۱۳۹۳-۰۳-۲۶

چرا بعضی وقتها احساس می کنیم که خدا و هوشمندی و .

سوال (23): چرا بعضی وقتها احساس می کنیم که خدا و هوشمندی و . . .با ما قهر هستند؟

پاسخ:یک مطلبی هست که باید برای همیشه از ذهن ما پاک نشود و آن اینکه ما می گوئیم که خدا عادل است و در ارتباط با همه به یکسان چون نور می تابد،‌یعنی هوشمندی برای همه جاری هست و سنگ و گوهر را با یک نسبت و یک ترازو دارد می سنجد، آن که روی ترازو می گذارند می خواهد الماس باشد ، طلا باشد و یا   یک نسبت و یک ترازو دارد می سنجد ، آنرا روی ترازو می گذارند می خواهد الماس باشد، طلا باشد و یا سنگ معمولی باشد. اما اینکه احساس می کنیم که با ما قهرند، دو تا استنباط می توانیم داشته باشیم،‌یکی اینکه به حق با ما قهرند، یعنی اینکه به یک شکل هائی ما ایجاد رابطه نکردیم که با ما آشتی باشند و استنباط دیگر این است که ما استحقاق آشتی را داریم ولی نمی دانیم  چی شده که به ما محل نمی گذارند و تحویل نمی گیرند و در واقع استنباط بی عدالتی می شود. در دنیا میلیارد ها انسان اعتقاد دارند که با ما قهرند، ‌باید ما به یک تعریف اشتراکی برسیم، یک بار برای همیشه به یک تعریف اشتراکی برسیم. آنطرفِ قضیه را باید ببینیم که ارتباط با افراد تابع چه قوانینی است، می توانیم بگوئیم دیمی است یا حساب شده، اگر دیمی است، برگردیم به نقشه خلقت، آیا خلقت دیمی است یا حساب شده؟
ما اولین قدمی که برداشتیم شناخت عملی هوشمندی بر جهان هستی بود، وقتی بر ما ثابت شد که هوشمندی بر جهان هستی حاکم است، فهمیدیم که هوشمندیِ عظیم می بایستی بدنبال نقشه عظیم ایجاد  شده باشد و نمی تواند دیمی برای خودش بوجود آمده باشد و بعد به هوشمندی بگویند که چکار می خواهی بکنی؟ بگوید که من نمی دانم ، من فقط هوشمندی هستم و نمی دانم، خوب این نمی تواند باشد،‌بنابراین دیمی نیست، لذا ارتباط با خدا هم نمی تواند دیمی باشد، در ارتباط تافته جدا بافته و پارتی بازی نمی تواند وجود داشته باشد، بنابراین به تعریف های اشتراکی می رسیم،‌متوجه می شویم که در آنجا پارتی بازی نشده و استحقاق هائی وجود داشته که در دسترس همه بوده ، مسائل و مشکلات گذشته را مرور می کنیم، چیزهایی را که به نظر ما می آید که پارتی بازی شده و حق ما ضایع شده و بی عدالتی شده در حق ما، می بینیم که آنها هم برای خودش حساب و کتاب داشته و پارتی بازی در کار نبوده ، نتیجه می گیریم که این قهر بودن، قهر نیست،‌بلکه ارتباط ما مشکل دارد و باید برویم دنبال حل مشکل.
حالا اگر با این دید نگاه کنیم می بینیم که در مقطع زمانی نه چندان طولانی  (منظور در این مرحله از زندگی مان) ما می توانیم یک بهره برداری های مناسبی داشته باشیم، بهر حال منهای دین و مذهب انسان نیاز دارد که بداند  که از کجا آمده و به کجا می رود و برای چه آمده، ادیان هم آمده اند و در این خصوص صحبت هایی داشته اند. حالا فرض کنیم هیچ دینی نمی آمد آیا این سوال به فکر ما نمی رسید که از کجا آمده ایم ،‌چرا آمده ایم و به کجا می ریم. این در فطرت انسان خوابیده که از کجا آمده، چرا آمده و به کجا می رود. آیا اگر 500 میلیارد سال هم از زمین فاصله بگیریم، این فکر را از دست می دهیم یا خواهیم داشت؟
مسلماً خواهیم داشت، ارض بستر حرکت است و ما در این بستر داریم می رویم جلو، ممکن است که هزاران گونه های دیگری از ما به شکل های دیگری آمدند ،‌نابود شدند،‌دوباره زمین شکل گرفته و دوباره . ولی بطور کلی موجودی با تعریف انسان در هر جائی از جهان هستی باشد، تفکرِ از کجا آمدیم، برای چه آمدیم و به کجا می رویم جزء وجودش است و از او جدا نیست.
بنابراین استراتژی فکری ما بر این است که در این دوره (منظور دوره 6) به بایگانی ذهنمان سر و سامان بدهیم و اطلاعات را در ذهن مان دسته بندی کنیم، اینها حسن اش اینست  که اطلاعات دسته بندی شده مرتب و منظم شده در بایگانی ذهنمان را هم کمتراشتغال کرده و هم اینکه مسائل بعدی می خواهند بیایند دیگر با این برنامه های قبلی عدم همخوانی پیدا نمی کنند. اما اگر ما در مساله قبلی هنوز درگیر هستیم، مسلماً در پذیرش مسائل جدید هم مشکل خواهیم داشت. بایستی ذهنی طراحی بکنیم که قابلیت گنجایش یک عظمتی را داشته باشد و وارد بحث های پیچیده بشود و بتواند درک بکند. البته به ما کمک می شود،‌اما این دلیل نمی شود که ما حرکت نکنیم و موانع را برنداریم.

(دوره 6 جلسه 2 زنگ 2) CD صوتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر