دلایل و ضرورت استفاده از استراتژی های معنوی(5)
و فراکل نگری از جمله فرادرمانی در درمان بیماری های روانی
آنچه که فرادرمانی می خواهد و وظیفه خود می داند که به آن برسد، نه Well-Being . بلکه خوب دیدن و خوب شنیدن در برابر خوب زیستن است.
خوب زیستن آن چیزی است که جامعه مدرن به عنوان یک هدف در مقابل افرادش می گذارد و مدام به تبلیغ آن می پردازد و از مشخصات خوب زیستن تطابق با استانداردهای جامعه، تلاش برای کسب رفاه، تلاش برای برقراری نوع خاصی از روابط اجتماعی و امثال اینهاست. در واقع آنچه را که جامعه مدرن به افرادش تکلیف می کند صورت گرایی،
همرنگی و مصرف است.
خوب دیدن هیچیک از این مشخصات را ندارد. خوب دیدن یعنی رابطه بین انسان و وجود، رابطه بین کلمات و آنچه هستیم، خوب دیدن بنابراین یک دانش است در مورد خود انسان. در خوب دیدن هدف این است که شخص به نوعی رای نهایی در مورد وجود خودش دست یابد، به نوعی قضاوت آخر. خوب دیدن یعنی تغییر در دیدگاه ها که این، تغییر در جایگاه شخص در جهان را به دنبال دارد.
فرادرمانی ایجاد اشتیاق است، اشتیاقی که انسان در این مکتب به دنبال تسکین دادن آن نیست، بلکه به دنبال هرچه برافروخته تر کردن آن است. این انسان می داند که اشتیاق تسکین نمی خواهد، فقط عمل می خواهد. تکلیف فرادرمانی یعنی دست یافتن به اشتیاق. سوژه انسانی پرداخته شده در فرادرمانی یک سوژه دست آموز و یک سوژه جهانی نیست، او سوژه ای است که فکرش را تغییر داده، که قضاوت درونی اش را تغییر داده، او سوژه ای است که ارزش هایش تغییر کرده و کسی است که (می داند کیست) و ارزش (می داند کیست) را می داند و مسئولیت (خود بودن) را در برابر هستی و آفرینش و آفریننده بزرگ به گردن گرفته است.
منبع: ویژه نامه تخصصی سایمنتولوژی (1)
و فراکل نگری از جمله فرادرمانی در درمان بیماری های روانی
آنچه که فرادرمانی می خواهد و وظیفه خود می داند که به آن برسد، نه Well-Being . بلکه خوب دیدن و خوب شنیدن در برابر خوب زیستن است.
خوب زیستن آن چیزی است که جامعه مدرن به عنوان یک هدف در مقابل افرادش می گذارد و مدام به تبلیغ آن می پردازد و از مشخصات خوب زیستن تطابق با استانداردهای جامعه، تلاش برای کسب رفاه، تلاش برای برقراری نوع خاصی از روابط اجتماعی و امثال اینهاست. در واقع آنچه را که جامعه مدرن به افرادش تکلیف می کند صورت گرایی،
همرنگی و مصرف است.
خوب دیدن هیچیک از این مشخصات را ندارد. خوب دیدن یعنی رابطه بین انسان و وجود، رابطه بین کلمات و آنچه هستیم، خوب دیدن بنابراین یک دانش است در مورد خود انسان. در خوب دیدن هدف این است که شخص به نوعی رای نهایی در مورد وجود خودش دست یابد، به نوعی قضاوت آخر. خوب دیدن یعنی تغییر در دیدگاه ها که این، تغییر در جایگاه شخص در جهان را به دنبال دارد.
فرادرمانی ایجاد اشتیاق است، اشتیاقی که انسان در این مکتب به دنبال تسکین دادن آن نیست، بلکه به دنبال هرچه برافروخته تر کردن آن است. این انسان می داند که اشتیاق تسکین نمی خواهد، فقط عمل می خواهد. تکلیف فرادرمانی یعنی دست یافتن به اشتیاق. سوژه انسانی پرداخته شده در فرادرمانی یک سوژه دست آموز و یک سوژه جهانی نیست، او سوژه ای است که فکرش را تغییر داده، که قضاوت درونی اش را تغییر داده، او سوژه ای است که ارزش هایش تغییر کرده و کسی است که (می داند کیست) و ارزش (می داند کیست) را می داند و مسئولیت (خود بودن) را در برابر هستی و آفرینش و آفریننده بزرگ به گردن گرفته است.
منبع: ویژه نامه تخصصی سایمنتولوژی (1)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر