۱۳۹۳-۰۳-۲۷

رحمت عام چيست؟

رحمت عام چيست؟

ابتدای امر باید تاکید بر این موضوع داشت که عرفان حلقه نه داعیه دار شریعت خاصیست و نه خود را شاخه ای مجزا میداند . بلکه همانطور که از ترجمه کلمه ی عرفان هم پیداست ، بحث آن شناخت هست . در اینجا برای رسیدن به این شناخت به اصول صحیح دیدن میپردازد و راه پیشنهاد میدهد . برای اینکه میدانی عملی باز شود باید چیزی به تست کشیده شود و نتیجه مورد بررسی قرار گیرد . لذا تسهیلاتی را معرفی میکند که حلقه مینامد .
در مورد بحث رحمت عام .
در نگاه مفسرین قرآن در تعدادی از کتب معتبر ، بحث رحمن و رحیم را بدین گونه شرح داده شده است که رحمن معرف رحمت عام الهی است و در اختیار همگان است . شامل حیات و روزی گرفتن و بهره مندی از نعمات و قوانین جاریه در هستی می باشد . بهره مندی از این رحمت برای همگان یکسان است . به طور مثال اگر یک کافر و یک مومن با هم مسابقه ای در زمینه ی ورزشی بدهند ، قانون حکم میکند که آن کسی برنده شود که تلاش و زحمت بیشتری داشته است . و یا اگر مومن به خدا کار با چوب را نداند و کافر بداند ، قانون حکم میکند کافر بتواند از چوب چیزی گران بها بسازد و مومن نتواند و این بهره مندی از جهان هستی برای همگان یکسان است . از طرفی رحیمیت رحمت خاصه ی الهی معرفی میشود . عده ای خاص که آن را بر میگزینند و به آن میگروند از آن بهره مند میشوند که ان هدایت است. به این معنا که هدایت و نور رحیمیت الهی و بهره مندی از مواهب ان برای ایمان آورندگان است . و در مقابل ان غضب الهی را در ازای نپذیرفتن دعوت الهی به سمت کمال داریم و . . .  که مباحث کامل ان در کتب تفسیر کاملا بحث شده است .
حال گاهی تصور میشود منتقدین یا جدا درک صحیحی از نگاه جاریه در عرفان حلقه ندارند ، و یا خدای ناکرده با توجه به مباحث بالا به صورت بازی با کلام سعی میشود نگاه عرفان حلقه را به شکلی تبیین کنند که گویی یا عرفان حلقه رحمت عام الهی را حصر کرده است که همگان باید بهره مند شوند و شما کاره ای نیستید . یا بیایید بگویید این رحمت خاص است . اینطور قبول میکنیم و بعد بگویند پس شما مدعی شریعتی تازه هستید و اتهامی سنگین تر وارد شود . ولی از بازی با الفاظ برای پوشاندن حقیقت چه حاصل میشود . . . ؟
قرار نیست وجود یک تعریف در شنیدن یک بیان دیگر ایجاد سو برداشت یا سو تفاهم نماید . برای همین با چند مثال ساده این سو تفاهم را بررسی کنیم .
برای مثال اگر صحبت از پاکیزگی و تمیز شدن است به آب احتیاج است  . حال شاید کسی به این سطح از درک نرسیده باشد که آب را پاک کننده بداند . این نعمت در هستی گنجانده شده . اما او اطلاع ندارد . به او خبری میرسد . یعنی او را در نقطه ی مشاهده قرار میدهند و او را با این واقعیت رو برو میکنند . زمانی که میگوییم رحمت عام ، با عام بودن ان هیچ کسی هیچ مشکلی ندارد و عرفان حلقه جدا مدعی نیست این مسیر در دست اوست و تنها او پخش کننده ی رحمت عام الهی می باشد . صحبت از اینست که رحمت عام الهی در اختیار همه هست ولی خیلی چیزها در هستی هست که انسان راه های استفاده از ان را نمیداند . خورشید یک رحمتی هست که همه از ان بهره مندند ولی یک جایی انسان می آموزد از آن چه استفاده های دیگری مانند تولید برق هم میتواند داشته باشد . آیا همه کس قابلیت بهره مندی از آن را کاملا بالفعل کرده است ؟ یا راه بالفعل کردن آن را یافته است ؟ حال برای این چند مثال ساده بزنیم .
زمین قابلیت باروری دارد . دانه را اگر بکارند گندم میدهد . درخت بکارند میوه میدهد . ولی آیا کشت و زرع و زراعت و باغداری به همین سادگیست  ؟ فرض بگیریم شخصی باشد که زمین دارد . دانه دارد . درخت دارد ولی هیچ چیزی از زراعت و کاشت و برداشت و نگهداری نمیداند . آیا بهره ای خواهد برد ؟ آیا این فرد با زحمت فراوان خود به سادگی میتواند به جواب برسد ؟ یا باید انقدر آزمون و خطا رخ دهد و یا تجربه بدست آید تا در این زمینه رشد کند و به بلوغ برسد ؟ حال فرض بگیریم کسی با اشتیاق و تحقیق خود این را بررسی کرده و فرا گرفته . این را میخواهد در اختیار دیگران بگذارد که بهره مند شوند . آنها هم رحمت عام الهی را دارند . زمین زمین است و دانه دانه . آیا همان کشت را خواهند داشت ؟ آیا همان برداشت را خواهند داشت ؟ حال اگر بیایند و فرابگیرند چه ؟ چه فرقی میکند ؟ از خیلی فشار ها دور شده بهتر میتوانند از رحمت الهی بهره ببرند .
اگر ما فلز را داشته باشیم و حتی بداینم نفت زیر زمین است و غیره . آیا الزاما به این معناست که ما قابلیت ساخت اتومبیل داریم ؟ یا اینکه برای دستیابی نیاز به طی مسیریست ؟ و تلاش و آزمون و خطای فراوان ؟ و آیا اگر کسی این را فرا گرفت و گفت من بلد شدم انتقال آن با مفهوم حصر چه ارتباطی دارد ؟ ؟ حال اگر مثلا ساخت یک نوع ماشین را به هر طریقی بود آموزش داد . آیا الزامی هست که فرد فراگیرنده خود بتواند روز بعد ماشینی با مدلی بالاتر تولید کند ؟ یا این هم مستلزم تلاش دوباره و ادامه ی حرکت فرد فراگیرنده است ؟
در این جهان یا راه فردی مطرح است یا جمعی . و خب همه کس اینقدرها فشار را متحمل نمیشود . پس اگر فردی حرکتی کرد و به درکی رسید و خواست آن را به اشتراک بگذارد و گفت از این منظر هم میتوان دید ، دری را به گوشه ای از این عظمت پیدا کرده و انرا برای حرکت بهتر و امن تر در اختیار دیگران گذاشته . و این با مبنای رحمت عام چه تعارضی دارد ؟ این همان مبحث است . این رحمت عام است . در اختیار همگان قرار دارد . حال این از چه جهت نفی کننده ی عام بودن است ؟ مگر هر چیز عامی را همه بلدند استفاده کنند ؟ اینکه عام است ، بله در اختیار همه هست . ولی بشر زمان برده تا استفاده از همین چیز ها که دارد را یاد بگیرد . روز اول چه چیز از دوخت و دوز و نخ و پشم و گرمایش و سرمایش و ساخت و ساز و غیره میدانسته . پس این موضوع حتی در مورد مسائلی خیلی ابتدایی در حد زندگی زمینی ما هم مصداق دارد . چه برسد به بحث کمال و رشد و تعالی انسان . در هر مقطع زمانی ، متناسب با شرایط زمانه تسهیلاتی لازم است که انسان را عبور دهد پس همانطور که خیلی پیشرفت های تکنولوژیک چند صد سال قبل نبود ، ولی ظرفیت ان در هستی موجود بود ، و در این زمان مورد استفاده قرار گرفت ، اینکه حلقه های رحمانیت الهی به صورت بالقوه موجود بوده باشد تا زمان استفاده فرابرسد چه منافاتی دارد ؟
احیانا ما که نمیخواهیم به نگاه سلفی ها برگردیم و بگوییم از چیزی که در ان زمان نبوده بهره ای نمیبریم ؟ آن چیزی که حرفی به دین اضافه یا از ان کم کند یا با آن به جنگ برخیزد دارای ایراد است . ولی اگر مثلا علم صحبتی کرد که به گشایش بخشی از معارف اعتقادی ما کمککرد یا فلسفه راهی پیدا کرد که تبیین یک نگاه معرفتی دینی آسان تر شود ، آیا این به معنای اینست که چون مثلا 1400 سال پیش استفاده نشد مردود است ؟ خب این که کلام غلطیست .
اینها تسهیلاتی هستند در جهت بهبود زوایای نگاه ، و قرار است باری را از دوش انسان درگیر تنش های روزمره بردارند تا بتواند بهتر ببیند ، در اختیار همگان بودن آن قابل توجیه است . و به همین دلیل است که ورود به این نگاه مستلزم دارای تفکر خاص یا مذهب خاص یا اصول خاصی بودن نیست . چرا که اولا اینجا کارخانه ی تولید عارف نیست ، دوم . اینجا مذهب و شرع و احکام تبیین نمیشود که شاخه ای مجزا باشد و برای خود یک گروه یا فرقه شود ، سوم اینکه اینجا قرار است انسان با نگاهی آشنا شود که او را از اسارت سطحی نگری ها و ظاهر بینی ها و اسارت های عصر جدید برهاند . و تا انسان اسیر این بند هاست نگاه کردن صحیح ممکن نیست و بعد کیفی وجود قادر به شناخت و دستیابی نیست . از طرفی دستور العمل های موجود هم نتوانسته اند چنین چیزی به انسان تشنه ی امروز بدهند و هر دم او را تشنه تر رها کرده اند و آدمی با انبوهی از مفاهیم و مبانی عظیم که از انبیا و رسولان و انسان های رهرو حق رسیده است روبروست . ولی قابلیت بهره مندی از انها را به دلیل اسیر ظاهر بودن ندارد .

و اما تفویض و بحث تعداد حلقه ها و اسم داشتنشان . تفویض به تعبیری وارد میدانی شعوری کردن است . میتوان گفت در بحث کیفی صحبت از میدان های شعوری است که تغییری کیفی را پدید می اورند . انسان قابلیت ارتباط با سطحی بالاتر از خود را دارد . در طی این ارتباط گیری با سطح بالاتر ، نتیجه باید دارای تغییراتی هدفمند و قابل بررسی باشند . قاعدتا وقتی میخواهند به فردی شنا یاد بدهند با اصول اولیه جلو میروند . ابتدا تخته شنا میدهند . در قسمت کم عمق . بعد کمی عمیق تر . بعد یاد میدهند خودش را کامل روی آب نگه دارد . بعد کمی عمیق تر . بعد تخته شنا را میگیرند . مربی در این حین حضور مداوم دارد . هر کسی انچه عرضه میکند را در چنین قالبی در اختیار میگذارد . که هم اثری قابل ارزیابی داشته باشد و هم فرد مراجعه کننده بداند چه چیز فراگرفته و باید از کجا به کجا رفت !!

این سلسله مراتبی و اسم دار بودن هابه این دلیل است که مبادا بر اثر فشار شدید وارده توان حرکت از فرد صلب شود . پس به تعبیری تمثیلی میتوانیم بگوییم حلقه ها میدان های شعوری هستند که گویی فرد مراجعه کننده با قرار گرفتن در انها با زوایایی از وجود خود و با حقایقی جاری در هستی بیشترو بهتر روبرو میشود و با شناخت ضعف ها و آسیب های خود و رفع انها به نگاه صحیح و درک بهتر هستی نزدیک تر میشود . و زوایای دید بهتر ، دقیق تر میتوان حق را دنبال کرد و از مفاهیم عظیم رسیده از بزرگان نیز بهره ای عمیق تر برد ...

این با مفهوم رحمت عام تحت هیچ شرایطی در تضاد نیست و کسی صحبتی از در اختیار خود گرفتن ندارد . فقط صحبت اینست که اگر بدون هیچ مقدمه ای فردی که شنا نمیداند درآب عمیق بپرد خطر دارد . این خطر تا حد مرگ است و آسیب دارد .
هر قدر قصد آدمی برای حرکت به سمت خیر قوی تر باشد فشار برای جلوگیری از حرکت او هم در سطح بالاتری خواهد بود . پس اگر او خود را بی مقدمه در میدان مبارزه ای قرار دهد که آمادگی لازمه برای آن را ندارد چه خواهد شد ؟ لذا نه صحبت از حصری هست و نه تملکی . بلکه صحبت از امانتی هست که اینجا موجود هست و حال فرد میتواند با بهره مندی از این امانت این چند قدم طی شده را سریع تر ببیند تا خود نیز احیانا اگر اشتیاقی وصف ناپذیر داشته باشد به مشاهده برخیزد . و با این صحبت قرار نیست هیچ مبنایی زیر سوال برود . و منظور از عام در نگاه عرفان حلقه به این شکل است که گفته شد و قصد تعبیر غلط و یا بازی با وازه ها نیست که به دعوای کلمات بپردازیم.
حال با طرح مطالب بالا گویی برداشت میشود که تصور دوستان منتقد از اصل قضیه غلط است و اساسا مطلب به درستی جا نیفتاده است . وتعبیر عام بودن در نگاه عرفان حلقه  خوب جا نیفتاده است . یا اینکه اگر خوب فهمیده اند دیدگاه منتقدین بر این مبناست که میخواهند طوری جا بندازند آنچه در حیطه ی رحمت عام هست وارد بحث رحمت خاصه شده است . یعنی تبدیل به هدایت ویژه شده است . گویی به شکلی علنی بخواهنداز بین ساعت ها بحث و صحبت با بیرون کشیدند چند وازهو جمله ، با بازی واژه ها به زور اثبات کنند ، تناقضی با کلمات قرآن هست و حکم رد برای مباحث عرفان حلقه بگیرند یا اتهام تفسیر به رای بزنند یا به زور بقبولانند که عرفان حلقه خود را مدعی رحمت خاصه بودن میداند و بعد بگویند پس شریعت آورده اید و شمشیر بکشند و. .. و این برای کسانی که مدعی عدالت و عدالت پروری هستند قاعدتا بیان صحیحی نیست .

کلا منظور  عرفان حلقه از عام بودن اینست که دسترسی به آن در هر شرایطی و زمان و مکانی برای همه ممکن هست و اینکه تعداد کمی میروند به بسته بودن راه ربطی ندارد . هرکس میخواهد بسم الله . برود . حال کسی که رفته و چیزی را بدست اورده ، آمده و دستاورد را با دیگران به اشتراک گذاشته است . و برای اینکه این اشتراک برای دیگران فشاری بیش از حد نداشته باشد برای آشنایی با آن (مانند هر ارائه ای ) اصولی تبیین شده است .
این مباحث و حلقه ها تنها تسهیلاتی هست و ابزاری هست که حرکت به سمت کمال را آسان تر کند و زوایایی را باز کند . و دیگران باز در استفاده یا عدم استفاده از ان مختارند . مفهوم تفویض ، فرد را وارد این میدان شعوری کردن است . هیچ کار و حرکت کمال محوری بدون اینکه معلوم باشد قرار است از کجا به کجا میرسد قابل ارزیابی و شناخت نیست . و اتفاقا از نظر عقلی این جزو اصول انتقال یک مطلب است .!!
باز هم تاکید میشود این نگاه ، رحمت عام معرفی شده است و همچنین کارکرد ان بهبود مشاهده کیفی هستی است . نه تنها هرگز خود وارد حوزه ی شریعت و مذهب و معرفی خود به عنوان یک شاخه ی مجزا ی مستقل نمیشود که از سویی میگوید با این ابزار قرار است کمک شود به ان جاها که وارد شدیم بتوانیم از پس ظواهر موجود به حقایق دسترسی پیدا کنیم . یعنی نگاهی کیفی داشته باشیم . و متناسب با نیاز زمانه که در آن شدیدا ظواهر حرکت رواج دارد ، درک از کیفیت کنیم . . .
پس دقت شود بحث و دعوای سر کلمات ، با نگاه سوء ، به ناحق شدن و پوشیده شدن حقیقت نینجامد .



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر