۱۳۹۳-۰۲-۰۷

من وقتي قرآن را مطالعه مي کردم مي ديدم دو تا واکنش نسبت به من دون الله در قرآن است

سؤال:
يکي ديگر اينکه من وقتي قرآن را مطالعه مي کردم مي ديدم دو تا واکنش نسبت به من دون الله در قرآن است، يکي موقعي بود که تمام جن و انس به فرمان حضرت سليمان کار مي کردند، ما که مي گوئيم من دون الله هست و اين چيزي بوده که از طرف خداوند به ايشان داده شده، يک جاي ديگر ما در تمام جاي قرآن مي بينيم با من دون الله موضع گرفته و قبولشون ندارد، حضرت امام حسين من دون الله را قبول نکردند و بعضي حضرات معصوم ما حرکاتي که مي کردند، مثل تبديل عصا به مار و.. اين تضاد را لطفا برطرف کنيد.

پاسخ استاد:
ما بايد يک روش تحقيق بگذاريم، ما يک روش تحقيق را بايد بين خودمان قرار داد بکنيم، مثلا وقتي در روش تحقيق ما بحث من دون الله را يا غير از خدا را داشتيم، بايد غير از خدا را اول تعريف کنيم،

روش صحيح براي تحقيق اين است که اول تعريف چيزي را که مي خواهيم شناسائي کنيم (مانند من "دون الله") پيدا کنيم، بعد ببينيم الگوهاي رفتاري ("اولياءالله") در رابطه با آن چگونه عمل کرده اند.

دو راه داريم يک بار غير از خدا را تعريف مي کنيم و يک بار ما يک کسي را مثل حضرت سليمان قبول داريم و او را تعريف مي کنيم و بعد از روي تعريف او بيائيم من دون الله را تعريف کنيم، کدام درست است؟ ما بايد اول من دون الله را تعريف کنيم نه اينکه بگوئيم مثلا حضرت سليمان خوب است برود کنار و حالا بگوئيم من دون الله چيست، چون او اين کار را مي کرده حالا ما قبولش داريم، بنابراين تعريف من دون الله مي شود اين.

پس ما روش تحقيق گذاشتيم، فرض کنيد هيچ ديني نيامده و هيچ اطلاعاتي ما نداريم و تازه از امروز مي خواهيم پايه گذاري کنيم، من دون الله چيست؟ در اين دوره ما بحث مهمي داشتيم، ديديم اگر نگاه ما به هر چيزي به عنوان جلوه الهي نباشد، مشکل ساز است، تشعشع منفي سوار مي کند.

اگر در نگاه تحسين آميز به چيزي، آن را جلوه الهي نبينيم، تحسين "من دون الله" کرده ايم که نقض "الحمد لله" بوده و تشعشع منفي ايجاد مي کند.

الحمد لله: هر جا نشاني از ستايش و تمجيد باشد، انحصاراٌ از آن خداست.

نگاه ما به هر چيزي حتي فرزند خودمان، اگر نگاه کرديم و نگاه تحسين آميز داشتيم و به او به عنوان جلوه الهي نگاه نکرديم ، مي شود تحسين من دون الله. بعد گفتيم الحمد لله، هر جائي نشاني از حمد باشد، نشاني از ستايشي باشد، نشاني از تمجيد و تعريف باشد، مختصّ اوست. انحصاراّ مال اوست.

اما يکي از بزرگترين مشکلات بشر از همين جاست. جذب مي شود و جذبي که در آن تجلّي الهي را نمي بيند. ولي وقتي تجلّي الهي را ديد، شمس من و خداي من، اگر در شمس تجلّي الهي را ديد، که هيچ، ولي اگر نديد مشکل ساز مي شود.

يک شعر مي گوئي اگر در آن شعر تجلّي الهي ديده نشود، ضد شعورش منفي مي شود.
بلافاصله ضدّ شعورش مي شود شبکه منفي.

دوره 8 - جلسه 4 - زنگ 1
استاد محمد علي طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر