۱۳۹۳-۰۲-۰۵

بيماريهاي افسردگي وكم كاري غده تيروئيد

سال 88 با كلاسهاي فرادرماني اشنا شدم .زماني كه از نظر ايمان وشناخت خدا در مضيقه شديد بودم .ضمنا دچار بيماريهاي افسردگي وكم كاري غده تيروئيد بودم .تاپايان كلاسها تحت نظر پزشك درمان و قطع دارو شدم .خدارا شاكرم كه اين كلاسها پنجره اي به رويم باز كردند كه خودم رابشناسم .وپس از ان خدا را شناختم .آرزوي بزرگ من اينست روزي همه انسانها با اين كلاسها و افكار آشظظم نا شوند .در بند بند وجودم خدا را ميبينم .خدا همه جا با من است و حامي من .در وجود همه چيز خدا را ميبينم .ديگر براي حرف زدن با خدا سرم را بسوي آسمان بلند نميكنم .براي راز ونياز با خدا رو به قبله نمي ايستم .چقدر لذت بخش است براي ارتباط باخدا منتظر زمان بخصوصي نباشي . من كلا آدم باحوصله اي نيستم .اگر مجبور به ديدن دكتر يا ورود به اتاق مسئولي شوم تحمل انتظار وروبروشدن بادربسته راندارم .تنها كسي كه هروقت ميخواهمش ميبينمنش خداست .وآدرس اين خداي هميشه حاضر را استادم سركار خانم ن .....در اختيارم قرار داد .ويا در واقع استاد طاهري .كاش ميشد برايش كاري كرد .خانم ن ....از اينكه به چشمانم بينايي دادي سپاسگزارم .بينايي ديدن وجه اله .به اميد موفقيت روز افزون شما .وبه اميد سلامتي استاد اعظم

روایتی از همراه گرامی ز - ق
‏روایت عشق شهادتنامه‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر