ذهن اشتراکي
قبلا مقدمتا راجع به ذهن اشتراکي صحبت کرديم، شما يک حلقه ديگري را هم در نظر بگيريد، دوباره همان روابط را مي کشيم. بر مي خوريم به دو نفر که اين دو نفر (درمانگر و درمانگير):
(مديريت بدن و سلول بخشي از ذهن است، چون چيدمان اطلاعات داريم و.. و يک بخش مديريت بدن و سلول است )
1- از طريق ذهن اشتراکي، امکان اتصال بين مديريت سلول و بدن ذهن فرادرمانگر و مديريت بدن و سلول ذهن فرادرمانگير وجود دارد.
2- درمان از طريق ذهن اشتراکي در مواردي صورت مي گيرد که در رفع بيماري از طريق اسکن کلّي فرادرماني به نتيجه دلخواه نرسيده ايم و يا بنا به دلايلي، خواهان انجام کاري تخصّصي تر در روند فرادرماني هستيم که موجب تسريع در نتيجه شود.
يک امکاني وجود دارد که يک اتصالي مي تواند بين اين دو (درمانگر و درمانگير) ايجاد شود، اين Connection به اين صورت است که بخشي در اتصال نيست، اتصال ايجاد شده، در فرم نظر و بحث کلي، اين بود که ما وارد اسکن نشويم و اجازه دهيم که هوشمندي کارش را انجام دهد و خودش اسکن کند و ما اصلا مداخله نکنيم.
در اين حالتي که الان مي خواهيم بررسي کنيم، نظر کرديم، اتصال ايجاد شده، اما با استفاده از ذهن اشتراکي مي توانيم يک کارهائي انجام دهيم، اين در مواردي است که يا جواب به شکل دلخواه نگرفتيم، يا اول اسکن ها انجام شده و ما به يک شکلي مي خواهيم آن روند مورد نظرمان تسريع شود، مثلاٌ فرض کنيد که عمل جراحي در پيش است و زمان محدود است و محاصره شديم و نمي توانيم صبر کنيم، بيشتر در مواقع فورس ماژور است، ما زمان نداريم، و مي خواهيم روند يک مقداري مطابق ميل ما جلو برود، قبلاٌ مي خواستيم مطابق ميل هوشمندي جلو برود، حالا مي خواهيم خودمان هم يک دخالتي داشته باشيم. در اين صورت ماجراي ذهن اشتراکي پيش مي آيد.
درمان با استفاده از ذهن اشتراکي، درمان ذهن به ذهن با کمک شبکه شعور کيهاني است که با دادن برنامه درمان، به مديريت ذهن، از طريق اين شبکه انجام مي شود.
در ذهن اشتراکي ما دقيقا مي توانيم روي عضو يا مشکلي که وجود دارد، به نحوي بخواهيم که آن عضو يا مشکل مورد بررسي دقيقتري قرار بگيرد و يک سرعت عملي رويش انجام شود. يا اگر اطلاع داريم که چه کاري بايد رويش انجام شود، (بيشتر پزشکانمان مي توانند در اين بخش موثر باشند)، نظرمان را مي توانيم اعمال کنيم. مثلا اگر دريچه پانکراست است، چه چيزي بايد به کار بيافتد، اگر در معده است، چه اتفاقي بايد بيافتد، اگر روي قلب است،.... اين براي افرادي است که اطلاعات دارند، و اين جهت دادن از سمت ما، بين ذهن ها به اشتراک گذاشته مي شود که اين کار، به اين شکل و به اين صورت و اين جراحي انجام شود. اين جراحي به اين صورت جلو رود. اگر اطلاع داشته باشيم نوع عمل جراحي اش را هم مي توانيم بگوئيم ولي اگر اطلاع نداريم، کل ماجرا را، مثلا کل قلب را يا کل پانکراست را، اعلام مي کنيم. يعني آن 30 درصدي که نتيجه نگرفتند، مواردي که فورس ماژور است، ميتوانيم زوم کنيم و به نحوي ما هدايتش مي کنيم. ما سکّان را به دست مي گيريم و هدايتش مي کنيم تا آن نقطه نظر خاصّ را دنبال کنيم
در بحث يک طرفه و دو طرفه، طرف اگر با ما همکاري کرده، يک راندماني دارد، اگر همکاري نکرده و يک طرفه است، يک آمار ديگري بدست مي آوريم، چيزي را که الان داريم کار مي کنيم، بحث آن بحث جسم است، يعني شامل مشکلات جسمي، روان تني است، اين در مورد فرادرماني فردي مور استفاده قرار مي گيرد.
در نهايت نمي خواهيم که همه انرژي ذهني مان را معطوف به قضيه درمان کنيم.
در مورد هدايت، به نحوي با اين مساله در ارتباط است که دست دارد هدايت مي شود تا کار انجام شود و ما را بازي بدهند، اين يک فرم ديگري از آن است، اينجا حرکت دست نيست، نيازي به حرکت دست نيست، و در واقع ذهن به ذهن داريم آن انتقال لازم را انجام مي دهيم و با دادن برنامه اي به ذهن خودمان، اين جريان انتقال پيدا ميکند و دنبال مي شود.
چه برنامه اي ؟
مثلا در مورد يک بيمار واريسي که با فرادرماني درمان نشده و نتيجه مطلوب گرفته نشده، شما اگر اطلاع داشته باشيد که در مورد بيماري واريس، ميل رد مي کنند و صاف و صوف مي کنند و درست مي کنند، عين اين برنامه را که بيايد و اين کار را بکند، به ذهن مي دهيد و انتقال پيدا مي کند و مي بينيد که آن کار دارد انجام مي شود.
در اين روش، اگر دستور اشتباه صادر شود، اجرا نمي گردد.
برنامه هاي اشتباه انجام نمي شود. اگر ما نمي دانيم و اطلاع نداريم مثلا واريس را، مي سپاريم تا هوشمندي با صلاحديد انجام دهد، ولي اينجا مثل حالت اتوماتيک و دستي است. ولي در ذهن اشتراکي از حالت اتوماتيک خارج مي شود و من هستم که مي خواهم هوشمندي بيايد، اين مساله را انجام دهد. ذهن اشتراکي يعني اشتراک دو تا ذهن.
دوره 8 - جلسه 5 - زنگ 2 - استاد طاهري
قبلا مقدمتا راجع به ذهن اشتراکي صحبت کرديم، شما يک حلقه ديگري را هم در نظر بگيريد، دوباره همان روابط را مي کشيم. بر مي خوريم به دو نفر که اين دو نفر (درمانگر و درمانگير):
(مديريت بدن و سلول بخشي از ذهن است، چون چيدمان اطلاعات داريم و.. و يک بخش مديريت بدن و سلول است )
1- از طريق ذهن اشتراکي، امکان اتصال بين مديريت سلول و بدن ذهن فرادرمانگر و مديريت بدن و سلول ذهن فرادرمانگير وجود دارد.
2- درمان از طريق ذهن اشتراکي در مواردي صورت مي گيرد که در رفع بيماري از طريق اسکن کلّي فرادرماني به نتيجه دلخواه نرسيده ايم و يا بنا به دلايلي، خواهان انجام کاري تخصّصي تر در روند فرادرماني هستيم که موجب تسريع در نتيجه شود.
يک امکاني وجود دارد که يک اتصالي مي تواند بين اين دو (درمانگر و درمانگير) ايجاد شود، اين Connection به اين صورت است که بخشي در اتصال نيست، اتصال ايجاد شده، در فرم نظر و بحث کلي، اين بود که ما وارد اسکن نشويم و اجازه دهيم که هوشمندي کارش را انجام دهد و خودش اسکن کند و ما اصلا مداخله نکنيم.
در اين حالتي که الان مي خواهيم بررسي کنيم، نظر کرديم، اتصال ايجاد شده، اما با استفاده از ذهن اشتراکي مي توانيم يک کارهائي انجام دهيم، اين در مواردي است که يا جواب به شکل دلخواه نگرفتيم، يا اول اسکن ها انجام شده و ما به يک شکلي مي خواهيم آن روند مورد نظرمان تسريع شود، مثلاٌ فرض کنيد که عمل جراحي در پيش است و زمان محدود است و محاصره شديم و نمي توانيم صبر کنيم، بيشتر در مواقع فورس ماژور است، ما زمان نداريم، و مي خواهيم روند يک مقداري مطابق ميل ما جلو برود، قبلاٌ مي خواستيم مطابق ميل هوشمندي جلو برود، حالا مي خواهيم خودمان هم يک دخالتي داشته باشيم. در اين صورت ماجراي ذهن اشتراکي پيش مي آيد.
درمان با استفاده از ذهن اشتراکي، درمان ذهن به ذهن با کمک شبکه شعور کيهاني است که با دادن برنامه درمان، به مديريت ذهن، از طريق اين شبکه انجام مي شود.
در ذهن اشتراکي ما دقيقا مي توانيم روي عضو يا مشکلي که وجود دارد، به نحوي بخواهيم که آن عضو يا مشکل مورد بررسي دقيقتري قرار بگيرد و يک سرعت عملي رويش انجام شود. يا اگر اطلاع داريم که چه کاري بايد رويش انجام شود، (بيشتر پزشکانمان مي توانند در اين بخش موثر باشند)، نظرمان را مي توانيم اعمال کنيم. مثلا اگر دريچه پانکراست است، چه چيزي بايد به کار بيافتد، اگر در معده است، چه اتفاقي بايد بيافتد، اگر روي قلب است،.... اين براي افرادي است که اطلاعات دارند، و اين جهت دادن از سمت ما، بين ذهن ها به اشتراک گذاشته مي شود که اين کار، به اين شکل و به اين صورت و اين جراحي انجام شود. اين جراحي به اين صورت جلو رود. اگر اطلاع داشته باشيم نوع عمل جراحي اش را هم مي توانيم بگوئيم ولي اگر اطلاع نداريم، کل ماجرا را، مثلا کل قلب را يا کل پانکراست را، اعلام مي کنيم. يعني آن 30 درصدي که نتيجه نگرفتند، مواردي که فورس ماژور است، ميتوانيم زوم کنيم و به نحوي ما هدايتش مي کنيم. ما سکّان را به دست مي گيريم و هدايتش مي کنيم تا آن نقطه نظر خاصّ را دنبال کنيم
در بحث يک طرفه و دو طرفه، طرف اگر با ما همکاري کرده، يک راندماني دارد، اگر همکاري نکرده و يک طرفه است، يک آمار ديگري بدست مي آوريم، چيزي را که الان داريم کار مي کنيم، بحث آن بحث جسم است، يعني شامل مشکلات جسمي، روان تني است، اين در مورد فرادرماني فردي مور استفاده قرار مي گيرد.
در نهايت نمي خواهيم که همه انرژي ذهني مان را معطوف به قضيه درمان کنيم.
در مورد هدايت، به نحوي با اين مساله در ارتباط است که دست دارد هدايت مي شود تا کار انجام شود و ما را بازي بدهند، اين يک فرم ديگري از آن است، اينجا حرکت دست نيست، نيازي به حرکت دست نيست، و در واقع ذهن به ذهن داريم آن انتقال لازم را انجام مي دهيم و با دادن برنامه اي به ذهن خودمان، اين جريان انتقال پيدا ميکند و دنبال مي شود.
چه برنامه اي ؟
مثلا در مورد يک بيمار واريسي که با فرادرماني درمان نشده و نتيجه مطلوب گرفته نشده، شما اگر اطلاع داشته باشيد که در مورد بيماري واريس، ميل رد مي کنند و صاف و صوف مي کنند و درست مي کنند، عين اين برنامه را که بيايد و اين کار را بکند، به ذهن مي دهيد و انتقال پيدا مي کند و مي بينيد که آن کار دارد انجام مي شود.
در اين روش، اگر دستور اشتباه صادر شود، اجرا نمي گردد.
برنامه هاي اشتباه انجام نمي شود. اگر ما نمي دانيم و اطلاع نداريم مثلا واريس را، مي سپاريم تا هوشمندي با صلاحديد انجام دهد، ولي اينجا مثل حالت اتوماتيک و دستي است. ولي در ذهن اشتراکي از حالت اتوماتيک خارج مي شود و من هستم که مي خواهم هوشمندي بيايد، اين مساله را انجام دهد. ذهن اشتراکي يعني اشتراک دو تا ذهن.
دوره 8 - جلسه 5 - زنگ 2 - استاد طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر