتن عکس باشد در حالی که نیم ساعت قبل از آن برج شماره یک مورد حمله قرار گرفته بود؟
یک دلیل دیگر: سؤال این است که چرا در روز تابستانی این مرد لباس زمستانی پوشیده است.
متخصصین می گویند اگر این عکس مونتاژ شده نمی بود می بایست هواپیما قدری تارتر به نظر برسد. از همه جالب تر این که این دوربین و فیلم چگونه هنگام فرو ریختن سه میلیارد پوند خاک و آوار جان سالم به در برده است. ضمن آن که این عکس به متخصصین سپرده شد و آنها آن را دروغین تشخیص داده اند.
شایعه دیگری در ای میل های مردم به وفور دیده شد که از مردم می خواست مراحل زیر را به دقت انجام دهند.
ابتدا در برنامه ورد Word مایکرو سافت شماره پرواز هواپیما یعنی Q33NY را تایپ کنید اندازه قلم آن را ۲۶ یا بیشتر کنید قلم خود را به Wingdings تغییر دهید در آن صورت با این علامت رمز مواجه می شوید:
اما از آنجائیکه مردم می دانستند شماره های پرواز هواپیمای برخورد کرده به ترتیب شماره پروازهای ،۱۱ ۷۷ ، ۹۳ و ۱۷۵ بود برای همین خیلی زود در نامه های الکترونیکی بعد گفتند Q33NY روی دم این هواپیما ثبت شده است نکته دیگر این که هیچکدام از چهار هواپیما مقصدشان نیویورک نبود.
موضوع جالب این بازی این بود که ستاره داوود در این شکل مظهر پرچم اسرائیل است و به نوعی طراح این شوخی قصد داشته است دخالت اسرائیلی ها در این پدیده شوم را القا کند. شایعاتی از این دست بسیار زیادند برای آن که ، مجال پرداختن به همه آنها وجود ندارد فقط به چند مورد اشاره می شود:
در ظرف کمتر از ۱۲ ساعت نامه های الکترونیکی میان مردم رد و بدل شد که می گفت پیش بینی های نوستراداموس درست از آب در آمده اند (پیش گویی های وی در بسیاری از موارد به نظر ،نزدیک به حقیقت می آید).
صلیب سرخ از طریق اینترنت کمک های اهدایی مردم را در یافت می کرد در این میان چند کمپانی سود جو به نام امور خیریه و کمک به آسیب دیدگان حادثه از طریق اینترنت دست به عمل دروغین جمع آوری پول از میان مردم زدند.
در نامه الکترونیکی دیگر شایع شده بود که عربها تعداد بسیار زیادی کامیون دزدیده اند و می خواهند از آن برای حملات انتحاری استفاده کنند.
سر آخر این که شایع شده بود که هر بطری آب را در اطراف فاجعه یازده سپتامبر ۱۳۰ دلار می فروختند.
نوشته زیر شماره پرواز هواپیمای برخورد کننده به یکی از برجهای تجارت جهانی در آمریکا بود که در چند سال قبل در یازده سپتامبر رخ داد. جالبه نه ؟ حالا باز بگین شعور منفی وجود نداره !!!
تازه ! حالا که شعور منفی وجود داره تو این جهان دو قطبی پس شعور مثبت هم میشه وجود داشته باشه ؟ یا نه ؟
اصلا بیا اینجوری فکر کنیم : پس شعور هم وجود داره !!!
یازدهم سپتامبر و بازار داغ شایعات و خرافات
آنقدر طی یک سال گذشته این عبارت حادثه یازده سپتامبر با انواع و اقسام نامهای دیگرش تکرار شد که دیگر کسی حوصله توجه دقیق به ابعاد و تأثیرات این فاجعه عظیم را ندارد. از سویی سالگرد این رویداد بی سابقه فرارسیده است و نمی توان از کنار آن گذشت و یادی از آن نکرد.
شاید در این یک سال بعدی از ابعاد آن وجود نداشته باشد که زیر ذره بین نکته بینان قرار نگرفته باشد اما یک بعد از ابعاد آن خیلی جدی گرفته نشد؛ و آن دامنه وسیع شایعات و خرافات بود در واقع این دیرینه ترین خلق و سنت آدمی به آخرین ابزار فن آوری یعنی ای میل (نامه الکترونیکی) و مسنجر (پیام آنی) مجهز شده بود و بر وحشت وارعاب این حادثه دامن می زد. از آنجایی که ملت برای پیدا کردن توجیه و دلیل و برای واضح شدن جوانب حادثه به هر وسیله ای روی می آورند بازار شایعه در اینگونه موارد بسیار داغ می شود و خریدار دارد. شاید غیرقابل باورترین و در عین حال جالب ترین شایعه و خرافه درباره حادثه یازده سپتامبر دیدن صورت شیطان در دود ناشی از سوختن برج تجارت جهانی است.
در سال ۱۹۹۶ «کارل ساگان اخترشناس معروف کتابی تحت عنوان دنیای جن زده: علم شمعی در تاریکی» Demon-Haunted World:science As A candle in the Darkنوشت که به درد شکاکان به وجود بشقاب پرنده (UFO)، درمان معجزه آسای بیماری لاعلاج و بسیاری از ادعاهای شگفت انگیز غیرقابل اثبات می خورد.
از میان مسائل متعددی که دراین کتاب مورد بررسی قرار گرفته مکانیسم یا الگوی «شناختن» در انسان است. در آنجا ساگان به تصویری از کره مریخ پرداخته است که ادعا می شد روی کوههای آن علایمی وجود دارد که نشان از وجود موجودات فضایی دارد. در این فصل از کتاب به توانایی مغز انسان در«شناخت چهره ها و تصاویر» اشاره کرده که از آغاز زندگی انسان آغاز می شود و به وسیله این قوه مغز است که کودک، خواهر، برادر، مادر و پدر را ازهم بازمی شناسد. از تأثیرات جانبی این توانایی مغز شکل بخشیدن به انواعی از طرحها و الگوهاست ومغز انسان در میان توده ای از خطوط و سایه و روشن می تواند تصویری را به وضوح در ذهن ترسیم کند. جالب این است که هنگام وقوع وقایع مهم درمقیاس بزرگ چنین شایعاتی گسترش چشمگیر پیدا می کند بارها شنیده ایم مردم با خیره شدن در ماه تصور کرده اند که عکس چهره ای را می بینند.
شاید یکی از جالب ترین نامه هایی که میان مردم رد و بدل شد، اهمیت عدد یازده بود از جمله این موارد:
تاریـــخ حمـــــــــــله ۹/۱۱=۱۱=۱+۱+۹
روز حادثه دویست و پنجاه و چهارمین روز سال است۱۱= ۴+۵+۲
تا پایان سال ۱۱۱ روز باقی مانده بود.
۱۱۹ کد بین المللی تلفن به عراق و ایران = ۱۱=۱+۱+۹
دو برج تجارت جهانی در کنار هم شکلی شبیه به ۱۱ داشتند.
اولین هواپیمایی که با برج اصابت کرد پرواز شماره ۱۱ بود.
نیویورک یازدهمین ایالت اضافه شده به اتحادیه بود.
شهر نیویورک در زبان انگلیسی یازده حرف دارد. افغانستان پنتاگون، رمزی یوسف همه در زبان انگلیسی یازده حرف دارند در پرواز شماره ۱۱ تعداد مسافرین ۹۲ نفر بود ۱۱=۲+۹و پرواز شماره ۷۷ ، ۶۵ مسافر داشت ۱۱=۵+۶
این پدیده هم از تأثیرات جانبی رفتارهای مغز انسان است که دست به مشاهدات انتخابی می زند، تنها پاسخی که به این شایعه وجود دارد این است درمورد سایر اعداد و ارقامی که به یازده ختم نمی شوند چه باید کرد؟ از جمله: اسامه بن لادن در انگلیسی ۱۳ حرف است [شاید بتوان گفت ۱۳ نحس است! برج تجارت جهانی نیز ۱۶ حرف است تازه اگر فاصله بین سه کلمه را در نظر بگیریم ۱۸ حرف است پرواز شماره ۱۴=۷۷۷+۷پرواز شماره ،۹۳ ۱۲=۹+۳ القاعده مساوی ۷ حرف.
از شایعات دیگر غیبت چهار هزار اسرائیلی در روز حادثه بود که اولین بار در تاریخ ۱۷ سپتامبر (۶ روز بعداز حادثه) از تلویزیون المنار در لبنان مطرح شد بعد این خبر در پایگاه اینترنتی تایمز منتشر شد سپس پایگاه اینترنتی slate.com مقاله ای در این زمینه به چاپ رساند. این خبر ابتدا به زبان عربی در روزنامه الوطن چاپ اردن منتشر شد. شک ها و تردیدها هنگامی افزایش یافت که روزنامه یدیعوت اهور نوت فاش ساخت که دستگاه جاسوسی و امنیتی اسرائیل موسوم به شباک مانع سفر آریل شارون نخست وزیر اسرائیل به نیویورک شده است.
درحالی که علیرغم هشدار این دستگاه جاسوسی آریل شارون به نیویورک سفر کرد. یکی دیگر از این خبرهایی که به شدت در اینترنت منتشر شد دستگیری پنج یهودی بود که روزنامه هاآرتص در اسرائیل آن را فاش کرد. آنها هنگام حادثه در حال فیلمبرداری بودند گویی از قبل می دانستند و مستقر شده بودند. گرچه این موضوع به صورت شایعه باقی ماند اما دو سؤال وجود دارد که اولاً نویسنده خبر از کجا می دانست که ۴۰۰۰ نفر از یهودیان در برج کار می کردند ثانیاً چطور ممکن است هر ۴۰۰۰ نفر ساکت بمانند و تاکنون هیچ حرف و حدیثی از هیچ یک از آنان نباشد.
تقریباً هیچ واقعه مهمی در دنیا وجود ندارد که در آن معجزه اتفاق نیافتاده باشد. معجزه این واقعه که بر سر زبانها افتاد فرار یک آتش نشان از طبقه ۸۰ این فاجعه بود مردم می گویند حین فروریختن برج این آتش نشان بر عکس همه که رو به پایین فرار می کردند رو به بالا در حال گریختن بود.
بعد از حادثه شایع شده بود که قراراست روز هالوین (که مسیحیان و اروپایی ها در آن شروع تابستان را جشن می گیرند، لباس ترسناک می پوشند و همدیگر را می ترسانند) تعداد بسیار زیادی شکلات مسموم میان بچه ها بخش شود. در ۲۶ اکتبر نیز اف.بی.آی یک عرب را دستگیر کرد که در حال خرید ۵ هزار دلار آبنبات و شکلات بود که بعد معلوم شد حرفه وی خرید و فروش آبنبات بوده است.
در شرایط بعد از حمله یازده سپتامبر که همه انتظار یک فاجعه بزرگتر را می کشیدند همه در یک فکر بودند. حمله بعدی از چه نوعی است؟ به همین دلیل بازار شایعه داغ شد و هر کسی تئوری در باره حمله بعدی داشت. از حمله بیولوژیکی گرفته تا خودکشی های انتحاری در چنین شرایطی حفظ آرامش مردم از یک سو و حفظ سطح هوشیاری و دقت آنان از سوی دیگر کار آسانی نبود. چون هشدارهای بیجا از سوی پلیس در درازمدت آثاری مثل آثار داستان چوپان دروغگو پیدا می کند.
در میان شایعاتی که از طریق ای میل (نامه الکترونیکی) پخش شد عکس «گردشگری» بود که به زعم طراحش در آخرین لحظه قبل از برخورد هواپیما گرفته شده است اما برای آمریکایی هایی که به این دو برج آشنایی داشتند لزومی به متخصصین عکاسی و حرفه هایی از این قبیل نبود که اثبات شود این عکس دروغین است چون براساس شواهد پشت عکس آن هواپیما بر فراز منهتن و از جهت شمال به سمت برج در حرکت است یعنی هواپیما فقط می توانست پرواز شماره ۱۱ باشد که از شمال به برج ۱ در جنوب اصابت کرد اما نکته این جاست که برج شماره ۱ اصلاً سکوی مشاهده ای که گردشگر روی آن ایستاده باشد ندارد در واقع این گردشگر روی برج ۲ در حال گرفتن عکس است. بنا بر این یک آمریکایی براحتی تشخیص می دهد این عکس از دولایه مونتاژ شده روی هم ساخته شده است. یک نکته دیگر هم وجود دارد. آیا منطقی است درحالی که برج شماره یک نیم ساعت قبل از برج شماره ۲ مورد حمله قرار گرفت این عکاس و گردشگر با خیال راحت در حال گرفتن عکس باشد در حالی که نیم ساعت قبل از آن برج شماره یک مورد حمله قرار گرفته بود؟
یک دلیل دیگر: سؤال این است که چرا در روز تابستانی این مرد لباس زمستانی پوشیده است.
متخصصین می گویند اگر این عکس مونتاژ شده نمی بود می بایست هواپیما قدری تارتر به نظر برسد. از همه جالب تر این که این دوربین و فیلم چگونه هنگام فرو ریختن سه میلیارد پوند خاک و آوار جان سالم به در برده است. ضمن آن که این عکس به متخصصین سپرده شد و آنها آن را دروغین تشخیص داده اند.
شایعه دیگری در ای میل های مردم به وفور دیده شد که از مردم می خواست مراحل زیر را به دقت انجام دهند.
ابتدا در برنامه ورد Word مایکرو سافت شماره پرواز هواپیما یعنی Q33NY را تایپ کنید اندازه قلم آن را ۲۶ یا بیشتر کنید قلم خود را به Wingdings تغییر دهید در آن صورت با این علامت رمز مواجه می شوید:
اما از آنجائیکه مردم می دانستند شماره های پرواز هواپیمای برخورد کرده به ترتیب شماره پروازهای ،۱۱ ۷۷ ، ۹۳ و ۱۷۵ بود برای همین خیلی زود در نامه های الکترونیکی بعد گفتند Q33NY روی دم این هواپیما ثبت شده است نکته دیگر این که هیچکدام از چهار هواپیما مقصدشان نیویورک نبود.
موضوع جالب این بازی این بود که ستاره داوود در این شکل مظهر پرچم اسرائیل است و به نوعی طراح این شوخی قصد داشته است دخالت اسرائیلی ها در این پدیده شوم را القا کند. شایعاتی از این دست بسیار زیادند برای آن که ، مجال پرداختن به همه آنها وجود ندارد فقط به چند مورد اشاره می شود:
در ظرف کمتر از ۱۲ ساعت نامه های الکترونیکی میان مردم رد و بدل شد که می گفت پیش بینی های نوستراداموس درست از آب در آمده اند (پیش گویی های وی در بسیاری از موارد به نظر ،نزدیک به حقیقت می آید).
صلیب سرخ از طریق اینترنت کمک های اهدایی مردم را در یافت می کرد در این میان چند کمپانی سود جو به نام امور خیریه و کمک به آسیب دیدگان حادثه از طریق اینترنت دست به عمل دروغین جمع آوری پول از میان مردم زدند.
در نامه الکترونیکی دیگر شایع شده بود که عربها تعداد بسیار زیادی کامیون دزدیده اند و می خواهند از آن برای حملات انتحاری استفاده کنند.
سر آخر این که شایع شده بود که هر بطری آب را در اطراف فاجعه یازده سپتامبر ۱۳۰ دلار می فروختند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر