۱۳۹۳-۰۳-۰۸

بيماري هاي منتوسوماتيک (ذهني - تني)

بيماري هاي منتوسوماتيک (ذهني - تني)

... منتوسوماتيک رو نشنيديد ديگه، اين در واقع از ترم هاي به اصطلاح خودمون هست، خُب منتوسوماتيکش در واقع ذهني – تني، بيماري، بيماري هاي ذهني – تني. به بيماري روان تني، سايکوسوماتيک که در واقع قبلا آشنا شده بوديد،

بيماري منتوسوماتيک از ترم هاي خود ماست و مختص سايمنتولوژي است، و در واقع مجموعه بيماري هائي که در واقع از طريق ذهن انتقال پيدا ميکنه. من يک مثال بزنم خدمتتون که، شما اگر که يک حالتي رو در نظر بگيريد که تلفن زنگ بخوره، ما گوشي رو ورداريم، قبل از اين که گوشي رو ورداريم داشتيم مي گفتيم، مي خنديديم، حالمون خيلي هم خوب بوده، حالا گوشي رو ورمي داريم يک صحبت هائي ميشه، و بعد از اون احساس مي کنيم قلب امون گرفت، يا معده امون شروع به سوزش کرد يا دچار
اسپاسم شديم يا حتي بعضي ها سکته قلبي و سکته مغزي و اينا رخ ميده، همچين چيزي امکان داره يا نداره؟ ارتباط گوشي ورداشتن، جواب يک تلفن دادن با سلامت ما چيه؟ ارتباط داره يا نداره؟ خُب، حالا صحبتي که ميشه، خبري که مياد، هر اتفاقي که بيافته، چه ربطي به فيزيولوژي و آناتومي و نميدونم چيِ ما داره؟

پس يک سري وقايع بيروني، اين وقايع بيروني گفتيم که از کجا عبور ميکنه؟ از يک فيلتر که عبور ميکنه، اين فيلتر ميتونه در واقع، اين فيلتر بخشي از ذهنيت ماست، بخشي از برنامه هاي ذهني است، ميتونه منجر به چي بشه؟ به بيماري بشه، قبوله يا نه؟ بله؟ ميتونه منجر به ضايعات مختلفي بشه، حالا سکته مغزي، نميدونم سکته قلبي، زخم معده، نميدونم اسپاسم هاي مختلف، اينها را ايجاد بکنه. بنابراين اين منتوسوماتيک اين بخش رو چکار ميکنه؟ تحت بررسي قرار ميده، و نشون ميده در بحث چرا بيمار مي شويم، علت هاي مختلفي رو اينجا عنوان کرد.

به اصطلاح رفتارهاي دوگانه اينجا اينو و ذهنيت هاي دوگانه، ذهنيت هايي که منطبق بر اصل نيست، منطبق بر فرعه، يعني يک خبر نبايد که باعث سکته قلبي بشه، مثل مثال ميزنم قيمت دلار، مثلا فرض کن قيمت دلار آمده بالا، پائين يک سکته کرده، حالا نميدونم قيمت طلا بياد پائين، قيمت نميدونم چي بره بالا، قيمت نميدونم ... خُب اينها در اصل ما با يک ذهنيت هاي دوگانه، رفتارهاي دوگانه، ذهنيت هاي دوگانه و همه ماجراها به هر صورت به نحوي اينجا در موضوع سلامتي دخيله، درسته يا نه؟ خُب پس اينها رو در قالب اين ذهني – تني يا منتوسوماتيک مورد بررسي و ارزيابي قرار ميديم.

حالا سايمنتولوژي، سايمنتو در واقع ذهن و روان، ما ذهن و روان رو در واقع جدا مي بينيم، در روان شناسي رايج اينها رو جدا در واقع نميدونه، ولي در سايمنتولوژي که يکي از به اصطلاح وجه تمايز ها اينه که ذهن و روان جداگانه عمل مي کنند، و ما براشون کارکرد و کاربردهاي جداگانه اي رو قائل هستيم. با هم مرتبطند ها، با هم کاملا ارتباط دارند،

يک چيز داريم که اصل تاثير متقابل، اينها رو داريم، جسم، روان، ذهن همه اينها روي هم اصل تاثير متقابل رو داريم. خُب يعني اينجا بدن، جسم، روان، ذهن، خُب، الان اينجا ورودي هاي اينجا روي اين تاثير ميذاره، مثلا فرض کنيد که، فرض کنيد که ما مشروبات الکلي مصرف بکنيم خُب، پس يک ورودي مثلا فرض کنيد الکل، خُب روي ذهن اثر ميذاره يا نميذاره؟ روي ذهنيت ما در اونجا اثر ميگذاره، روي روان اثر ميگذاره يا نميگذاره؟ روي روان هم اثر ميگذاره، بنابراين اين نيست که بگيم هر چي به اينجا وارد بشه روي اونها، هر چي از اونها وارد بشه روي اونها و اصل تاثير متقابل رو داريم. بنابراين مثلا فرض کنيد به طور غير مستقيم اصولا همه ورودي ها، مثلا تغذيه خُب، به طور غير مستقيم مثلا مياد اثر داره، حالا اينجا مخدر داريم، چيزهاي مختلف داريم، ميتونه اثر بخش باشه.

منبع: ديدار با استاد در دفتر آقاي معصومي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر