۱۳۹۳-۰۴-۰۹

تضاد عامل پختگي !

تضاد عامل پختگي !

علم اگر بکلّی در آدمی بودی و جهل نبودی، آدمی بسوختی و نماندی !
پس جهل مطلوب آمد از این رو که بقای وجود به ویست و علم، مطلوبست از آن رو که وسیلت است به معرفت.
باری، پس هر دو یاری گر همدگرند .

و همه اضداد چنین اند.
شب اگر چه ضدّ روز است اما یاری گر اوست.
و اگر همیشه شب بودی، هیچ کاری حاصل نشدی و اگر همیشه روز بودی، چشم و سر و دماغ خیره ماندی و دیوانه شدندی.

همه آلتها از فکر و دست و پا و سمع، در شب می آسایند و قوّتی می گیرند، و روز آن قوّتها را خرج می کنند.

پس جمله اضداد نسبت به ما ضد می نماید !
نسبت به حکیم، همه یک کار می کنند و ضد نیستند !

در عالم بنما کدام بد است که در ضمن آن نیکی نیست ؟
و کدام نیکی است که در ضمن آن بدی نیست ؟

خیر از شر ّ جدا نیست !
چون خیر و شرّ دو نیستند و میان ایشان جدایی نیست !

فیه ما فیه - مولانا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر