۱۳۹۳-۰۲-۰۳

اديان توحيدي و الگوهاي عملي

اديان توحيدي و الگوهاي عملي

بنابراین یک جا درس را می گوئیم (موحد بودن)، بعد می گوئیم این هم الگویش است.
یک جا می گوئیم لا اله الا الله و یک جا می گوئیم الگویش هم حضرت محمّد (ص)، این درسش و آن هم الگویش.

ما از نهج البلاغه چه یاد گرفتیم؟ وقتی بخوانیم می بینیم که همه حرفها زده شده، ما راجع به عدم و ... صحبت کردیم، یکی از دوستان یک روز نهج البلاغه آورد و گفت که شما که می گوئید خدا غیر قابل توصیف و عدم است اول خطبه ای از آن نوشته به نام خدائی که غیر قابل توصیف است.

یک جا درس را می گوئیم، الگویش را هم می آوریم. در واقع بحث ولایت پیش می آید. بحث کتاب و عترت یعنی، بیا، این کتاب، این هم الگوی آن.

فکر نکنیم که مطالب صرفا ذهنی است و صرفا تئوری است، این کتاب و این هم عترت. این دو کنار هم به یادگار ماند تا این دو مکمّل هم بیایند جلو و ما بدانیم که آنچه گفته شده، جنبه عملی هم داشته و تئوری و عمل کنار همدیگر جلو آمدند و تثبیت شده است.

بنابراین در آینده این تعریفها و این ترمینولوژی را دقیق در بیاوریم بیرون. یعنی ما حدود صد تا صد و ده تا آیه بحث اجتناب از من دون الله داریم. بعد می شود سنگ محک، حالا با آن سنگ محک باید ببینیم که همه اینهائی که اسم بردیم، خالص و ناخالص قضیه چه بوده است.

دوره ٨ - جلسه ٤ - زنگ ١ - استاد طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر