۱۳۹۹-۰۲-۰۷

نرم افزار آنلاین سایت ورژن 4.1

به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
نرم افزار آنلاین سایت ورژن 4.1
با سلام
نرم افزار آنلاین سایت سایمنتولوژی_فرادرمانی طراحی شد و در اختیار عموم قرار گرفت شما همراهان میتوانید از لینکهای زیر  که در اختیار شما همراهان قرار دارد این نرم افزار را دانلود نمایید .
ورژن 4.1  از لینک زیر قابل دانلود میباشد .
بعلت فیلتر بودن بعضی از بخشها میتوانید از فیلتر شکن استفاده نمایید .
به امید خدا و طلب خیر شما همراهان ورژن جدید این نرم افزار بصورت آفلاین و آنلاین که نیاز به فیلتر شکن نیست در اختیار شما همراهان محترم قرار میگیرد .
برای بروز شدن نرم افزار در قسمت منو و یا در قسمت بالا بروز رسانی میباشد که مطالب را بروز میکند .
در صورت هر گونه مشگل در نرم افزار میتوانید با ایمیل پشتیبانی سایت مشگل را مطرح نماید.
به امید آنکه این نرم افزار برای شما همراهان مفید بوده باشد .
به امید سلامتی استاد محمد علی طاهری عزیز .

لینک دانلود  »



لینک مستقیم دانلود  »


ادرس وبلاگ »


ایمیل پشتیبانی »

با آرزوی توفیق الهی

منبع خبر : گروه خبري سايت   www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت عرفان کيهاني (حلقه)
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani

اپیدمی جهانی زامبی گری اردیبهشت ۶, ۱۳۹۹

به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
اپیدمی جهانی زامبی گری اردیبهشت ۶, ۱۳۹۹

به نام خدا

با سلام و نثار دعای خیر

گفته شد اپیدمی کرونا و لجام گسیختگی ویروس ها که مدت هاست آغاز شده، انتظار می رود انواع هوشمند تر آن نیز در آینده ای نه چندان دور به میدان بیایند. این ویروس ها به نوعی مهار انسان را خواهند کشید تا زمین، این کره استثنایی در کیهان (از بین صدها سیاره شناخته شده و میلیون ها سیاره ناشناخته دیگر)، از دست انسان و بلند پروازی هایش نجات پیدا کند. موضوع ویروس ها و قابلیت کپی سازی های متنوع هوشمندانه آن ها موضوعی است که به تدریج بر انسان آشکار خواهد شد. با معلوم شدن حکمت زندگی این موجودات در جهت حفظ زمین، بیشتر به فلسفه طراحی چنین موجوداتی در اکوسیستم پی خواهیم برد (در مورد رشد انواع این قابلیت ها در کپی سازی بازهم صحبت خواهیم کرد).

اما از آنجا که این اپیدمی ها تنها خطر پیش رو نیست و انسان در برهه حساس و در نقطه عطفی در مسیر حیات خود قرار دارد؛
لازم است تصمیماتی اساسی را برای خود و آینده اش بگیرد.
همچنین باید دور نمایی درستی از آن چه که با آن مواجه خواهد شد، در اختیار داشته باشد. هرچند که این دورنما به هیچ وجه خوشایند نیست، ولی بهتر است تا نسبت به آن آگاهی داشته باشد. در اینجا راه حل اساسی در خود فریبی و فرار از حقیقت نیست.
حقیقتی که مدتهاست واقعیاتی از آن را به چشم خود در سرتاسر دنیا می بیند. واقعیتی که خبر از اپیدمی دیگری را می دهد. یک اپیدمی ذهنی که برای بشر و بشریت به مراتب مهلک تر از کروناست و می توان آن را اولین تجربه اپیدمی ذهنی برای بشر قلمداد کرد.

این پدیده که سطوح بسیار مقدماتی و خفیف آن مدتهاست در جوامع بشری شروع شده، به طرز فاجعه آمیز و خفت باری بشر را تهدید می کند که نه تنها جانها را به خطر می اندازد؛ بلکه ارزش انسان بودن را به طرز وحشتناکی نشانه می رود (هرچند که اکنون ممکن است وقوع چنین پدیده ای بسیار غیر واقعی و نامحتمل به نظر بیاید). اشاره به این موضوع فقط به منظور کسب آمادگی در مواجه و پیشگیری از آن است (هرچند که پیشگیری کامل امکان ناپذیر است). این معضل پیش رو، را می توان اپیدمی جهانی ذهنی بیخودی گری (زامبی گری) نامگذاری نمود (نام زامبی اشاره به داستانی تخیلی است که در آن مردگان در این دنیا زنده شده و از قبرها بیرون می آیند و… اما در واقع زنده شدن مردگان در این دنیا امکان پذیر نیست و این فقط یک تشبیه است).

اپیدمی بزرگی که انسان را در آینده به شدت تهدید می کند، اپیدمی ذهنی«بیخود از خود شدن (زامبی گری)» انسان است که در آن صورت افراد مبتلا، کنترل و احاطه ای بر اعمال و رفتار خود ندارند و دست به ارتکاب جنایات و اعمال عجیب و غریبی می زنند که به هیچ عنوان توجیه عقلانی و منطقی ندارد. در این پدیده حتی خود فرد نیز از علت و چگونگی ارتکاب این جنایات آگاه نبوده و به صورتی بی اراده اقدام به ارتکاب اقدامات غیر عادی می نماید و از چگونگی آن نیز بی اطلاع است. ارتکاب چنین جرایم جنایت باری چندین مشخصه ویژه دارد که نسبت به ارتکاب همه جرایم در گذشته به طور کامل متفاوت است. از جمله مهمترین این تفاوت ها عبارتند از:

1/ خارج بودن از اختیار فرد مبتلا، بی ارادگی و از خود بیخودی به هنگام ابتلا
2/ تمایل ناخودآگاه به ارتکاب جنایت
3/ عدم شناخت خود و دیگران به هنگام ابتلا (حتی نزدیکان و اعضای خانواده)
4/ آنی بودن بروز این ابتلا(فرد به صورت ناگهانی دچار این بیماری ذهنی می شود)
5/ کور و بی هدف بودن اقدام فرد و عدم انتخاب نسبت به موضوع، زمان ارتکاب و…
6/ عدم وابستگی فرد به هر نوع جریان و گروه خاصی که تصور شود اقدام او ناشی از تاثیر آن 7/ جریان بوده است (مگر بر حسب اتفاق).
8/ عدم وابستگی فرد به کسب منافع مالی و مادیات که انگیزه ای برای ارتکاب بیخودگری(زامبی گری) محسوب شود.
9/ عدم تعلق به هر نوع طبقه اجتماعی و صنفی خاص
10/ عدم وجود هرگونه ترسی در اقدام به بیخودی گری (زامبی گری) حتی ترس از جان (زیرا همه این افراد به هنگام ارتکاب جرم برای نجات جان دیگران به اجبار کشته خواهند شد).
11/ عدم برنامه ریزی فرد مبتلا از قبل برای ارتکاب اقدامات مجرمانه(از قبیل طراحی برای ارتکاب جرم، تهیه سلاح و…)
12/عدم اطلاع فرد مبتلا از قبل در مورد ابتلا به بیماری ذهنی«بیخودی»(به عبارت دیگر هیچ کس خبر ندارد که به بیماری ذهنی بیخودی (زامبی) مبتلا خواهد شد. بنابراین ترس و وحشتی بی سابقه بر جوامع بشری حکمفرما می شود).
13/ عدم اطلاع فرد مبتلا از آن چه را که به هنگام بیخودی (زامبی گری) انجام می دهد(عدم وجود طرح و نقشه و برنامه قبلی) و یا عدم اطلاع از کم و کیف موضوع بعد از ارتکاب آن چه را که انجام داده است (اگر بر فرض زنده بماند و کشته نشود. زیرا همه مجبور خواهند شد که برای حفظ جان خود در مقابل چنین پدیده ای، مسلح باشند).
14/ عدم مصونیت هیچکس از قربانی شدن توسط فرد مبتلا. بواسطه این که در لحظه ابتلا فرد مبتلا به بیماری ذهنی بیخودی(زامبی گری)حتی خانواده و نزدیکان خود را هم نمی شناسد.
15/ عدم امکان نجات فرد مبتلا به طرق رایج درمانی مانند روانپزشکی، روانکاوی و…
16/ عدم ارتباط و وابسته بودن ابتلا به زامبی گری به سوء پیشینه. ابتلا به این بیماری ذهنی با سوء پیشینه خاص و جنایی اکثریت غریب به اتفاق مبتلایان (در صورتی هم که فرد مبتلا سوء سابقه داشته باشد، صرفا اتفاقی است و ارتباطی به این پیشینه ندارد). به عبارت دیگر
عدم امکان شناسایی افراد مستعد به ابتلا به این بیماری ذهنی از قبل. زیرا معمولا زمانی فرد شناخته میشود که اقدام به انجام اقدامات مجرمانه جنایی خارج از اراده خود نموده و در این صورت دیگر چیزی نمیتواند او را متوقف کند و…

17/ …
نکته: به فیلم سینمایی سلیمان نبی(ع)، اشخاصی که دچار چنین حالتی می شدند، مراجعه شود.

اما انواع سطح پایین تری از این اپیدمی ذهنی که البته قابل قیاس با نوع پیشرفته آن نیست مدت هاست که وجود دارد. در این سطح ابتدایی از بروز این مشکل ذهنی احساس می کنیم که افراد دیگر خودشان نیستند و انگار که با یک جسم بی جان طرف هستیم. حالت چشم این افراد تغییر می کند و ثبات شخصیتی خود را از دست می دهند(این ورژن ها بسیار خفیف تر از ورژن های پیشرفته هستند و همه مشخصه های ذکرشده پیش گفته را ندارند). در این سطح مقدماتی(ورژن های ابتدایی) این پدیده ذهنی سالهاست که در گوشه و کنار دنیا شاهد ارتکاب جنایاتی کور بدون آنکه اهداف خاصی را دنبال کند، از سوی مبتلایان هستیم. هر روز نیز باید انتظار افزایش تعداد ارتکاب این موارد و شاهد بروز رخدادهای حیرت انگیز تاسف باری از این دست را داشت. به طوری که به زودی این پدیده حتی به همین صورت ابتدایی خود، دنیا را با یک معضل بزرگ مواجه خواهد نمود و باعث می شود تا زنگ خطر برای بشریت به صدا در آید. اما همانطور که گفته شد، خطر اصلی هنگامی است که سطوح بالاتر (ورژن های بالاتر) این بیماری ذهنی تظاهر پیدا کنند.

اما قبل از اینکه راجع به علل پشت صحنه ابتلا به بیماری ذهنی بیخودی گری(زامبی گری) صحبت شود؛ مایلم ابتدا گذری به نحوه پیشگیریی بسیار کلی آن بنمایم(البته بررسی و تشریح موضوع بسیار مفصل تر از این حرف هاست).

معرفت گرایی تنها راه نجات بشریت
انسان به خودی خود موجودی است که با وجود«معرفت» معنا و مفهوم پیدا می کند. او موجودی نیست که مانند سایر جانداران صرفا بر اساس غریزه زندگی کند. جدایی از «معرفت و معنویت» برای انسان سرنوشتی دیگر را رقم می زند که در مورد سایر موجودات تفاوتی فاحش دارد.

بنابراین ضمن تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان که فرصتی برای بازگشت به معنویت و کاستن از آلودگی های جسم، ذهن و روان می باشد؛ با تاکید براین که«معرفت گرایی» تنها راه نجات بشریت است و می تواند بسیاری از مشکلات پیش روی انسان را اگر چه نتواند به طور کامل پیشگیری کند، ولی به طور قطع می تواند کاهش دهد.

از اینرو باز هم توصیه می شود تا با هستی آشتی کنیم و با آن همراه شویم و نه تنها زمین را وطن خود بدانیم، بلکه بدانیم که کیهان  و همه هستی وطن ماست (اینتریونیورسالیسم). امروز زمین ما را رد نموده و مردود دانسته است. اما وای از روزی که هستی ما را نخواهد و شرم از وجود انسان، همه کاینات را از همراهی با ما باز دارد. امروز شاهد هستیم که جسم انسان مورد حمله قرار گرفته، اما فردا ذهن انسان تحت حمله قرار خواهد گرفت و اتفاقاتی خواهد افتاد که انسانی را که قرار بوده اشرف مخلوقات باشد، تبدیل به اسفل مخلوقات نماید(البته در نهایت طرح الهی شکست نخواهد خورد). این پیچیده شدن مسیر، باعث سخت تر شدن راه و جا ماندن مدعیان دروغین کمال شده و همه رویاهای شیرین انسان های خود خواه و مغرور را بر باد خواهد داد.

پس تا فرصتی باقی است به فلسفه خلقت خود بیندیشیم و بدانیم که چنین خلقتی بی نهایت هوشمندانه است و مسیر آن نیز بسیار مهندسی و با طرح و برنامه حساب شده ای به پیش می رود. لازم است تا هویت اصلی خود را پیدا نمود و جایگاه خود را در هستی یافته و درک کنیم. در اینصورت با تن واحده خود در هستی به وحدت خواهیم رسید و با همسویی(هم فازی) با ذهن کل تر کیهان نسبت به بروز مشکلات پیش روی که ذهن انسان را  نشانه رفته، پیشگیری کرده و از مصونیت بیشتری برخوردار شد(با همسویی ذهن انسان با ذهن کل هستی، انسان قادر به درک جایگاه خود در خلقت خواهد شد) و در آن صورت میتواند روزگار بهتری در انتظار انسان باشد.

به امید خدا ادامه دارد…
با آرزوی توفیق الهی
محمد علی طاهری
تورنتو: ۲۵/آوریل/۲۰۲۰ – ۶/۲/۱۳۹۹
منبع :    www.mataheri.com
منبع خبر : گروه خبري سايت   www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت عرفان کيهاني (حلقه)
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani

۱۳۹۹-۰۱-۱۹

کتاب های در دست انتشار استاد محمد علی طاهری

به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت

کتاب های در دست انتشار استاد محمد علی طاهری

خاطرات من - جلد اول
زبان کتاب: فارسی

خاطرات من - جلد دوم
زبان کتاب: فارسی

خاطرات من - جلد سوم
زبان کتاب: فارسی

جهان ها
زبان کتاب: فارسی

حیات تاریک
زبان کتاب: فارسی

حیات روشن
زبان کتاب: فارسی

سایمنتولوژی
زبان کتاب: فارسی

سایکوسوماتیک
زبان کتاب: فارسی

شبکه ی شعور کیهانی
زبان کتاب: فارسی

عرفان کیهانی - حلقه
زبان کتاب: فارسی

عوالم
زبان کتاب: فارسی

فرادرمانی
زبان کتاب: فارسی
منتوسوماتیک
زبان کتاب: فارسی




آزادی زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی فروردین ۱۷, ۱۳۹۹

به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
آزادی زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی فروردین ۱۷, ۱۳۹۹
به نام خدا

درخواست آزادی زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی

بدینوسیله از مجامع بین الملل حقوق بشری و عفو بین الملل در جهت آزادی زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی از زندان های ایران که به واسطه شیوع کرونا در معرض بیماری و تلفات ناشی از آن قرار دارند، تقاضای اقدام فوری می نماید. همچنین، از عموم مردم آزاداندیش دعوت به مشارکت و همکاری در کلیه اقدامات بشردوستانه در این رابطه از جمله شرکت در طوفان های توئیتری و…  را دارم .

لازم به توضیح است که در ترمینولوژی به کار گرفته شده توسط اینجانب در شکایات، دفاعیا ت و خاطرات، تعاریف به کار رفته در مورد زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی که این عده را به اختصار زندانیان (ساع) نامیده ام، عبارتند از :

زندانی سیاسی : کسی که ا یدئولوژی سیاسی و عقیدتی و عملکرد نظام هیئت حاکمه را قبول ندارد.

زندانی امنیتی : کسی که موجودیت و امنیت نظام هیئت حاکمه را در عمل به خطر می اندازد.

زندانی عقیدتی : کسی که نظام هیئت حاکمه به هر دلیلی عقاید او را قبول ندارد و عقایدش را برای بقای خود خطرناک تشخیص می دهد.

(در نتیجه، این عده تحت تعقیب و حبس ، اذیت و آزار قرار گرفته و در نهایت آنها را در برنامه حذف قرار می دهد).


با آرزوی توفیق الهی
محمد علی طاهری
تورنتو: ۱۳۹۹/۱/۱۶ – Apr/4/2020

رونوشت:

* کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
* عفو بین الملل
* کمیسیون بین المللی آزادی ادیان
* راهبری نوشته‌ها

منبع :    www.mataheri.com
منبع خبر : گروه خبري سايت   www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت عرفان کيهاني (حلقه)
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani

سرکار خانم نسرین ستوده فروردین ۱۴, ۱۳۹۹

به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
سرکار خانم نسرین ستوده فروردین ۱۴, ۱۳۹۹
به نام خدا

سرکار خانم نسرین ستوده

مبارز راه آزادی

زحمات و مجاهدت های شجاعانه شما برای آزادی من در خلال سالها حبس اینجانب در بازداشتگاه ۲-الف از جمله حضور مداومتان با پلاکارد در زندان اوین )بدون هرگونه چشم داش تی و بدون این که حتی وکیل قانونی من باشید. این موضوع، بار دیگر زنده بودن ارزش اخلاقی حرفه وکال ت و تقدس این حرفه را در دفاع از حقوق قربا نیان دست ظالمی ن توسط وکلای آزاده به بهترین نحوی ثابت کرد( و مبارزه با ظلم و ستم در راه احقاق حقوق تضییع شده من و سایر زندانیا ن سیاسی، امنیتی و عقیدتی، و دفاع از حقوق بشر حماسه ای فراموش نشدنی است.

همچنین نگرانی های شما به هنگام ۱۷ بار اقدام به اعتصاب غذای من در بازداشتگاه، مبنی بر دست کشیدن از اعتصاب غذا بمنظور جلوگیری از وارد شدن لطمه جسمی به من را کسی فراموش نخواهد کرد. اما متاسفانه امروز مطلع شدم که شما در اعتراض به بی عدالتی برای چندمین بار اقدام به اعتصاب غذا نموده اید که بدینوسیله عاجزانه از شم ا درخواست میکنم همانگونه که در در آن زمان ها من نیز در مواردی به توصیه های شما توجه نموده و اعتصاب خود را خاتمه دادم شما نیز به این اعتصاب خاتمه بدهید و خانواده و دوستان خود را که به شدت نگران سلامتی شما هستند از این نگرانی برهانید.

در ضمن اطمینان خاطر داشته باشید که ندای آزادطلبانه شما به گوش آزاداندیشان جهان رسیده است .

مجددا برای آزادی زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی از زندان های ایران به علت عدم برخورداری از شرایط بهداشتی مناسب و جلوگیری از تلفات جانی این عده از همه نهادهای حقوق بشری و ذیربط درخواست رسیدگی و کمک عاجل دارم.

لازم به توضیح است که در ترمینولوژی به کار گرفته شده توسط اینجانب در شکایات، دفاعیا ت و خاطرات من، تعاریف به کار رفت ه در مورد زندانیان سیاسی ، امنیتی و عقیدتی که این عده را به اختصار زندانیان (ساع) نامیده ام، عبارتند از:

زندانی سیاسی : کسی که ایدئولوژی سیاسی و عقیدتی و عملکرد نظام هیئت حاکمه را قبول ندارد .

زندانی امنیتی : کسی که موجودیت و امنیت نظام هیئت حاکمه را در عمل به خطر می اندازد .

زندانی عقیدتی: کسی که نظام هیئت حاکمه به هر دلیلی عقاید او را قبول ندار د و عقای دش را برای بقای خود خطرناک تشخیص می دهد.

(در نتیجه ، این عده تحت تعقیب و حبس ، اذیت و آزار قرار گرفته و در نهایت آنها را در برنامه حذف قرار می دهد).

با آرزوی توفیق الهی

محمد علی طاهری

تورنتو: ۱۳۹۹/۱/۱۴ – ۲۰۲۰/April/2

رونوشت:

1. کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
2. عفو بین الملل


منبع :    www.mataheri.com
منبع خبر : گروه خبري سايت   www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت عرفان کيهاني (حلقه)
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani

اینتریونیورسال – هویت فروردین ۱۳, ۱۳۹۹

به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
اینتریونیورسال – هویت فروردین ۱۳, ۱۳۹۹

  به نام خدا

اینتریونیورسال

هویت
تعریف هویت

در سایمنتولوژی، نحوه تظاهر، حضور و نحوه ایفای نقش هر جزیی در اکوسیستم، «رفتار» و نوع ایفای نقش آن، «شخصیت» و منظور و هدفمندی آن، «هویت» نامیده می شود. به عبارتی دیگر، شخصیت برنامه نرم افزاری است که هر جزء از اجزای عالم هستی، مطابق آن در صحنه اکوسیستم ظاهر شده و نقش منحصر به فردی را بازی می کند. چنین نقشی شخصیت آن عضو می باشد. اما «هویت»، منظور از ایفای آن نقش و جهت و هدفمندی آن را مشخص می کند و یا تعلق آن را به جهت و مسیر و مقصدی نشان می دهد.

شخصیت: نوع ایفای نقش

رفتار: نحوه ایفای نقش

هویت: هدفمندی و منظور از ایفای نقش و یا تعلق به چیزهایی که باعث شود تا چیزی از مجهول بودن خارج و شناخته شود.



برای مثال: یک آموزگار دارای شخصیتی اجتماعی است که نوع حضور او را در اجتماع نشان می دهد و به عنوان یک آموزگار دارای شخصیت مشخصی می باشد. نحوه ایفای نقش چنین شخصیتی در رفتار او که همانا تدریس باشد، تعریف می شود. اما منظور از چنین رفتار و حضور چنین شخصیتی با سواد شدن انسان ها و… می باشد. به عبارتی:

آموزگار: شخصیت

تدریس: رفتار

هدفمندی در جهت مبارزه با بی سوادی: هویت

به عبارتی:



«هویت» جزء جدا نشدنی هر مخلوقی در هستی، از جزء تا کل(کیهان) است. هیچ عضوی در هستی نمی تواند بدون داشتن هویت ذاتی وجود داشته باشد. زیرا، هر چیزی در خلقت، با وجود عامل دیگری معنا پیدا می کند و هیچ مخلوقی به خودی خود و به طور مستقل امکان حضور ندارد. بنابراین، حضور در چنین عرصه ای باعث شده تا داشتن هویت، الزامی باشد(هویتی که هر عضوی در هستی از آن برخوردار است هویتی ذاتی است و هویتی را که ایجاد کرده باشند و یا چیزی برای خودش ایجاد کرده باشد، هویتی اکتسابی محسوب می شود).

قانون های ارتباط، همبستگی، پیوستگی و… در خلقت همه چیز را به یکدیگر پیوند داده است. در دل هستی تدبیری نهفته تا همه چیز در اتصال و پیوند با همه چیز باشد و از این پیوند معنا و مفهومی ایجاد شده مبنی بر این که هر جزیی با وجود اجزای دیگر معنا پیدا می کند و سمت و سوی حرکت و هویتش قابل تعریف می گردد. به این ترتیب، عضو جدا و منفک، نمی تواند در خلقت وجود داشته باشد. خلقت یعنی یک تن واحده با بینهایت اجزایی که به یکدیگر متصل و جدا نشدنی هستند؛ یا به عبارتی دیگر، خلقت یعنی اتصال بینهایت اجزاء به یکدیگر. از این میان تعلق هر چیزی از مجموعه های کوچک تر به کلیتی بزرگتر و فراتر، برای آن چیز هویتی می آفریند که باعث ایجاد ارزش ویژه ای برای آن می شود. مانند شخصی که متعلق به یک خانواده است. این تعلق برای او هویتی به همراه می آورد که شخصی که خانواده ای ندارد، از آن برخوردار نیست(ارزش از مفاهیم اولیه است که جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد. انسان تنها موجودی است که «معنی» و «ارزش» را می فهمد و می تواند خالق آن ها باشد. به همه چیز معنا ببخشد و ارزش بیافریند یا از ارزش بیاندازد و…).

«هویت»، جایگاه هر چیزی را در هستی تعیین و مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد. قابلیت هویت سنجی و هویت بخشی، انسان را به موجودی استثنایی تبدیل نموده است. زیرا هویت مخلوقات با ارزش گذاری و توان قیاس و ارزش بخشی انسان تعیین می شود. به غیر از انسان هیچ موجودی از هویت خود آگاه نیست و نمی داند سمت و سوی حرکت و جایگاه او در هستی چیست. یعنی در اصل فقط انسان دارای مجموعه نرم افزارهایی است که او را قادر ساخته تا به دنبال فهم «هویت» باشد و به همین دلیل بخواهد مسیر زندگی خود را بسازد و آرمان گرا باشد، تا بلکه آن آرمان ها برایش هویتی متعالی به ارمغان بیاورد و از این طریق معنایی برای زندگی پیدا کند. حتی آن چه را که ادیان به عنوان ارزش های الهی معرفی می کنند که در حقیقت بنا به اعتقادات دینی، خداوند آن ها را تعیین کرده، باز هم قدرت تشخیص انسان به آن ها ارزش می دهد و یا آن ها را بی ارزش و خرافات معرفی می کند.

انواع هویت: انواع مشخصه های گوناگونی می توانند جزیی از هویت کلی انسان به حساب بیایند. مانند: هویت اسمی، هویت فردی، هویت خانوادگی، هویت قومی، هویت نژادی، هویت ملی، هویت مجازی و… از این میان برای مثال، هویت ملی(ناسیونال) که تعیین کننده ملیت هر کسی است؛ یکی از مهمترین معیارهای هویتی در جوامع انسانی به حساب می آید که در خیلی از مواقع این هویت تعیین کننده ارزش و احترام انسان ها می شود و یا برعکس باعث خواری و ذلت او می گردد. انسان فقط توانست تا این حد برای خود هویت سازی کند. برخی دیگر از ابعاد هویتی از نظر انسان پوشیده ماند. از جمله:

هویت جهانی(اینترناسیونال): تعلق انسان به زمین، یعنی جایی در کیهان که هویتی زمینی را برای او رقم می زند و نشان می دهد که این موجود از میان بینهایت کهکشان و خورشیدهای متعدد و تعداد خیلی بیشتری سیاره، متعلق به سیاره استثنایی زمین است و این موضوع به او خصوصیات و ویژگی های خاصی داده که بر فرض اگر متعلق به مریخ و یا مشتری(بر فرض امکان) بود؛ به طور حتم ویژگی ها و ایدآل و نیاز های جسمی، ذهنی و روانی متفاوتی داشت. بنابراین، هویت انسان با زمین رقم خورده و به عنوان موجودی زمینی شناخته می شود که این ویژگی جزء جدا نشدنی هویت اوست.

اما انسان نتوانست به این سطح از هویت اصلی خود پی ببرد و به عنوان جزیی از این هویت، زمین را وطن خود بداند. او نتوانست تا سطح«هویت جهان وطنی»، دیدگاه خود را ارتقاء دهد و خانه خود را فقط در حد شهر و کشور خود نبیند. زیرا، انسان هرگز درک نکرد که تن واحده اش، در خانه واحده زمین سکنی گزیده و قبل از آن که متعلق به قطعه زمینی به نام کشور باشد، متعلق به زمین است و آن مملکت با بودن زمین وجود دارد و اگر زمین در خطر قرار بگیرد؛ صرف نظر از این که متعلق به کدام سرزمین باشد، او نیز در خطر قرار خواهد گرفت. درست مانند این که اگر بدنه یک کشتی صدمه ببیند و در معرض غرق شدن قرار بگیرد، مهم نیست هر سرنشین آن در کدام طبقه این کشتی قرار داشته باشد و چه لباسی بر تن کرده، سرخوش باشد و یا ناخوش و… (مانند ماجرای کشتی تایتانیک).

از اینرو، به علت این که انسان به هویت جهان وطنی خود پی نبرد، زمین را عرصه تاخت و تاز خودکامی هایش نمود و در جهت کسب منافع خود به نوعی زمین را به تخریب و نابودی کشاند. در نتیجه، بی هویتی«اینترناسیونال» بشر، غم انگیزترین وضعیت را برای زمین ایجاد کرد(گذشته از بررسی موضوع جنگ ها، فقر، گرسنگی و… که باعث شد کشورهای فقیر و غنی وجود داشته باشند، جنگ و قحطی و گرسنگی و عقب ماندگی انسان و…).

هویت کیهانی(اینتریونیورسال): اما از نگاهی متعالی تر، انسان متعلق است به این کیهان و آن چه را که هستی می نامیم. انسانی که جایگاه خود را در این هستی نمی داند و نمی خواهد که بداند از کجا آمده و به کجا می خواهد برود و نمی داند در هستی باید به دنبال چه چیزی باشد و هویت او فقط در جهت خوردن، خوابیدن و… تعریف شده و در حد نیازهای زندگی حیوانی عقب نگهداشته شده، در خلقت هیچ گونه هویتی ندارد.

انسان در خلال هزاران سال از نظر شناخت خود و جایگاهش در هستی و ارزش استثنایی خود نسبت به سایر مخلوقات به عنوان خالق«معنی» و خالق«ارزش» و… غفلت نموده و نه تنها از این نظر رشد و ترقی نداشته بلکه در حال تجربه انحطاط همه جانبه و نهایت سقوط خود می باشد. به طوری که دیگر به نجاتش امیدی نیست(ادیان نیز در خلال چندین هزار سال با صرف همه سرمایه های مادی و معنوی جوامع مختلف و علیرغم این که باعث خون و خونریزی های بسیار زیادی که در جهت مبارزه با باطل، ظلم و فساد صورت گرفته، نتوانستند جلوی انحطاط بشر را بگیرند و انسان روز به روز بیشتر از قبل به ورطه سقوط اخلاقی و… افتاد).

از مجموعه این بحث به اختصار نتیجه گرفته می شود که انسان در حد حفظ هویت ملی خود عقب مانده است. او حتی نتوانسته جایگاه خود را بر روی زمینی که مانند یک کشتی امن او را بر روی اقیانوس با عظمت کیهان به سلامت حفظ نموده، پیدا کند.

انسان تا به درک جایگاهش در هستی(ازجمله در اکوسیستم کیهانی و اکوسیستم زمینی) و هویتش در آن پی نبرد، روی خوشبختی را نخواهد دید و همواره سرگردان و سر در گم خواهد بود و همچنان مثل گذشته، روزی درگیر جنگ و روز دیگر درگیر فقر و فساد و… خواهد بود. اما بالاخره چه زمانی انسان می خواهد طعم خوشبختی را بچشد. پس چرا در این مسیر نه علم و تکنولوژی می تواند به خوشبختی انسان کمک کند و نه دین(شامل مذهب و عرفان) و فلسفه و… انسان همواره در حال غرور کاذب و سرمستی از داشته های خود می باشد. حتی همین داشته ها نیز بیشتر باعث سقوط انسان شده است؛ به طوری که برای مثال، برخی دانشمندان برجسته متاسفانه جایگاه و مقام انسان را تا این حد که همه عملکرد انسان اعم از عقل و عشق و… محصول ترشح های شیمیایی مغز بوده و در اصل انسان بازیچه یک بازی شیمیایی و الکتریکی می باشد، تنزل داده اند و… این برجستگان علم نیز با حجاب ناشی از غرور علمی خود، عاملی را که در پشت این صحنه عظیم عمل می کند که نتیجه آن در نهایت به تعیین نوع واکنش شیمیایی منجر می شود و این ترشحات فقط یک زبان ترجمه فیزیکی است نه عامل اصلی تصمیم گیری را نمی بینند و دو باره در این عصر، انسان را مانند یک ماشین تصور می کنند که مانند عروسک خیمه شب بازی هورمون های شیمیایی نحوه عملکرد و تفکر او را تعیین می کنند!!! چنین دیدگاهی، کرامت و جایگاه ویژه انسان را به خطر انداخته و او را به نوعی دیگر بازیچه دست قدرتمداران خواهد نمود تا در صدد استفاده ماشینی از انسان برآیند(هرچند که این دیدگاه ها با شکستی مفتضحانه مواجه خواهد شد). همچنین، برخی از علمای دین نیز بر خلاف دستورات دینی، آزادی اندیشه را نشانه رفته اند تا به نام خدا و تعالی، انسان را به بند بکشند و به قدرتمداری و افکار انحصارطلبانه جامه عمل بپوشانند و فلاسفه نیز در این میان حیران و سرگردانند(علیرغم غروری که آن ها را هم به نوعی در برگرفته است) و نمی توانند راهکاری برای برون رفت از این معضلات جاهلانه بشری ارائه کنند.

تعریف اینتریونیورسال:

عرفان حلقه از چندین دهه قبل به منظور توجه انسان به هستی، تفکر«اینتریونیورسال» را مطرح نموده که به اختصار عبارت است: از ارتقای سطح تفکر و هویت انسان به سطح جهان هستی. در این سطح، می خواهیم بر فراز همه محدودیت‌های قومی، قبیله‌ای، نژادی، ملی و… خود را متعلق به یک هستی واحد بدانیم که در آن نیز انسان دارای تنی واحده است. در این دیدگاه انسان خود را نه تنها با زمین به عنوان خانه و وطن مشترک انسان ها بلکه با تن واحده جهان هستی به عنوان تعلق ما به آن و در نتیجه به عنوان جزیی از هویت ذاتی انسان، همسو و همراه می بیند. در این مکتب، انسان هویتی هستی شمول را برای خود تعریف می کند که در آن می خواهد همگام با هستی و هماهنگ با آن حرکت کند و خود را جدا از هستی نمی بیند. در این شیوه تفکر، اکوسیستم کیهانی بسیار گسترده تر از اکوسیستم زمینی دیده می شود و جزء جدا نشدنی کیهان دانسته شده که در آن همه کیهان برای پیدایش حیات بر روی زمین میلیاردها سال برنامه ریزی نموده و چنین پدیده ای را به طور صرف یک اتفاق ساده نمی بیند؛ بلکه آن را امری هوشمندانه و برنامه ریزی شده می داند.

اما گفته شد که هر چیزی بخودی خود از هویتی برخوردار است. برای مثال وقتی گفته می شود درخت، ستاره و… بلافاصله هویت ها و ارزش هایی در ذهن انسان نقش می بندد. در نزد انسان خردمند تعریف هر چیزی با جایگاه و نقش آن چیز در هستی آمیخته است که هویت آن را به ذهن متبادر می کند و متعاقبا با در نظر گرفتن چرایی ها و چیستی ها، پی به جایگاه و ارزش آن ها می برد.

 همچنین پی گیری این که هدف از زندگی چیست؟ معنای آن نیز همین طور و چگونه می توان به زندگی معنا داد و برای آن ارزش خلق نمود؟ همان طوری که طبق یک نگاه بسیار سطحی احساس می کنیم زندگی برخی افراد ارزشمندتر است و زندگی برخی دیگر ظاهرا بی ارزش. در حالی که زندگی برای همه زندگی است و همه می توانند با آن بازی های مختلفی داشته باشند و با هویت ها ی متفاوتی، نقش های مختلفی را در آن بازی کنند که منجر به ارزش آفرینی های گوناگونی نیز بشود. بنابراین، انسان هم بخودی خود به عنوان مخلوقی که ارزش را میفهمد و خالق ارزش است، با توجه به این که سکان دار چنین میدانی می باشد، از هویتی خارق العاده می تواند برخوردار شود.

 از اینرو، یک انسان برای خلق ارزش در متعالی ترین سطح ممکن و… باید خود دارای هویت و سمت و سویی باشد که نشان دهنده فراز و منظر دید او باشد. یک انسان بدون هویت(با تعاریف ارائه شده) نمی تواند هویت بخش باشد و همانطوری که گفته شد مشکل اصلی انسان بی هویتی اوست به عبارتی دیگر در هستی سرگردان است و نمی داند به کجا تعلق دارد و به کجا می خواهد برود و… اما برای این ارزش آفرینی، انسان باید از چه هویتی برخوردار باشد؟ اینتریونیورسال به دنبال پاسخگویی به این گونه سوالات و… می باشد.

در این رابطه، به آخرین صورت وضعیت هویت انسان نیز نگاهی می اندازیم. انسان که در کیهان مجازی زندگی می کند، پیشرفت تکنولوژی او را به یک دنیای مجازی دیگری وارد نموده است. این پدیده با همه فواید آن به عنوان عصر رویارویی اندیشه ها، عواقب بد دیگری را نیز برای او رقم زد. ایجاد«هویت مجازی» یکی از این پیامد های شوم بود. این هویت مجازی انسان ها را بیش از پیش با خود بیگانه کرد و استرس ناشی از تضاد بین هویت مجازی که در آن به سادگی با کمک امکانات نرم افزاری قادر به عرضه من ایدآل خود با هر شکل و قیافه و ویژگی های خاص اجتماعی و… نسبت به هویت واقعی او که بسیار متفاوت است، همه را به یک رقابت ناسالم برای حضور در چنین فضایی انداخت. پیامد های دیگر این موضوع از خود بیگانگی شدید تری نسبت به گذشته بود که توجه انسان را به هستی و زمین کمتر نمود و دنیای هر کسی را معطوف به خود کرد. جامعه جهانی متشنج و حسرت زده و در رقابت های فردی مجازی غرق شد که باعث به خطر افتادن سلامت ذهن و روان و متعاقبا جسم انسان گردید. این عرصه جدید آغازی برای جدایی کامل انسان از هستی و عدم هم فازی با خلقت به ویژه با زمین که وطن اصلی انسان هاست، گردید. هر چند که یک وحدت مجازی در ظاهر همه انسان ها را به یکدیگر متصل نمود و جهان را به یک دهکده تبدیل کرد. اما باعث شد تا دل های انسان ها از هم فرسنگ ها فاصله بگیرند و هر کسی در لاک خود فرو رود. همه خواسته و ناخواسته و به اجبار و به عنوان یک ضرورت زندگی، به دام صفحات مجازی افتاده و اسیر آن شدند و بیش از گذشته غافل از هستی و زمینی که بر روی آن زندگی می کنیم.

تعریف Interuniversal

انسان در اثر قرن‌ها درگیری با اهداف قدرت طلبانه و جزئیات بی ارزش و غرق شدن در آن ها، فرصت‌های طلایی خود را از دست داده و به جایگاهی متناسب با شان و منزلت خود نرسیده است. زیرا، یافته هایش در عمل نتوانسته او را به هویت اصلی«هستی وطنی»اش برساند و به او بفهماند که همه هستی وطن اوست و باید به آن با دیده تقدس و با احترام برخورد نموده و نگاه کند. دیدگاه Interuniversal در عرفان حلقه، هویت حقیقی انسان را تعریف می کند و تلاش می کند انسان را متوجه چنین جایگاهی کند تا بتواند به هویت اصلی خود پی ببرد و به آن برسد. زیرا بزرگترین مشکل انسان بی هویتی اوست که باعث شده در کشاکش زندگی سرگردان بوده و خود را درگیر اهداف پوچ و پوشالی کند. به طوری که خیلی وقت قبل تر از این ها انسان فهمید که:

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست         عالمی دیگر بباید وز نو آدمی(حافظ)

اما به هر طریق در آستانه ای قرار گرفته ایم که با تعطیلی دنیا، عالمی دیگر با تجربه ای جدید برای انسان آغاز خواهد شد با همه زشتی و زیبایی هایش. خداحافظی با دنیای قدیم چندان هم تاسف برانگیز نیست. زیرا، آن روال واقعا دیگر به جایی نمی رسید و دست آورد قابل قبولی برای بشریت نمی توانست به ارمغان بیاورد و نصیبی هم به غیر از رسیدن به یک بن بست در پیش رو نداشت. انسان متوقف شده و از ترس جان به کنج عزلت خانه ها پناه برده تا بلکه به آن چه در طی قرون متمادی به خصوص در قرن معاصر انجام داده، بیاندیشد و مجال دهد تا زمین نفسی بکشد و کمی خود را احیا کند. در این میان انسان هم فرصتی برای تعمق و نگاهی به خود پیدا نموده است.

نتیجه-۱:  اینک وقت تجدید نظرهای اساسی در دیدگاه‌های خود و بازاندیشی در هر موضوعی است که نتوانسته در این ارتباط، در ما معرفت و آگاهی نسبت به هستی ایجاد کند. اکنون باید اشکالات خود را بی‌طرفانه، مانند شاهدی عادل، به دقت تجزیه و تحلیل کنیم تا راه دست یابی به هویت اصلی کمال گرایانه خود را بیابیم و به درک آن نایل شده و به کار گیریم.

۲- ارزش:

 یکی از ابعاد آشکار ایفای نقش شعور و هوشمندی در کیهان، به جریان انداختن«ارزش» توسط انسان بوده که یکی از عجیب ترین دست آوردهای شعور می باشد. «شعور» توانسته در دل کیهان «ارزشمندی» را ایجاد کند که به طور قطع آن طور که به نظر می آید، یکی از مهمترین هدف های آن بوده است. هرچند که«ارزش» از مفاهیم اولیه بوده و قابل تعریف نیست(به غیر از معنی ظاهری آن). ولی به طور نظری انسان به واسطه برخورداری از همه سطوح شعوری منظور از آن را می فهمد(فقط ظاهر فیزیکی انسان شامل کالبد فیزیکی از پایین ترین سطح شعوری ایجاد شده است). همانگونه که مطالعه و بررسی علم و دانش، تحقیق و بررسی، تدبر و تفکر و… خود برگرفته از یک ارزش است و انسان می فهمد که برای مثال، با کسب آگاهی و دانش به«ارزش» می رسد. ولی این را نمی داند که چرا باید به «ارزش» برسد؟ چرا باید «ارزش» ایجاد کند؟ این «ارزش» ها قرار است در کجا به درد بخورد؟ و…؟

البته بخشی از این آگاهی، علم و دانش در این جا در قالب تکنولوژی زندگی اورا آسانتر نموده ولی بخشی دیگر از این ارزش ها مانند میل به دانستن و این که بداند از کجا آمده، به کجا می رود، هدف از آمدن او چیست و… سایر ارزش های معنوی مانند محبت کردن، ایثار، اخلاق و… که آن را به مدد طرحی که بر روی ما پیاده شده می فهمیم، ولیکن درک نمی کنیم و… حال این سوال مطرح می شود که خود«ارزش» از کجا آمده و چرا ایجاد شده و «ارزش» از کجا آغاز شده و به کجا خاتمه می یابد؟ چرا باید انسان به «ارزش» معتقد باشد؟ چرا مشکل بشر به علت فقدان ارزش های معرفتی است؟ و…

صرف نظر از نوع جواب به این سوالات، آن چه که معلوم می شود این است که:

تنها موجودی که در کیهان مفهوم«ارزش» را می فهمد و می تواند«ارزش» ایجاد کند، انسان است. حتی خود کیهان هم از این قابلیت برخوردار نیست؛ هرچند که حامل بخشی از«ارزش» است.

ارزشی را که توسط شعور به دل کیهان راه پیدا نموده، فقط انسان می تواند کشف، آشکار و ایجاد کند که به گونه های مختلفی می تواند دسته بندی شود. ارزش در کیهان به دو مقوله جداگانه کلی قابل تقسیم می باشد:

الف) ارزش های مادی

۱: کیهانی:

آن ارزشی که کیهان ایجاد کرده ولی خود از ارزش آفرینی اش بی خبر است. مانند ایجاد الماس، طلا و… که بدون وجود انسان هیچ ارزشی ندارند و فقط انسان ارزش مادی آن ها را می فهمد و یا از وجود آن ها موضوعات دیگری را کشف می کند(برای مثال، وجود الماس نشانه برخورد شدید اجرام سماوی و یا انفجار های شدید در درجه حرارت های خیلی بالا را به اثبات می رساند و نشان می دهد که پدید آمدن زمین محصول چه حوادثی است و…).

۲: انسانی:

–   آن چه که انسان ارزش آن را در رابطه با خود کشف می کند. مانند، کشف ارزش نفت، طلا و…

–   ارزشی که انسان می آفریند. مانند، ارزش های اقتصادی اجتماعی، ، سیاسی و…

  ب) ارزش های معنوی

ارزش های معنوی، نوعی از ارزش هاست که غیرقابل تعریف بوده و فقط انسان می تواند آن را تجربه و ارزیابی نسبی کند:

– آن چه که انسان ارزش معنوی آن را کشف می کند. مانند، ارزش آرامش، سلامت و…

– آن چه که به انسان ارزش می دهد، مانند اخلاق، معرفت و…

– آن ارزشی که انسان خلق می کند: مانند ارزش های ادبی، فرهنگی، هنری و…

نتیجه-۲: انسان باید به نقش ارزش آفرینی خود واقف شود و بداند هویت اصلی او در خلق ارزش است که با توجه به عدم ماندگاری ارزش های مادی رو به خلق ارزش های معنوی آورده و از این رهگذر از بی هویتی نجات پیدا کند.

شخصیت بهنجار و شخصیت ارزشی انسان
از دیدگاه سایمنتولوژی شخصیت بهنجار، شخصیتی است که رفتار او نسبت به اکوسیستم(کیهانی و زمینی) رفتاری همسو و هم جهت بوده و فرد موقعیت خود را در آن یافته باشد. در این دیدگاه فراکل‌نگر، بدون دانستن جایگاه انسان در اکوسیستم و بدون شناخت ابعاد وجودی او نسبت به هستی، نمی‌توان‌ برای انسان رفتار یا شخصیت بهنجار تعریف کرد. برای مثال، اگر یک نفر همه موازین و قوانین اجتماعی و آداب و رسوم را رعایت کند، از نظر اجتماع و روان شناسی او آدمی معقول و فردی بهنجار شناخته می شود. اما، اگر همین آدم به هستی، کره زمین و محیط زیست خود احترام نگذارد و رعایت حفظ محیط زیست را نکند، به او برچسب خاصی زده نمی شود در حالی که از دید سایمنتولوژی به طور قطع چنین شخصیتی، نابهنجار محسوب می شود(البته همانطور که توضیح داده خواهد شد، در این رابطه نابهنجاری سطوح مختلفی دارد).

با توجه به این که در حال حاضر از یک انسان صرفا رعایت قوانین، عرف، آداب و رسوم و… خواسته می شود که در این صورت به چنین شخصی، انسان متعادل و سالم با رفتار بهنجار گفته می شود. در حالی که ممکن است این فرد از ترس جریمه پلیس، آشغال از ماشین خود به بیرون پرتاب نمی کند و اگر جریمه ای در کار نباشد، بسیاری از تخلفات را هم مرتکب شود. پس چنین فردی از نظر سایمنتولوژی شخصیت نابهنجار بوده و جایگاه خود را در زمین پیدا نکرده است(صرف نظر از هستی). بنابراین، معلوم می شود که عمده رفتار انسان ها نسبت به اکوسیستم زمینی و یا در مرحله بالاتری نسبت به اکوسیستم کیهانی، نابهنجار است. در این دیدگاه لازم نیست که پس از اقدام عملی افراد، نتیجه نابهنجاری گرفته شود؛ بلکه نهادینه نشدن احترام به زمین و هستی در سطح ذهن انسان هم نشان دهنده نابهنجاری است.
بنابراین، وقتی گفته می‌شود که رفتار شخصی بهنجار است، باید مشخص شود که این رفتار نسبت به چه سطحی بهنجار است (با توجه به توضیحات پیش رو).

شخصیت ارزشی: نسبت شخصیت واقعی به شخصیت حقیقی را شخصیت ارزشی می گوییم که در واقع معیاری برای ارزیابی ارزشی شخصیت یک فرد را به منظور خودشناسی ارائه می دهد.
 شخصیت حقیقی: آن چه که یک شخصیت بهنجار باید واجد آن معیارها باشد.

شخصیت واقعی: آن شخصیتی که فرد در عرصه واقعی اجتماع از خود بروز می دهد.



حداقل معیارهایی که فرد لازم است نسبت به هستی، دنیا، مملکت، شهر، خانواده و خود داشته باشد تا رفتارش نسبت به آن ها بهنجار باشد:
معیارهای ارزشی در سایمنتولوژی

حداقل معیار نسبت به هستی: احترام به جهان هستی و نگاه به آن با دیده تقدس و همچنین احترام اکوسیستم کیهانی
حداقل معیار نسبت به دنیا: احترام به زمین و اکوسیستم زمینی و اجتناب از هر آن چه که موجودیت زمین را به خطر می اندازد، اجتناب از آلودگی زمین، رسیدن به تفکر جهان وطنی، کمک به فقرزدایی جهانی و بیسوادی و…
حداقل معیار نسبت به مملکت
کمک به خود کفایی و اشتغال زایی و بیمه عمومی، فقر زدایی، مبارزه با بی سوادی، مبارزه با آسیب های اجتماعی مانند طلاق، کودکان کار، اعتیاد، بی خانمانی، کمک به گسترش فضای سبز، جلوگیری از مصرف بی رویه، کاهش تولید زباله و…
حداقل معیار نسبت به اجتماع و پیرامون
حداقل معیار نسبت به خانواده
حداقل معیار نسبت به خود
به عبارت دیگر ممکن است کسی در رابطه با خود بهنجار باشد و در مورد خودش همه موارد لازم را رعایت کند و بینهایت به خود احترام بگذارد و برای موفقیت های مادی و اجتماعی اش همه نکات ریز را به کار ببرد؛ ولی نسبت به دیگران نابهنجار باشد و اصلا موفقیت آن ها برایش مهم نباشد(صرف نظر از حقوق شان). به چنین شخصی می گوییم که در سطح خودش(که مطابق معیارها پایین تر سطح است) بهنجار و نسبت به سطوح بالاتر نابهنجار است. یا برخی افراد حاضرند که دنیا را برای خانواده خود غارت کنند و برای تامین و رفاه خانواده خود به کسی رحم نکنند و همه امکانات را برای آن فراهم کنند. چنین شخصی برای خانواده اش مفید و بهنجار ولی برای سطح بالاتر(که اجتماع و… می باشد) دارای رفتاری نابهنجار است و…

نتیجه- ۳: هر کسی می تواند با ارزیابی شخصیت حقیقی خود نسبت به شخصیت واقعی اش، اقدام به خودشناسی نموده نسبت به ارتقای شخصیت ارزشی خود به همسویی با هستی نزدیکتر شود.



ذهن کیهانی

تن واحده کیهان، دارای هویت مستقلی می باشد. از این دیدگاه کیهان دارای ذهنی است که به آن «ذهن کیهانی» می گوییم که دربرگیرنده بینهایت ذهن های جاری در هستی می باشد. ذهن کیهانی نیز دربرگیرنده «ذهن جمعی کل» می باشد که «ذهن جمعی انسان(روح جمعی)» نیز جزیی از آن است.

ذهن جمعی کل(روح جمعی)

ذهن جمعی، نتایج حاصل از فعالیت های ذهنی همه آشکارکننده های حیات(موجودات زنده) برای هر گروه زیستی را به تفکیک جمع می کند و دوباره آن را به سوی همین موجودات منعکس می کند تا بتواند تجارب حیات را در کیهان گسترش دهد(برای مثال در یک جزیره وقتی به میمون ها در یک جزیره آموزش داده شد که سیب زمینی را بشویند و بخورند؛ پس از مدتی در سایر جزیره ها هم همه میمون ها این آموزه را فرا گرفته و به کار بردند). البته فقط آشکارکننده های حیات می توانند از این بازتاب استفاده کنند. در واقع این بازتاب، نتایج حاصل از حیات توسط موجودات زنده بر روی زمین اعم از انسان، حیوان، گیاه و میکروارگانیزم ها است. (از این دیدگاه بخشی از تبادل اطلاعات از جمله قابلیت کپی سازی در ویروس ها که در حال گسترش و نوعی رفتار هوشمندانه است از همین طریق صورت می گیرد که نسل های هوشمندتری از ویروس ها به وجود خواهند آمد).

حافظه جمعی کل

همه آن چه که از موجودات زنده به سوی آشکارکننده های حیات انعکاس پیدا می کند و مجددا همانطور که توضیح داده شد دوباره به سوی موجودات زنده بازتاب پیدا می کند؛ در یک حافظه عظیم جمعی کل ذخیره و ثبت و ضبط می شود. در حقیقت تجربه حیات در کره زمین در کیهان حفظ می شود و«حافظه جمعی کل» یکی از برنامه های نرم افزاری برای ایجاد«جهش(موتاسیون)» و«تنوع انواع» در اکوسیستم، می باشد.

ذهن جمعی جزء

ذهن جمعی(روح جمعی) هر دسته از گونه های حیات از جمله ذهن جمعی انسان را شامل می شود. ذهن جمعی تمام ادراکات ذهنی یک گونه خاص را به تفکیک شامل می شود. این ادراکات ذهنی پس از انعکاس در ذهن جمعی کل، به سوی همان گونه خاص یا «ذهن جمعی جزء» آن گونه بازتاب پیدا می کند. از طریق این بازتاب، سایر اعضای آن گونه نیز در تجارب به دست آمده از حیات همنوعان خود سهیم می شوند.

نتیجه- ۴: از طریق هم فازی کیهانی می توان سیستم شعوری خود را با اجزای کیهان هماهنگ و متعادل تر نمود تا میزان تضاد شعوری کاهش یافته و ایمنی بیشتری حاصل شود. بسیاری از برنامه های توسعه هوشمندانه میکروارگانیزم ها(مانند مقاوم شدن در برابر آنتی بیوتیک ها، آفت کش ها، به عرصه آمدن میکروارگانیزم های هوشمندتر و…) و حشرات و…(مانند سموم مبارزه با پشه ها و…) از طریق تبادلات شعوری و از همین طریق می تواند صورت گرفته و عرصه را در آینده بیشتر برای انسان تنگ کند.

           با آرزوی توفیق الهی

            محمد علی طاهری

تورنتو: ۱۳/۱/۱۳۹۹
         Apr/1/2020



منبع :    www.mataheri.com
منبع خبر : گروه خبري سايت   www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت عرفان کيهاني (حلقه)
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani

توضیح در مورد اصالت اطلاعیه ها فروردین ۷, ۱۳۹۹

به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
توضیح در مورد اصالت اطلاعیه ها فروردین ۷, ۱۳۹۹

به نام خدا

با سلام و نثار دعای خیر

ضمن احترام و تبریک مجدد سال نو ۱۳۹۹ خورشیدی، به استحضار همراهان گرامی مجموعه می رساند:

نظر به صدور اطلاعیه ها و مقالات متعدد(در جهت شفاف سازی مواضع مجموعه عرفان حلقه، هماهنگ سازی و یکدست نمودن آموزش و نحوه تدریس و ارتقاء و ایجاد تغییرات مثبت در برنامه های آموزشی عرفان حلقه، رسیدگی به شکایات در قبال تخلفات و اعمال سلیقه برخی از مربیان و جلوگیری از عدم امانتداری آنها و…) که اصالت این بیانیه ها و تعلق آنها به خود من از سوی عده بسیار اندکی به بهانه اینکه این پیام ها تصویری و صوتی نبوده اند، در اذهان افراد مجموعه ایجاد شبهه و شک و تردید نمودند تا بلکه بتوانند با این ترفند ها مرا جعلی معرفی کنند.

 لازم به ذکر است علت این که در خلال سال گذشته و پس از آزاد شدن از زندان، هیچگونه پیام صوتی و تصویری از خود منتشر نکردم، شناسایی این عده از همدستان موسسات امنیتی- تروریستی بهداشت معنوی و… بود. زیرا، از سال ها قبل در مورد آن ها و پروژه ای به نام«حذف استاد طاهری» با روش ها و ترفند های مختلف در داخل بازداشتگاه با من صحبت و نام افرادی از درون مجموعه برده میشد که از همان زمان در حال اجرای این طرح بودند. این کار در جهت تضعیف روحیه من صورت می گرفت تا بفهمانند که نزدیکترین افراد نسبت به من، در حال همکاری با آنها هستند. بنابراین پس از آزادی لازم بود تا شرایطی ایجاد می کردم تا خود این افراد ماهیتشان را آشکار می کردند. زیرا اگر این عده با خود من مواجه می شدند و من آن ها را متهم به همکاری با موسسات امنیتی- تروریستی می کردم، به هیچ عنوان قبول نمی کردند. در نتیجه، با روش اتخاذ شده و قرار گرفتن در پشت صحنه، فرصتی شد تا آن ها با اطمینان از این که به واسطه شرایط امنیتی من قادر به دفاع از خود نیستم، آنها به طرق مختلف از جمله ایجاد شک در اصالت بیانیه ها و… خود و همه سایت ها، کانال ها، ترفندها و شگرد هایشان را که در این رابطه به کار گرفته بودند همه را آشکار کردند. به اضافه این که همه مدارک مستند همکاری و همسویی با موسسات امنیتی- تروریستی افشا و به تایید اکثریت افراد مجموعه رسید و مورد شناسایی دقیق قرار گرفتند. در این رابطه مشخص شد که اطلاعات ارائه شده در داخل بازداشتگاه در مورد این افراد به طور کامل درست بوده است.

در اینجا این سوال پیش می آید که چرا چنین عده اندکی اینقدر اصرار دارند تا اصالت اطلاعیه ها را زیر سوال برده و در صدور آن ها از سوی خود من، شک و شبهه ایجاد کنند؟

برای بررسی این موضوع و علل و انگیزه همه کسانی را که در اصالت من و صدور بیانیه ها شک کرده اند به اختصار این افراد به چند دسته تقسیم می شوند:

۱. افراد ناآگاه:

این دسته ناآگاهانه تحت تاثیر شایعات منتشرشده مبنی بر بدلی بودن من و این که این بیانیه ها از طرف من صادر نشده و…، قرار گرفته اند(در واقع همه این توضیحات به خاطر این عده است که متوجه فریب عوامل مزدوراطلاعاتی بشوند)!!!!!

۲. عوامل موسسات امنیتی تروریستی بهداشت معنوی و… :

الف) عوامل و گردانندگان اصلی داخلی(بازجو ها و…)

 به سرکردگی محمدرضا عماری الله یاری، محمد ابراهیم مالمیر و…

       ب) عوامل مستقیم نامحسوس:

این عوامل(عده ای که در زمره بازجوهای بوده اند) مستقیما در جهت اهداف آنها اقدام به تخریب من و عرفان کیهانی نموده اند: مانند دکتر مهدی خزعلی(از طریق موسسه امنیتی سرای قلم)- رائفی پور و…

عوامل دست نشانده:
افرادی که وظیفه زیر سوال بردن عرفان حلقه را پس از آزادی من داشتند تا بتوانند جریاناتی را ایجاد کنند که موسسات امنیتی بتوانند به آنها استناد کنند که اعضای درجه یک مجموعه متوجه انحرافات و مشکلات مجموعه شده اند و بر اساس آن بتوانند اقدام به سم پاشی و تخریب عرفان حلقه کنند. زیرا آنها در خلال ۹ سال نتوانستند هیچ اتهامی را علیه من به اثبات برسانند. ولی با کمک یکی از شاگردهای قدیمی مجموعه(رزم آور) با زیر سوال بردن موضوعاتی بسیار لازم و بدیهی مانند چرا سوگندنامه؟؟؟ توانستند به منظور خود برسند و چالش ها و درگیری های بسیار زیادی درست کنند و از جمله باعث شد که علاوه بر سوگند نامه، اخذ تعهد نامه نیز برای شاگردان و مربیان عرفان حلقه نیز ضروری و به مورد اجرا گذاشته شود(به زودی).
افراد و گروه هایی که ماموریت دارند تا به طرق مختلف سابقه یک دهه مبارزه من با ستمگران را کم رنگ کنند. برای مثال، در این رابطه طی شگردی نخ نما شایعه کردند که وزارت اطلاعات مرا به فرودگاه برده و راهی کانادا نموده است و…!!!، در حالی که من علاوه بر این که پاسپورت نداشته ام(من اصلا با پاسپورت وارد کانادا نشده ام) بلکه ممنوع الخروج هم بوده ام و پس از تهدید به ترور و اقدام به گشت زنی اطراف محل سکونت من توسط محمد رضا عماری الله یاری و مالمیر مجبور به ترک منزل و خروج غیرقانونی بسیار خطرناک از ایران شدم که طبق مستندات موجود با همکاری نهادهای بین المللی که قبلا نام برده شده از جمله اداره مهاجرات و دولتمردان کانادایی بدون در دست داشتن پاسپورت وارد کانادا شده و اقامت دائم این کشور را اخذ نموده ام.
– عواملی دست نشانده که خود را عضو مجموعه، هوادار، امانتدار و عاشق من، معرفی می کنند، تا بهتر بتوانند اهداف مخربانه خود را به مورد اجرا بگذارند:

 این عوامل تحت عنوان «استاد من کجاست؟» و… به نوعی در افکار مجموعه القا می کنند که من بدلی هستم و «استاد طاهری» اصلی معلوم نیست کجاست تا بتوانند نقش مرا کم رنگ کنند.

عوامل دست نشانده ای که به طور غیر مستقیم اقدام به ترور شخصیتی من و عرفان حلقه نموده اند:
این دسته از اقدامات به طور غیر مستقیم آبرو و حیثیت من و مجموعه عرفان حلقه را مورد تهدید قرار داده است. برای مثال یکی از این عوامل با داشتن کانال مستهجن خود ضمن ادعای مربی عرفان حلقه بودن و ادعای عاشق استاد بودن به ایجاد طرح شک برانگیز استادم کجاست؟ و… سعی در حذف غیر مستقیم من نموده ضمن این که موارد زیر را نیز در جهت ترور شخصیتی من و عرفان حلقه پیاده کرده است.

اولا) بواسطه داشتن کانال مستهجن، با ادعای هواداری از من و عرفان حلقه، سعی در بد نام کردن من و مجموعه عرفان حلقه نموده است.

ثانیا) کسانی را که برای دیدن کانال مستهجن ایشان به دورش جمع شده اند را نیز جزء اعضای عرفان حلقه جا بزند و از این طریق این مجموعه را نیز اهل عضویت در اینگونه کانال ها جا زده و بدنام کند.

۳. فعالیت در قالب گروه های فیک:

گروه های فیکی که تحت عنوان های هوادارانه از من و عرفان حلقه اقدام به تخریب من و عرفان کیهانی نموده ولی در اصل همان عوامل موسسات امنیتی- تروریستی بهداشت معنوی و… هستند مانند گروه سوگند به امانت داری و…(نام همه این افراد و سایت ها به اطلاع عموم خواهد رسید)
گروه های فیکی که به طور علنی اقدام به تخریب من و عرفان حلقه می کنند
۴. عوامل فرصت طلب:

این عوامل برای جذب مخاطب بیشتر خواسته و یا ناخواسته با اهداف عوامل امنیتی- تروریستی همسو شده اند و علیه عرفان حلقه برنامه اجرا کرده اند تا بلکه از این طریق مخاطبین خود را افزایش دهند(مانند دکتری که سایت روانشناسی مستهجن دارد و برای جذب مخاطب بیشتر، از مستهجن ترین روابطی که امکان وقوع داشته باشد، در کانال خود رونمایی می کند. یعنی در واقع به نام روانشناسی، اطلس کامل روابط مستهجن را ایجاد نموده، زیرا در صورتی که این کار را نمی کرد اصلا نمی توانست مخاطبی داشته باشد. این به اصطلاح روانشناس بدون اینکه موضوع عرفان به او ربطی داشته باشد تحت عنوان بررسی شبه علم، من و عرفان حلقه را مورد تخریب قرار داده است).

۵. برخی از مربیان متخلف:

دسته ای که احساس می کنند با آشکار شدن تخلفات آنها در نزد شاگردان خود، موقعیت آنها به خطر افتاده و بی آبرو شده اند.
دسته ای که اقدام به مصادره داشته های عرفان حلقه نموده و آزادی من این سرقت را بیش از پیش آشکار نموده و حیثیت آن ها را خدشه دار می کرد در نتیجه چاره ای جز انکار من نداشتند و می بایستی به بهانه ای مختلف مرا انکار میکردند. برای مثال با اثبات زنده بودن من اعلام شد که این طاهری در اصل خود دجال است که در هیبت طاهری ظاهر میشود(طرح شهناز نیرو منش)
– عده ایی با اهداف و منافع متنوع که از اصالت اطلاعیه ها و بیانیه ها اطمینان کامل داشتند و بخوبی می دانستند که اطلاعیه ها از جانب خود من است(زیرا افرادی از درون گروه های خودشان این موضوع را اطلاع می دادند). اما حتی پس از پخش تصاویر ویدیویی من، باز هم به بهانه های مسخره، از جمله جعلی بودن خود بنده، دجال بودن من، جعلی بودن فیلم ویدئویی، داشتن تشعشع منفی چهره، نوع رنگ لباس و… که همان دست نشاندگان پیش گفته شایع کرده بودند، متوسل شده و از قبول اطلاعیه ها سر باز زدند و در ایجاد شک و شبهه در مورد اصالت اطلاعیه ها با عوامل امنیتی همدست شدند.

دسته ای که با برباد رفتن استادی کاذب، غرورشان جریحه دار شده و از این تواضع و فروتنی برخوردار نبودند که نزد شاگردان خود کرنش نموده و افتادگی پیشه کنند.
دسته ای که احساس میکنند، ممکن است درسها مشکل شود به طوری که آنها از پس تدریس دروس مشکل تر بر نیایند.
دسته ای که فکر میکنند که با آمدن من به صحنه تدریس، ممکن است جایگاه آن ها کم رنگتر شود.
مربیانی که سوء استفاده های مختلفی داشته اند و الان با حساب و کتاب پیدا کردن مجموعه نگران هستند که جلوی این سوء استفاده ها گرفته شود.
مربیانی که با سوار شدن بر بال های عرفان حلقه و سوءاستفاده های مستقیم و غیر مستقیم از آن، رشته های دیگری را در حاشیه عرفان حلقه مطرح کرده اند. این عده نزد مخاطبینشان، قابلیت حلقه ها را به حساب کار خود گذاشته اند، در حالی که این موقعیت و نتایج عملی آن رشته ها را مدیون عرفان حلقه هستند. آن ها در مواجهه با اعتراضات سایر مربیان ضمن رد این اعتراضات و توجیه کار خود، اظهار می کنند که باید خود من شخصا غلط بودن، خلاف بودن و خیانت در امانت بودن عمل آن ها را به خودشان اعلام کنم. اما پس از صدور بیانیه ها و شفاف سازی در این موارد، باز هم با بهانه تراشی های دیگری از جمله این که اطلاعیه ها از جانب من نیست، همچنان به راه خود ادامه داده و دوره هایی را در حاشیه عرفان حلقه برگزار کرده اند. همچنین، پس از دادن پیام های تصویری نیز مجبور شده اند ادعا کنند که پیام ها هم جعلی هستند و تشعشع تصاویر و برگردان صدای من منفی بوده و…(یعنی افرادی که هیچیک از این موضوعات را تا قبل از عرفان حلقه نمی دانستند، امروز تشعشع شناس شده اند و… تا بلکه از طریق ایجاد شک و شبهه بتوانند مدتی دیگر به تامین منافع و سوء استفاده خود ادامه بدهند، بدون آن که بیاندیشند که عاقبت چه خواهند کرد؟ بالاخره دروغشان برملا خواهد شد).
 چنین افرادی نیز در حال حاضر، آزاد بودن مرا مانع یکه تازی و سوء استفاده های خود دانسته و طبق اطلاعات ما در پشت صحنه تعدادی از این افراد با عوامل امنیتی همکاری و هماهنگی می کنند.

البته این عده در سال های گذشته نیز  کسی صدای اعتراض آمیزی از آن ها نشنیده و گذشته از این که در خلال این سالها در دهه گذشته حتی یک بیانیه هم در دفاع از عرفان حلقه و بی گناهی من صادر نکرده اند و بعضی از آنها نیز به جدیت با هر گونه اعتراضی هم در این رابطه مخالف بوده اند. در حالی که مطرح کردن و همه داشته های خود را کاملا مدیون عرفان حلقه هستند و نزد وجدان خود این را بخوبی می دانند(بنابراین، چنین افرادی که در حاشیه عرفان حلقه برای خود ایجاد رشته ها و شاخه هایی دیگری نموده اند و معرفی شعور الهی ناب را به کسب و کار و مطرح کردن خود ترجیح داده اند در زمره مربیان عرفان حلقه محسوب نمیشوند و به عنوان سوء استفاده گر شناخته شده اند، هرچند که به روی خود نیاورند و یا این حرکت خود را توجیه نمایند).

۶. …

در خاتمه، یادآور می شود که از این پس این بهانه تراشی ها و خیانت ها دیگر از هیچ شخص و گروهی پذیرفته نیست و چون این عده اندک، وقت و انرژی زیادی را تا کنون از این مجموعه هدر داده اند. از اینرو، از مجموعه عرفان حلقه درخواست می کنم تا به علت کمبود وقت اینجانب در پاسخگویی به عوامل خود فروخته و مشکوک، ضمن خنثی نمودن توطئه و دسیسه آنها، از عضویت در سایت ها و کانال های مختلف آن ها خودداری نمایند و همچنین از کلیه دوستانی که به عنوان رصد سایت و کانال های این افراد، گروه ها و موسسات یا به دلایل دیگری عضو هستند(اخبار پشت صحنه مربوط به عوامل معلوم الحال ذکر شده را مدیون این دسته از افراد دلسوز مجموعه هستیم)، خواهش می کنم بلافاصله خارج شوند. زیرا از این پس هر کسی که عضو این گروه ها باشد، خارج از مجموعه و جزء همکاران آن ها محسوب خواهد شد. در ضمن همه مربیان و گروه های وفادار به عرفان حلقه موظف هستند که افراد پیرامون خود را در جریان کلیه اطلاعیه ها و مباحثی که به هر عنوان از این کانال مطرح می شود قرار بدهند.

همچنین از همه افرادی که نزد مربیان مشکوک که در زمره کسانی هستند که در حال همدستی و همراهی با چنین عواملی می باشند، درخواست می کنم مربی خود را ترک نموده و از مربیانی استفاده کنند که امانتدار آموزه های عرفان حلقه بوده و نسبت به اهداف آن وفادار هستند و قصد طرح خود و ایجاد دکان و دستک برای خود را ندارند.

در ضمن فراموش نشود مبارزه و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم به هر نحو و به هر شکلی جزء وظیفه هر انسان آزاده ای بوده و خروجی دنیای عرفان نیز انسان های حق طلبی است که با ظلم و ستم مبارزه می کنند و مدافع و طرفدار مظلوم هستند(با هر نوع جریانی چه فردی و چه جمعی). به همین دلیل هم عرفان در طول تاریخ همواره از جانب قدرت های خودکامه و اشخاص فرصت طلب مورد تهاجم و بی مهری قرار گرفته است.

بنابراین، وظیفه همه دوستان مجموعه است که به افرادی که با هر انگیزه ای این مجموعه را مورد تعدی و ظلم و ستم قرار میدهند با هوشیاری تمام ترفندهای آن ها را خنثی کنند و اقدام به چنین عملی که مطابق قانون زمینی صورت می گیرد به هیچ عنوان نقض رحمانیت محسوب نمی شود(اشتباهی که گریبانگیر برخی از افراد مجموعه می باشد و تصور میکنند پاسخگویی به این دسته و اخراج آنها خلاف رحمانیت است) به ویژه که افراد خاطی، بارها دعوت به بازگشت به وحدت شده اند.

         با آرزوی توفیق الهی

           محمد علی طاهری

تورنتو:  – ۷/۱/۱۳۹۹    –  ۲۰۲۰ /۲۶/Mar

منبع :    www.mataheri.com
منبع خبر : گروه خبري سايت   www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت عرفان کيهاني (حلقه)
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani