۱۳۹۳-۰۳-۰۴

بدون داشتن استاد معنوي......

بدون داشتن استاد معنوي......

که اينجا يکي از سوالات اين بود که شما بدون داشتن استاد معنوي، استاد قبلي، مثلا چگونه اينها را آورده اي؟!

اين موضوع را من خدمتتان عرض کنم، موضوع اول، پس بنابراين ما چرا از همديگر آمديم انتظار زيادي داريم؟ چرا فکر مي کنيم که بايد از خود من عارف باشم تا بقيه عارف باشند؟ ما فقط مي گوييم: کوشش بيهوده به از خفتگي ست!

ما داريم يک کوششي را مي کنيم، ما داريم يک سعي مي کنيم که بلکه از راز و رمز هستي، از راز و رمز انسان شناسي يک چيزي سر در بياوريم، آيا اين حق را داريم يا نداريم؟ داريم؟! حضار: بله.

خب اگر داريم ما که براي مقاصد مفسده اي دور هم جمع نشديم! ما که جمعيت ضاله اي نيستيم! ما که، تازه اگر داشتيم مشکلي نبود! خب، مشکل اين چيزها مشکل نيست، مشکل زماني است که معرفت جويي پيش مي آيد و بحث حرکت هاي کمال گرايانه پيش مي آيد که در واقع مغرضين سر و کله شان پيدا مي شود و همين الان در دنيا بسيار انجمن ها و جمعيت هاي فاسدي به منزله هاي قمار گرفته تا غيره دور هم جمع مي شوند شايد از ما راحت تر زندگي مي کنند و دردسر آنها کمتر است.

بنابراين بيرون يکي از راههاي کوبيدن، مي گويند: بَه، عارف را نگاهش کن! اينها عارف هستند! اينها.... چه کسي گفته عارف؟! هر کس که بيايد بگويد عرفان چه مي گويد، آيا عارف مي شود؟! نخير! عرفان چه مي گويد! ما تعريف خود را ارائه داديم و بعد آمديم داخلش تا حد توانمان، خب،
آب دريا را گر نتوان کشيد / هم به قدر تشنگي بايد چشيد (مولانا)

ما هم به قدر تشنگي خودمان آمديم آن کاري که از دستمان بر مي آمده انجام داديم، به کسي هم ضرري وارد نشده، شايد نفعي هم اينجا وجود داشته و همه ي ما حسش کرديم و آن شيريني کار معنوي را همه ي ما شايد چشيده باشيم. خب! حالا بياييم انکار کنيم بگوييم نتابيده است؟! که غلط است.

از آنطرف هم ادعاي عرفان و ادعاي عارفي هم، من فکر نمي کنم هيچ کسي در اين مجموعه اين چنين حرفي زده باشد! خب! بنابراين ديگران که برخورد مي کنند، مي گويند که ببينيد عرفا را نگاه کنيد و ما در حد خود نه بدعتي بود...


ديدار با استاد طاهري
نوروز سال 90

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر