سوال(4): برای اجراء کردن و عملی نمودن بحث های آسمانی در روی زمین مشکل داریم؟ افراد خاص (الگوها) را بگذاریم کنار و بحث مربوط به عام داشته باشیم.
پاسخ: بله درست است، اما مگر عیسی (ع) در روی زمین مشکل نداشت، امیرالمومنین علی (ع) و پیامبر (ص) در روی زمین مشکل نداشتند، اما اینکه در ادامه سوال می فرمائید که افراد خاص را بگذاریم کنار و بحث مربوط به عام داشته باشیم، اولاً بحث خاص الگوهای انسان هستند، یعنی در هر جا بگوئیم نمی شود، یک نمونه و الگو هست که آن نمیشه ما را نقض می کند، و می گوید نه یک نمونه هست که شده، ولی فرمایش شما را من قبول دارم، الان ما داریم در تئوری حرکت می کنیم و به الگو ها هم کاری نداریم، می گوئیم که چرا گفتند( کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکی است). می خواهیم کشف رمز کنیم، این را که می توانیم انجام بدهیم، در واقع این نبوده که صرفاً خواسته باشند شعری گفته باشند، بلکه پرده از رازی دارند بر می دارند، بالاخره آیا ما راه نجات داریم یا نداریم؟ ما راه نجات داریم ولی نمی توانیم پیدایش کنیم، نمی توانیم کشف رمزش بکنیم، لذا درگیر هستیم، اینجا گیر کرده و مانده ایم.
آمدیم جدا کردیم و گفتیم کار زمینی و کار آسمانی، قانون زمینی و قانون آسمانی. در روی همین زمین قانون حاکم است و بحثی در آن نیست اما اینکه من چه جوری نگاه بکنم چه جوری نگاه نکنم (بینش) مساله ای جدا از قانون است. در بحث حرکت ادراکی گفتیم که قانون به نوع بینش و نگاه ما کاری ندارد (سلب اختیار نمی کند). قانون حرف خودش را می زند و کار خودش را می کند.
یک کسی می تواند زشتی ها را هم زیبا ببیند و یک کسی نمی تواند. قانون کارش این است که آن چیزی که هست را همان جوری که هست عرضه بکند، یعنی واقعیت چیزی را که واقع شده است. اما دوتا بیننده، ده تا بیننده هر کدام آن واقعیت را که نگاه می کنند، استنباط یکسانی ندارند، هر کدام به اشکال مختلفی دارند به این ماجرا نزدیک می شوند و دریافت دارند، ما صحبت از این می کنیم. ما نمی توانیم قانون را عوض کنیم، ما نمی توانیم واقعیت را عوض کنیم، واقعیت واقع شده و حادث شده است. اما از جور دیگر دیدن داریم حرف می زنیم (اصلاح بینش ها). اگر قرار به واقعیت صرف بود که می شدیم واقع نگر، دقیقاً همان را که می دیدیم، همان را تفسیر می کردیم و راجع به آن صحبت می کردیم.
فعلاً داریم نظریه پردازی می کنیم که هم بفهمیم که این عرفا چی گفتند و به کشف رمزهایشان نزدیک بشویم و هم هر کجا توانستیم این مساله را با واقعیت های تجربی خودمان انطباق بدهیم، اینکار را بکنیم و از این رهگذر، پاسخ بعضی از سوالات خودمان را هم پیدا بکنیم.
مثلاً چرا یک مادری فرزند خودش را تحت تشعشع منفی قرار می دهد (چشم زخم می زند)، یک چیزی که شاید خیلی از مادرها در واقع تجربه کرده باشند، اگر این رابطه ها را پیدا کنیم، خیلی از مفاهیم دیگر هم پیدا می شود. و بعد در آخر، هدف ادیان چی بوده؟ هدف ادیان را ممکن است بعضی ها بگویند که برای اینکه انسان نرود جهنم و برود بهشت. اما مساله جوانه زدن و رستگار شدن و اون شکوفا شدن است. و اینکه ادیان ، چگونه راه های این ارتقاء را توصیه کرده اند. اصلاً بحث جهنم نیست. الان ما اینجا (زمین) گرفتاریم، گیر هستیم و یکی از علت های گیر بودن ما در اینجا بحث همین مسائلی است که با هم صحبت کردیم (بینش ها)، نهادینه نبودن همین موضوعاتی که صحبت کردیم، این مشکلات را برای ما بوجود آورده و در واقع همه چیز ما روی هواست.
حتی ممکن است خودمان را موحد بپنداریم و بعد یکدفعه به خودمان بیائیم و ببینیم نه ما اصلاً در یک محور دیگری بودیم، فکر می کردیم، خیال می کردیم بجا آوردیم رسالتمان را و اصلاً از این ماجرا ما فاصله داشتیم و برای همین هم نتیجه نگرفتیم.
(دوره 8 جلسه اول زنگ اول)CD صوتی
پاسخ: بله درست است، اما مگر عیسی (ع) در روی زمین مشکل نداشت، امیرالمومنین علی (ع) و پیامبر (ص) در روی زمین مشکل نداشتند، اما اینکه در ادامه سوال می فرمائید که افراد خاص را بگذاریم کنار و بحث مربوط به عام داشته باشیم، اولاً بحث خاص الگوهای انسان هستند، یعنی در هر جا بگوئیم نمی شود، یک نمونه و الگو هست که آن نمیشه ما را نقض می کند، و می گوید نه یک نمونه هست که شده، ولی فرمایش شما را من قبول دارم، الان ما داریم در تئوری حرکت می کنیم و به الگو ها هم کاری نداریم، می گوئیم که چرا گفتند( کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکی است). می خواهیم کشف رمز کنیم، این را که می توانیم انجام بدهیم، در واقع این نبوده که صرفاً خواسته باشند شعری گفته باشند، بلکه پرده از رازی دارند بر می دارند، بالاخره آیا ما راه نجات داریم یا نداریم؟ ما راه نجات داریم ولی نمی توانیم پیدایش کنیم، نمی توانیم کشف رمزش بکنیم، لذا درگیر هستیم، اینجا گیر کرده و مانده ایم.
آمدیم جدا کردیم و گفتیم کار زمینی و کار آسمانی، قانون زمینی و قانون آسمانی. در روی همین زمین قانون حاکم است و بحثی در آن نیست اما اینکه من چه جوری نگاه بکنم چه جوری نگاه نکنم (بینش) مساله ای جدا از قانون است. در بحث حرکت ادراکی گفتیم که قانون به نوع بینش و نگاه ما کاری ندارد (سلب اختیار نمی کند). قانون حرف خودش را می زند و کار خودش را می کند.
یک کسی می تواند زشتی ها را هم زیبا ببیند و یک کسی نمی تواند. قانون کارش این است که آن چیزی که هست را همان جوری که هست عرضه بکند، یعنی واقعیت چیزی را که واقع شده است. اما دوتا بیننده، ده تا بیننده هر کدام آن واقعیت را که نگاه می کنند، استنباط یکسانی ندارند، هر کدام به اشکال مختلفی دارند به این ماجرا نزدیک می شوند و دریافت دارند، ما صحبت از این می کنیم. ما نمی توانیم قانون را عوض کنیم، ما نمی توانیم واقعیت را عوض کنیم، واقعیت واقع شده و حادث شده است. اما از جور دیگر دیدن داریم حرف می زنیم (اصلاح بینش ها). اگر قرار به واقعیت صرف بود که می شدیم واقع نگر، دقیقاً همان را که می دیدیم، همان را تفسیر می کردیم و راجع به آن صحبت می کردیم.
فعلاً داریم نظریه پردازی می کنیم که هم بفهمیم که این عرفا چی گفتند و به کشف رمزهایشان نزدیک بشویم و هم هر کجا توانستیم این مساله را با واقعیت های تجربی خودمان انطباق بدهیم، اینکار را بکنیم و از این رهگذر، پاسخ بعضی از سوالات خودمان را هم پیدا بکنیم.
مثلاً چرا یک مادری فرزند خودش را تحت تشعشع منفی قرار می دهد (چشم زخم می زند)، یک چیزی که شاید خیلی از مادرها در واقع تجربه کرده باشند، اگر این رابطه ها را پیدا کنیم، خیلی از مفاهیم دیگر هم پیدا می شود. و بعد در آخر، هدف ادیان چی بوده؟ هدف ادیان را ممکن است بعضی ها بگویند که برای اینکه انسان نرود جهنم و برود بهشت. اما مساله جوانه زدن و رستگار شدن و اون شکوفا شدن است. و اینکه ادیان ، چگونه راه های این ارتقاء را توصیه کرده اند. اصلاً بحث جهنم نیست. الان ما اینجا (زمین) گرفتاریم، گیر هستیم و یکی از علت های گیر بودن ما در اینجا بحث همین مسائلی است که با هم صحبت کردیم (بینش ها)، نهادینه نبودن همین موضوعاتی که صحبت کردیم، این مشکلات را برای ما بوجود آورده و در واقع همه چیز ما روی هواست.
حتی ممکن است خودمان را موحد بپنداریم و بعد یکدفعه به خودمان بیائیم و ببینیم نه ما اصلاً در یک محور دیگری بودیم، فکر می کردیم، خیال می کردیم بجا آوردیم رسالتمان را و اصلاً از این ماجرا ما فاصله داشتیم و برای همین هم نتیجه نگرفتیم.
(دوره 8 جلسه اول زنگ اول)CD صوتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر