روزي زميني، روزي آسماني!
روزي زميني- آسماني؛ روزي زميني تابع قانون تلاش است « ليَْس للِاْنِسان الِاّ ماسعَي» (نجم 39 ) اين قانون تلاش است. مي آيد روزي آسماني؛ ما يك روزي داريم كه از آگاهي هاست آن تابع قانون تسليم بود، طبق تجاربي كه تا اينجا بدست آورديم، آن تابع قانون تسليم است. يكي از مسايل اين است كه « ممِاّ رزَقَنْاهمُ ينُفْقِوُن» (بقره 3 ) بحث اينحاست كه «يرزق مَن يَشاء بغِيَرْ حِسابٍ » ( بقره 212) من روزي مي دهم بغير حساب، كداميكي اش را؟ نمي شود از آن طرف بگويد « ليَْس للِاْنِسان الِاّ ماسعَي» از اين طرف بگويد من روزي مي دهم بغير حساب، چه جوري مي شود؟ اين در مورد آنجاست، آن يكي در مورد اينجاست.
بغير حساب تا چقدر آگاهي مي دهد؟ تا مرز خدايي تا مرز خدايي «علَمَّ آدمَ الاَْسماء کلُهَّا» (بقره 31) ولي روزي زميني؛ پيامبر هم مي بايستي كفشش را پا مي كرد، عبايش را مي كرد از آنجا مي آمد بيرون، تلاش مي كرد، شكست مي خود، زخمي مي شد و بقيه مسايل، فرقي نمي كند.
حالا مي آييم مي رويم به روزي آسمان مي رسيم « ممِاّ رزَقَنْاهمُ ينُفْقِوُن » بالاخره يك نفر، دو نفر، صد نفر، هزار نفر بايد اين آگاهي هاي را جمع كنند. اگر ايشان پيدا كنند، مي گوييم چرا ايشان؟ اگر ايشان پيدا كنند مي گوييم خوب چرا ايشان؟ خوب بالاخره بايد يكي در اين رابطه يكي ممكن است يك قدم، يك نيم قدم، يك هزارم قدم از آن يا ايشان از يك زاويه، ايشان از يك زاويه و بعد... پس هر كسي كه پيدا كند مي گوييم چرا ايشان؟! اولا چرا ايشانش؟ يك نفر بايستي اين قضيه را دنبال كند، حالا از زواياي مختلفي هر انساني دنبال يكي از اين زواياست.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري
روزي زميني- آسماني؛ روزي زميني تابع قانون تلاش است « ليَْس للِاْنِسان الِاّ ماسعَي» (نجم 39 ) اين قانون تلاش است. مي آيد روزي آسماني؛ ما يك روزي داريم كه از آگاهي هاست آن تابع قانون تسليم بود، طبق تجاربي كه تا اينجا بدست آورديم، آن تابع قانون تسليم است. يكي از مسايل اين است كه « ممِاّ رزَقَنْاهمُ ينُفْقِوُن» (بقره 3 ) بحث اينحاست كه «يرزق مَن يَشاء بغِيَرْ حِسابٍ » ( بقره 212) من روزي مي دهم بغير حساب، كداميكي اش را؟ نمي شود از آن طرف بگويد « ليَْس للِاْنِسان الِاّ ماسعَي» از اين طرف بگويد من روزي مي دهم بغير حساب، چه جوري مي شود؟ اين در مورد آنجاست، آن يكي در مورد اينجاست.
بغير حساب تا چقدر آگاهي مي دهد؟ تا مرز خدايي تا مرز خدايي «علَمَّ آدمَ الاَْسماء کلُهَّا» (بقره 31) ولي روزي زميني؛ پيامبر هم مي بايستي كفشش را پا مي كرد، عبايش را مي كرد از آنجا مي آمد بيرون، تلاش مي كرد، شكست مي خود، زخمي مي شد و بقيه مسايل، فرقي نمي كند.
حالا مي آييم مي رويم به روزي آسمان مي رسيم « ممِاّ رزَقَنْاهمُ ينُفْقِوُن » بالاخره يك نفر، دو نفر، صد نفر، هزار نفر بايد اين آگاهي هاي را جمع كنند. اگر ايشان پيدا كنند، مي گوييم چرا ايشان؟ اگر ايشان پيدا كنند مي گوييم خوب چرا ايشان؟ خوب بالاخره بايد يكي در اين رابطه يكي ممكن است يك قدم، يك نيم قدم، يك هزارم قدم از آن يا ايشان از يك زاويه، ايشان از يك زاويه و بعد... پس هر كسي كه پيدا كند مي گوييم چرا ايشان؟! اولا چرا ايشانش؟ يك نفر بايستي اين قضيه را دنبال كند، حالا از زواياي مختلفي هر انساني دنبال يكي از اين زواياست.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر