نظر و غایت نظر
در دنیای عرفان و ما که در دنیای عرفان وارد شدیم، اصولا علاقمند هستیم که در بعد کیفی حرکت کنیم. در عرفان ما همواره با دو پله سر و کار داریم:
نظر، صاحب نظر و نظر بازی را در پله عشق داریم. اینها از طریق اتّصال حاصل می شوند. یعنی کسی که متّصل است، صاحب نظر می شود.
صاحب نظر بودن و نظر بازی بر پله عشق و از طریق اتصال محقق می شود، قادر به نظر بازی می شود.
پس ما به اتّصال نیاز داریم و این اتّصال، وقتی ایجاد می شود، مسائلی بوجود می آید که در ذهن بی ذهنی به یک شکلی برخورد کردیم، که ذهن بی ذهنی قرار است که یک جوری و به یک شکلی در لحظه ای از تضاد جدا شده، وابسته به زمان نیست، وابسته به مکان هم نیست. زمانی که زمان به سمت صفر میل می کند، وابستگی به مکان به سمت صفر میل می کند، تضاد به سمت صفر میل می کند، غایت نظر را داریم.
وقتی به کمک "ذهن بی ذهنی" وابستگی به زمان، مکان و تضاد به صفر میل می کند، به غایت نظر می رسیم.
تا اینجا برای نظر تعریف دقیقی نکردیم، چون تعریف نظر مشکل است و ادراکی است. یعنی باید درکش کنیم، نمی توانیم تعریفش کنیم. اما حالا زور می زنیم تا بلکه بتوانیم یک جوری تعریفش کنیم. چون مسئله ادراکی را نمی شود تعریف کرد.
دوره 8 - جلسه 4 - زنگ 2
استاد محمد علی طاهری
در دنیای عرفان و ما که در دنیای عرفان وارد شدیم، اصولا علاقمند هستیم که در بعد کیفی حرکت کنیم. در عرفان ما همواره با دو پله سر و کار داریم:
نظر، صاحب نظر و نظر بازی را در پله عشق داریم. اینها از طریق اتّصال حاصل می شوند. یعنی کسی که متّصل است، صاحب نظر می شود.
صاحب نظر بودن و نظر بازی بر پله عشق و از طریق اتصال محقق می شود، قادر به نظر بازی می شود.
پس ما به اتّصال نیاز داریم و این اتّصال، وقتی ایجاد می شود، مسائلی بوجود می آید که در ذهن بی ذهنی به یک شکلی برخورد کردیم، که ذهن بی ذهنی قرار است که یک جوری و به یک شکلی در لحظه ای از تضاد جدا شده، وابسته به زمان نیست، وابسته به مکان هم نیست. زمانی که زمان به سمت صفر میل می کند، وابستگی به مکان به سمت صفر میل می کند، تضاد به سمت صفر میل می کند، غایت نظر را داریم.
وقتی به کمک "ذهن بی ذهنی" وابستگی به زمان، مکان و تضاد به صفر میل می کند، به غایت نظر می رسیم.
تا اینجا برای نظر تعریف دقیقی نکردیم، چون تعریف نظر مشکل است و ادراکی است. یعنی باید درکش کنیم، نمی توانیم تعریفش کنیم. اما حالا زور می زنیم تا بلکه بتوانیم یک جوری تعریفش کنیم. چون مسئله ادراکی را نمی شود تعریف کرد.
دوره 8 - جلسه 4 - زنگ 2
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر