۱۳۹۳-۰۳-۲۱

اين بحثها که مطرح مي شود تا بينهايت ادامه دارد،

سؤال:
اين بحثها که مطرح مي شود تا بينهايت ادامه دارد، ما تا کجا مي توانيم ادامه بدهيم، تا يک حدي از ظرفيت همه ما خارج مي شود. در اين مبحثي که بيان مي شود آيا اين مباحث ما را دچار پيچيدگيهاي ذهني نمي کند؟ در دوره قبل در دانشگاه صحبتا پي اين بود که ما از پيچيدگي به سمت سادگي حرکت کنيم !

پاسخ:
کار ما نيست شناسائي راز گل سرخ / کار ما شايد اين است که در افسون گل سرخ شناور باشيم.

شناسائي راز گل سرخ را يک جا علم مي خواهد دنبال بکند، در واقع مي خواهد بگويد که:
کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را.

منظور مشترکي که همه آنهائي که در وادي شناخت کيفي حرکت مي کردند، گفتند که کار علم نيست منظور اين بوده، اين بوده:

عقل گويد شش جهت حد است و بيرون راه نيست/عشق گويد راه است و رفته ام من بارها

بحث اينجاست که پي آواز حقيقت بدويم
حقيقت بررسي کيفي بود.
مي خواهد بگويد که صرفا به بررسي کمي نپردازيم و از پرداختن به بررسي هاي کيفي غافل نشويم و پشت دانائي اردو بزنيم.

اين کار با دانائي و اين مسئله که (اين خرد خام به ميخانه بر) انجام نمي شود.

دوره سايمنتولوژي - استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر