۱۳۹۳-۰۲-۰۳

چشانیدن و عقب کشیدن


چشانیدن و عقب کشیدن

یک حالت کلّی داریم که چیزی را به ما می چشانند و می کشند عقب، همان ماجرای:

بی وفا نگار من، می کند به کار من، خنده های زیر لب، عشوه های پنهانی

به ما می چشاند و می نشیند عقب، البته ممکن است برای بعضی ها اینطوری نباشد، برای بعضی ها نشان می دهد، می کشد عقب و می ایستد ببیند که حالا ما چه می کنیم. به وجد آمدیم؟ آیا می خواهیم؟ حالا دیگر دنبالش هستیم؟ مشتاقش شدیم؟ چقدر به شوق آمدیم؟ و این حالت کلی را داریم که بعد از آن چشاندن، یک مقدار هم لازم است که ما طالب باشیم.

اگر در چشیدن اثر ارتباط، توقفی رخ دهد، برای محک زدن و شیدا کردن ماست.

اشتیاق و طلب، باعث رفع وقفه و تداوم اثر ارتباط می شود.

برای بعضی ها به نظر می رسد که آن اشتیاق را محک زدند و دیدند که هست، آزمایش نمی کنند، البته اینها را نمی گوئیم که اگر در مورد ما اینطور است، فکر کنیم که تشخیص دادند ما مشتاق نیستیم، بالاخره می خواهند یک جوری ما را واله و شیدا بکنند، کاری کنند که ما برویم دنبالشان.

اگر قرار بود به او نرسیم، هیچ وقت به ما نمی چشاندند.
همان یک دفعه هم نمی چشاندند.

دوره ٨ - جلسه ٣ - زنگ ١
استاد محمد علی طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر