مقاله خواب (1)
انسان به طور متوسط یک سوم عمر خود را در خواب می گذراند. تصور او از خوابیدن این است که باید بخوابد تا خستگی کار و فعالیت های دوره ی بیداری را رفع نموده و دوباره آماده ی زندگی کردن شده و برای تنازع بقای خود بتواند تلاش موثری را عرضه کند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم اکثریت قریب به اتفاق انسان ها در مورد خواب این گونه می اندیشند و هرگز فکر نمی کنند که ممکن است، خواب غیر از رفع خستگی و تمدید قوا فایده ی هدفمند دیگری نیز داشته باشد.
در این مقاله نظریه ی سایمنتولوژی را در مورد خواب، مورد بررسی و مطالعه قرار می دهیم. بر طبق این نظریه انسان دارای چند نوع آستانه درک می باشد که عبارتند از:
- آستانه درک فیزیکی: این آستانه همه ی حس های پنجگانه انسان که شامل حس های بینایی، شنوایی، بویایی، بساوایی، چشایی می شود، همه ی امور فیزیکی هنگام بیداری را به عهده دارد. اما هنگام خواب این حواس به طور موقت تعطیل می شوند. آین آستانه دارای محدویت می باشند که خارج از آن حوزه را قادر به دریافت نیست.
- آستانه ی درک ذهنی: این آستانه کلیه ی وقایع پیرامون انسان را با دقت تمام ثبت و ضبط می کنند حتی اگر در حوزه ی آستانه درک فیزیکی نباشند. برای مثال اگر چشم ما برای چند صدم ثانیه از روی پلاک یک ماشین عبور کند هرگز شماره آن پلاک را نمی توانیم به خاطر بیاوریم. اما از طریق هیپنوتیزم و به خواب مصنوعی بردن فرد معلوم می شود شماره این پلاک قابل به یادآوردن می باشد و این شماره در جایی ثبت و ضبط شده است، که در نتیجه حواسی می بایست آن را دریافت کرده باشند. یا برای مثال زمانی که شدت یک صوت از چند دسیبل کمتر است که دیگر آستانه درک فیزیکی قادر به فهم آن نیست ولی توسط آستانه درک ذهنی دریافت شده و تجاربی نشان می دهد که گیرنده هایی این صوت ضعیف را دریافت کرده اند.
- آستانه درک فرا ذهنی: انسان برای دریافت الهامات و آن چه که برای آن نمی اندیشد و به یکباره و با یک به اصطلاح جرقه ی ذهنی مجهز به گیرنده هایی هستند که در سایمنتولوژی به آن گیرنده های فراذهنی و آستانه ای را که با آن می توان با جهان هستی ارتباط برقرار کرد آستانه درک فراذهنی گفته می شود. این آستانه فرازمان، فرا مکان و فرازبان است.
استاد طاهری
در این دیدگاه خواب موقعیتی است برای از کار افتادن و تعطیلی موقت آستانه درک فیزیکی و فعال شدن آستانه ی درک ذهنی و فراذهنی. برای مثال خواب دیدن از طریق آستانه درک ذهنی انجام می شود و در صورتی که در خواب با الهاماتی و مسایلی روبرو شویم که از قبل راجع به آن ها هیچگونه اطلاعاتی نداشتیم متعلق به آستانه درک فراذهنی است.
انسان به طور متوسط یک سوم عمر خود را در خواب می گذراند. تصور او از خوابیدن این است که باید بخوابد تا خستگی کار و فعالیت های دوره ی بیداری را رفع نموده و دوباره آماده ی زندگی کردن شده و برای تنازع بقای خود بتواند تلاش موثری را عرضه کند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم اکثریت قریب به اتفاق انسان ها در مورد خواب این گونه می اندیشند و هرگز فکر نمی کنند که ممکن است، خواب غیر از رفع خستگی و تمدید قوا فایده ی هدفمند دیگری نیز داشته باشد.
در این مقاله نظریه ی سایمنتولوژی را در مورد خواب، مورد بررسی و مطالعه قرار می دهیم. بر طبق این نظریه انسان دارای چند نوع آستانه درک می باشد که عبارتند از:
- آستانه درک فیزیکی: این آستانه همه ی حس های پنجگانه انسان که شامل حس های بینایی، شنوایی، بویایی، بساوایی، چشایی می شود، همه ی امور فیزیکی هنگام بیداری را به عهده دارد. اما هنگام خواب این حواس به طور موقت تعطیل می شوند. آین آستانه دارای محدویت می باشند که خارج از آن حوزه را قادر به دریافت نیست.
- آستانه ی درک ذهنی: این آستانه کلیه ی وقایع پیرامون انسان را با دقت تمام ثبت و ضبط می کنند حتی اگر در حوزه ی آستانه درک فیزیکی نباشند. برای مثال اگر چشم ما برای چند صدم ثانیه از روی پلاک یک ماشین عبور کند هرگز شماره آن پلاک را نمی توانیم به خاطر بیاوریم. اما از طریق هیپنوتیزم و به خواب مصنوعی بردن فرد معلوم می شود شماره این پلاک قابل به یادآوردن می باشد و این شماره در جایی ثبت و ضبط شده است، که در نتیجه حواسی می بایست آن را دریافت کرده باشند. یا برای مثال زمانی که شدت یک صوت از چند دسیبل کمتر است که دیگر آستانه درک فیزیکی قادر به فهم آن نیست ولی توسط آستانه درک ذهنی دریافت شده و تجاربی نشان می دهد که گیرنده هایی این صوت ضعیف را دریافت کرده اند.
- آستانه درک فرا ذهنی: انسان برای دریافت الهامات و آن چه که برای آن نمی اندیشد و به یکباره و با یک به اصطلاح جرقه ی ذهنی مجهز به گیرنده هایی هستند که در سایمنتولوژی به آن گیرنده های فراذهنی و آستانه ای را که با آن می توان با جهان هستی ارتباط برقرار کرد آستانه درک فراذهنی گفته می شود. این آستانه فرازمان، فرا مکان و فرازبان است.
استاد طاهری
در این دیدگاه خواب موقعیتی است برای از کار افتادن و تعطیلی موقت آستانه درک فیزیکی و فعال شدن آستانه ی درک ذهنی و فراذهنی. برای مثال خواب دیدن از طریق آستانه درک ذهنی انجام می شود و در صورتی که در خواب با الهاماتی و مسایلی روبرو شویم که از قبل راجع به آن ها هیچگونه اطلاعاتی نداشتیم متعلق به آستانه درک فراذهنی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر