۱۳۹۳-۰۱-۳۰

قدرت کلام

قدرت کلام

پشت کلام اندیشه خوابیده است، کلام خاموش و صامت می شود فکر. ما به یک چیزهائی فکر می کنیم، اگر بگوئیم می شود کلام، اگر نگوئیم می شود فکر. زمانیکه ما فکرمان را ابراز می کنیم، می شود کلام.

ما یک دعائی را چه به کلام بیاوریم و چه در اندیشه داشته باشیم، چه بگوئیم و چه نگوئیم، این ماجرا در دل خودش باردار است و یک شارژی دارد. این بار، بار شعوری است.

اندیشه و کلام از یک جنس هستند.
اندیشه، کلام خاموش است که در دل خود، بار شعوری دارد.
شعور کلام، شعور اندیشه است.

در ترم 2 گفتیم سخنی که از دل بیرون بیاید بر دل می نشیند. اینجا از بعد شعور و ضد شعور نگاه می کنیم، بحثی که در موسیقی و اشعار موسیقی برخورد کردیم، بحث این است که چیزی که سوار می شود، شعور دارد و معکوس آن حاوی شعور دیگری است، بعضی ها خیلی خوب صحبت می کنند، کلام مثبت بکار می برند، ظاهرا ٌ جونم، قربونم بکار می برند، ولی شما به دلتون نمی نشیند، بعضی ها خیلی بد دهان هستند، ولی شما به دلتون می نشیند، اینها را قبلاٌ به نوعی گفته بودیم، امروز چارچوب این بحث در یک قالب تخصّصی تری جلو می رود و وقتی این چارچوب تخصّصی را تجربه کردیم، به مفهوم دعا، نفرین، به شکل و صورتهای دیگری بر می خوریم.

یک سری ابهاماتی هم که در بعضی جاها به آن برخورد می کنیم، مثل غضب، به کمک این مباحث می توانیم آنها را هم توضیح دهیم و بعد هم شاید نتیجه بگیریم که از این طریق بشر می توانسته وضعیت بهتری داشته باشد.

دوره ٨ - جلسه ٢ - زنگ ٢ - استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر