۱۳۹۳-۰۲-۰۳

شناخت ترفند های شیطان

شناخت ترفند های شیطان

یکی از ترفندهای شیطان همین مسئله است، بلافاصله اوّلین چیزی که به ما می دهد، یک غرور اوّلیه می دهد. یکی از ترفندهای شیطان این است که نسبت به اعتقاد اولیه، غرور مذهبی اولیه ایجاد می کند تا پیروان هر مذهبی تنها خود را رستگار بدانند.

غرور مذهبی اوّلیه به هفت میلیارد نفر می آید و در گوش من می گوید که: می دانی چیه، تو آقای دنیائی، در گوش آن یکی می گوید، می دانی تو آقای دنیائی و بقیه ول معطل هستند. توئی که سیک هستی یا توئی که برهمائی هستی یا توئی که مسیحی هستی، ... می گوید تو آقای دنیائی و بقیه همگی ول معطل هستند. فقط تو رستگاری و بقیه ... و غرور مذهبی اوّلیه را ایجاد می کند.

چه چیز شیطان را ساقط کرد؟ غرور.
اولین چیزی که به ما می دهد، غرور است و بعد ما راه می رویم و که بله من رستگارم و بقیه هفت میلیارد بدبختها و بیچاره ها ... از آن جا به بعد می گوید تو آقای دنیا هستی، قیافه ات باید با همه دنیا فرق کند، اصلاٌ تو را از ده کیلومتری ببینند، باید بفهمند که تو آقای دنیائی. چه باید بشود؟ می بینیم که طرف سیک شده و ریشش را بلند کرده و ... اون یکی کله اش را از ته تراشیده و یک لباس نارنجی پوشیده که از ده کیلومتری دیدند، بدانند که او آقای دنیاست. هفت میلیارد نفر را، این رو شکلش را اینجوری می کند، اون را شکلش را اونجوری می کند، ... و شیطان دارد به هفت میلیارد انسان می خندد. که من همه اینها را سر کار گذاشتم.

همه اینها یک خدا دارند، همه اینها با یک هوشمندی سر و کار دارند، همه اینها یک ماجرا را دنبال می کنند، ولی من توانستم بین اینها را گروه گروه گروه کثرت ایجاد کنم. ماجرا اینجا ختم نمی شود، بحث بعدی این است که قیافه مشخص بشود، دوباره قیافه مشخص هم یک غرور می آورد، یعنی طرف که دارد با آن لباس نارنجی راه می رود و کله اش را هم از ته تراشیده، یک غرور و یک نگاه عاقل اندر سفیه به دیگران می کند و توی دلش می گوید این بدبختها می روند جهنّم و فقط منم که دارم می روم به بهشت.

باز به اینجا هم ختم نمی شود، می رویم بین یک گروهی که همه یک شکل و قیافه واحدی دارند، می بینیم که این چشم دیدن اون یکی را ندارد، این می گوید من درست می گویم و ... یک گروه که حرفها مشترک است، مثلا ما همه شیعه هستیم، ده نفر ما دور هم جمع شوند، این یک چیز می گوید و اون یک چیز میگوید ... در انتها می بینیم بین این ده نفر هم به یک شکل دیگر که، من درست می گویم، مطرح است.

انا خیر منه. انا خیر منه در قالبهای مختلفی مرتب تکرار می شود. همه انا خیر منه است. لباس و قیافه و حرف و ... همه یک چیز می گوید: انا خیر منه. بعد می گویند تعریف و تعبیر و تفسیر من درست است. او بیخود می گوید، هر چه من بگویم درست است. همینطور این مطلب ادامه دارد، بعد هی خطرناک تر می شود و وقتی به تعریف و تعبیر و ... می رسد، می گوید: ریختن خون او مباح است. در گوشش شیطان می گوید، این چیزی که او می گوید، حق در خطر است، تو باید حق را نجات دهی، مثلاٌ در گوش ابن ملجم گفت حق در خطر است، تو باید حق را نجات بدهی، بجنب، شمشیرت را تیز کن، جلویش را بگیر، خفه اش کن، خونش مباح است و ... می بینیم در هند این دارد آن یکی را می کشد و سیکها حمله می کنند به آنها و آنها حمله می کنند به اینها و ... هی از اینها کشته می شود و هی از آنها کشته می شود.

چقدر در گوشه گوشه دنیا جنگهای صلیبی ... که در تاریخ آمده است.
به نام حق در مقابل حق، ابن ملجم ها را درست می کند، یهوداها را درست می کند،.... خودمان، پای همدیگر را گرفتیم، و شیطان هم دارد به ریش ما می خندد. و ما خوشحالیم که ظاهرا داریم در راه خدا قدم بر می داریم، فردا یقه ما را می گیرند، بعد می بینیم که ما نه تنها در راه خدا نبودیم، بلکه دقیقا زیر علم شیطان بودیم. و می بینیم غرور مذهبی و غرور با خدا بودن، سرچشمه و محور اصلی همان انا خیر منه بوده است.

شناخت ترفند های شیطان، روز به روز کارائی شیطان را کمتر می کند و دست او را کوتاه می کند. هر چه انسان آگاه تر می شود، کارائی ترفندهای شیطان کمتر می شود. دیروز فریب می خوردیم، امروز اگر فریب بخوریم، از انسان با آگاهی امروز بسیار بعید است. واقعا خفّت و خواری دارد برای آنهائی که اسیر این ماجراها (غرور اولیه و ...) باشند.

دوره ٨ - جلسه ٤ - زنگ ١ - استاد طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر