۱۳۹۳-۰۲-۲۲

مديريت من ها

مديريت من ها

اين چارچوب ماجراهاي مخصوص به خودش را دارد،
ما يک من داريم به نام من برنامه ريزي شده که نوزاد با اين من بدنيا مي آيد، دو تا نوزاد مثل هم نيستند، دو تا شخصيّت کاملاً متفاوت دارند، ما مي گوئيم شخصيّت اوليه، اين دو تا نوزاد از نقطه نظرهاي مختلف با هم تفاوت زيادي دارند، حتي اگر خواهر، برادر باشند، حتّي اگر دو قلو باشند، در آنها اصل تمايل به لذّت، اصل حصول نتيجه در کوتاهترين زمان، اصل کنجکاوي و ... در اين دو کاملاً متفاوت است،

امّا يک من ديگري داريم به نام من برنامه پذير است و سفيد است که اين من برنامه پذير رويش نوشته مي شود و برنامه ها هم نوشته مي شوند و وجدان هم از اينجا نشات مي گيرد، که در ايران وجدان يک جور است، در آمريکا، در اروپا، در آفريقا و در هر جائي يک مفهومي دارد، مثلاً الآن اگر ما برويم آشغال جلوي در خانه بريزيم، اصلاً ناراحت نمي شويم ولي اگر در اروپا اينکار را بکند شب تا صبح ممکن است خوابش نبرد، در يک جائي ممکن است شخص يک خراش روي بدن يک کسي ايجاد کند و کاملاً به او احساس عذاب وجدان دست بدهد ولي در قبايلي مثلاً در فلان کشور آدم خواري بکنند و خيلي هم کيف بکنند،

پس مسائل و چارچوبهاي مختلفي اينجا تعيين کننده اين ماجراها هستند که يکي از آنها بينش است و در واقع مشکلات اينجاست، و هيچ ربطي به موجودات غير ارگانيک ندارد ولي ممکن است آن فرد آلودگي هم داشته باشد، البته ما روي آن فرد کار مي کنيم، ولي يک سري از مسائل بينشي است و انسان آمده روي زمين تا اين چارچوبها را براي خودش تعريف بکند،

بعضي از برنامه ها در فرادرماني دست برده مي شود که مجاز است يعني هوشمندي اين کار را مي کند، ولي بعضي ها را مي گويد ببخشيد، من شما را فرستادم روي زمين که ببينيد بينش يعني چه، من شما را فرستادم که اين برنامه را بدهيد، بعد حالا به من مي گوئيد خودت بنويس، پس من براي چه شما را فرستادم روي زمين، لذا اينها بايد از همديگر تفکيک بشود و ما تفکيکش مي کنيم که کجا را ما بايد بنويسيم، و کجا را او بايد بنويسد، کجا را کمک مي توانيم بگيريم و همه اينها بعد از تفکيک است که مفهوم خودشناسي تقريباً چنين چيزي است،

الآن به طور کلّي نمي دانيم که چند تا من داريم، کجايش را ما بايد چکار بکنيم، چه برنامه هائي دارد، چند تايش را من بايد بنويسم، چند تايش را اون بايد بنويسد، همينطوري ديمي حرکت مي کنيم و مي رويم جلو و اينها مسائلي است که در خودشناسي مطرح مي شود و تفکيک پيدا مي کند.

و ما مديريتي داريم به نام مديريت من که به ما مي گويد که ما با من هاي خودمان چکار بکنيم،
يکي از مفاهيم لا اله الاّ الله، لا اله الاّالله دروني است، يعني ما بتوانيم من هاي متعددي که در درون ما هستند را به وحدت برسانيم، الآن ملوک الطوايفي است، هر لحظه يک من روي کار است و معلوم نيست که ما بالاخره اختيارمان دست کيست، لااله الاّ الله بيروني آسان است، از يک بچه هم که بپرسيد خدا چند تا است، به شما مي گويد يکي است، امّا لا اله الاّ الله دروني مشکل است، وحدت دروني اهميّت دارد، چند نفر را شما ديديد که ثبات شخصيّتي داشته باشند، صبح يک جور است، ظهر يک جور، فردا، پس فردا و ... و مي گوئيم ببينيم امروز فلاني از کدام دنده بلند شده، اين مفهومش اين است، مي گوئيم فرد دم دمي مزاج است، مساله اينجاست که آن وحدت دروني اتفاق نيافتاده و معلوم نيست که کار در دست کيست، خدا مي داند که الآن کدام من اش سر کار است،

بنابراين يکي از مفاهيم لا اله الاّ الله، لا اله الاّ الله دروني، يعني وحدت دروني است.

وقتي وحدت دروني ايجاد مي شود، ثبات شخصيتي و کاراکتري ايجاد مي شود، ولي الآن ثبات شخصيتي و کاراکتري موجود نيست و هيچ کس قابل پيش بيني نيست، چيزي که بايد به آن رسيد و از ملزومات است که به آن برسيم، و بايد برسيم، اگر نرسيم يعني کار نيمه کاره است،

دوباره يکي از آن ماجراهاي سرگرداني در زندگي بعدي همين است که نمي داند چه مي خواهد، ايده آلش چيست، لذا دوباره راه مي افتد دنبال وابستگي، تنها چيزي که از دنيا فهميده وابستگي است، لذا سرگرداني پيش مي آيد، الآن چقدر کالبد ذهني مي شناسيم که کاسه چه کنم، چه کنم دستشان است.

مديريت من ها: واي از من و من هاي من، ما با اين من هاي خودمان چکار بکنيم و چطور سر و سامانشان بدهيم، و هر من کجا بايد سر جايش بنشيند، اين ماجرا، ماجراي رسالت ماست، يعني مفهومي از عبادت است،

عبادت يعني عبد بودن، يعني به جا آوردن رسالت بندگي، حالا به جا آوردن رسالت بندگي مي شود يک چارچوب، مي بينيم الآن رسالت ما اين است که شخصيتمان را تعريف کنيم، و اين رسالت مي شود عبادت، عبد بودن، يعني به جا آوردن رسالت بندگي، داشتن شرح وظيفه مثل يک کارمند که شرح وظيفه اش مشخص است و اگر بدرستي انجام بدهد مي گويند کارمند خوب.

آموزه هاي دوره تشعشع دفاعي - جلسه 6 - استاد طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر