جايگاه شيطان از ديدگاه عرفان حلقه در كتاب انسان
مباحث مربوط به شيطان در كتاب انسان از منظري ديگر:
دام سخت است، مگر يار شود لطف خدا
ورنه آدم نبرد صرفه، ز شيطان رجيـــم
(حافظ)
در اين موردحافظ به اين نكته اشاره داردكه انسان بدون لطفالهي نميتواند به حد اعلاي كمال برسد.
5. دنياي عرفان دنياي غم و اندوه و حزن، ياس و نااميدي، اضطراب، احساس تنهايي نيست و بهطوركلي اين دسته از جنود شيطان به آن راه ندارند و تنها غمي كه براي عارف وجود دارد، غم جدايي از خدا و دور افتادن از اصل خويش است.
بشنو اين ني چون حكايت ميكند وز جـدايـيهـا شكـايت ميكند
(مولانا)
طبق آيهي زير در مورد بازتاب منفي، خداوند در قرآن ميفرمايد كه ما خودمان شيطان را بر فرد ميگماريم.«وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِالرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»(الزخرف:36). « هركس از رحمانيت الهي غافل شود، بر او شيطاني ميگماريم كه با او همراه و رفيق باشد.» عكسالعمل بازتاب، در وهلهي اول، تشديد همان بازتاب را براي فرد ايجاد ميكند و در وهلهي دوم، آگاهي مثبت و يا منفي را به نسبت بازتاب شخص براي او بهوجود آورده و باعث هدايت و يا گمراهي شخص ميشود. بنابراين، انساني كه خسيس است احتمال اينكه خسيستر بشود خيلي بيشتر است تا اينكه خساست او كمتر شود و يا اينكه انتظار ميرود آدم بدجنس، بدجنستر شود و آدم آگاه، آگاهتر. لذا در قانون بازتاب آنچه كه گفته ميشود «...فَاِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشآءُ وَ يَهدي مَنْ يَشآء...» (فاطر: 8) بهخوبي ميتوان فهميد كه بر چه اساسي به كمك شبكهها، ترتيب گمراهي يا هدايت انسان داده ميشود؛ چگونه بر انسان شيطان گمارده ميشود يا مشمول هدايت ميشود. در شكل سادهاي رابطهي انسان، خدا و شبكهها نشان داده شده است.
يكي از حربههاي شيطان، شكستن تقدس اين حريم است تا به بهانههاي مختلف مورد تجاوز قرار بگيرد. براي ترغيب به اين عمل، توجيههاي زيبايي وجود دارد مانند: فهميدن مشكلات اشخاص وكمك به انسانها و... كه شخص را آماده تجاوز و نفوذ در ديگران كرده و پس از دست يابي به اين قدرت و چشيدن طعم شيرين آن، افراد جذب آن شده و ديگر آن را رها نخواهند كرد.
اين افراد با القاء اين انديشه كه اين قدرتها از كرامتهاي الهي است و پاك بودن ضمير آنها باعث شده كه بتوانند درون افراد را ديده و يا در آن نفوذ كنند و با چنين توجيههايي، سرگرم يك بازي شيطاني ميشوند كه ضمن به خطر انداختن امنيت شخصي ديگران، زندگي خود آنها را نيز به باد ميدهد و مشغول كاري ميشوند كه برايشان، هيچگونه كمالي را به ارمغان نخواهد آورد.
نفوذ در ديگران، با نيتهاي شيطاني زير صورت ميگيرد:
1. نفوذ به منزلهي القاء ارادهي شخصي و مسخ افراد؛ اين عمل خود به دو منظور انجام ميگيرد:
- نفوذ به منزلهي القاء افكار
- نفوذ به منزلهي اعمال اراده
2. نفوذ به منزلهي خواندن افكار
3. نفوذ به منزلهي خواندن شخصيت
استاد محمد علی طاهری
مباحث مربوط به شيطان در كتاب انسان از منظري ديگر:
دام سخت است، مگر يار شود لطف خدا
ورنه آدم نبرد صرفه، ز شيطان رجيـــم
(حافظ)
در اين موردحافظ به اين نكته اشاره داردكه انسان بدون لطفالهي نميتواند به حد اعلاي كمال برسد.
5. دنياي عرفان دنياي غم و اندوه و حزن، ياس و نااميدي، اضطراب، احساس تنهايي نيست و بهطوركلي اين دسته از جنود شيطان به آن راه ندارند و تنها غمي كه براي عارف وجود دارد، غم جدايي از خدا و دور افتادن از اصل خويش است.
بشنو اين ني چون حكايت ميكند وز جـدايـيهـا شكـايت ميكند
(مولانا)
طبق آيهي زير در مورد بازتاب منفي، خداوند در قرآن ميفرمايد كه ما خودمان شيطان را بر فرد ميگماريم.«وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِالرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»(الزخرف:36). « هركس از رحمانيت الهي غافل شود، بر او شيطاني ميگماريم كه با او همراه و رفيق باشد.» عكسالعمل بازتاب، در وهلهي اول، تشديد همان بازتاب را براي فرد ايجاد ميكند و در وهلهي دوم، آگاهي مثبت و يا منفي را به نسبت بازتاب شخص براي او بهوجود آورده و باعث هدايت و يا گمراهي شخص ميشود. بنابراين، انساني كه خسيس است احتمال اينكه خسيستر بشود خيلي بيشتر است تا اينكه خساست او كمتر شود و يا اينكه انتظار ميرود آدم بدجنس، بدجنستر شود و آدم آگاه، آگاهتر. لذا در قانون بازتاب آنچه كه گفته ميشود «...فَاِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشآءُ وَ يَهدي مَنْ يَشآء...» (فاطر: 8) بهخوبي ميتوان فهميد كه بر چه اساسي به كمك شبكهها، ترتيب گمراهي يا هدايت انسان داده ميشود؛ چگونه بر انسان شيطان گمارده ميشود يا مشمول هدايت ميشود. در شكل سادهاي رابطهي انسان، خدا و شبكهها نشان داده شده است.
يكي از حربههاي شيطان، شكستن تقدس اين حريم است تا به بهانههاي مختلف مورد تجاوز قرار بگيرد. براي ترغيب به اين عمل، توجيههاي زيبايي وجود دارد مانند: فهميدن مشكلات اشخاص وكمك به انسانها و... كه شخص را آماده تجاوز و نفوذ در ديگران كرده و پس از دست يابي به اين قدرت و چشيدن طعم شيرين آن، افراد جذب آن شده و ديگر آن را رها نخواهند كرد.
اين افراد با القاء اين انديشه كه اين قدرتها از كرامتهاي الهي است و پاك بودن ضمير آنها باعث شده كه بتوانند درون افراد را ديده و يا در آن نفوذ كنند و با چنين توجيههايي، سرگرم يك بازي شيطاني ميشوند كه ضمن به خطر انداختن امنيت شخصي ديگران، زندگي خود آنها را نيز به باد ميدهد و مشغول كاري ميشوند كه برايشان، هيچگونه كمالي را به ارمغان نخواهد آورد.
نفوذ در ديگران، با نيتهاي شيطاني زير صورت ميگيرد:
1. نفوذ به منزلهي القاء ارادهي شخصي و مسخ افراد؛ اين عمل خود به دو منظور انجام ميگيرد:
- نفوذ به منزلهي القاء افكار
- نفوذ به منزلهي اعمال اراده
2. نفوذ به منزلهي خواندن افكار
3. نفوذ به منزلهي خواندن شخصيت
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر