۱۳۹۳-۰۱-۲۹

محرم اسرار(امانت داري) ... محرم دل!

محرم اسرار(امانت داري) ... محرم دل!

نکته ها هست ولي محرم اسرار کجاست ؟

در بحث « محرم اسرار » مسأله اينجاست که اگر ما به بعضي از کاربردها دسترسي پيدا کنيم، امانت دار خواهيم بود يا نه؟
مثلاً در بحث « فرادرماني » ما چند هزار تا مستر داريم و هر کدام تعريف خودشان را از « فرادرماني» دارند. البته اين به معناي عدم امانت داري نيست!

مسأله اينجاست که دوستان کم دقتي مي کنند و سليقه خودشان را دخيل مي کنند و به همين دليل اختلافاتي بين گفته ها ايجاد مي شود!
پس موضوع اين است که ما اگر به مسائلي برسيم امانت دار خواهيم بود يا نه؟

بحث بعدي « محرم دل » است.
کسي که به فهم « انا الحق » نائل مي شود، به حريم خانه نزديک مي شود و به نوعي محرم دل مي شود.

دو مساله وجود دارد، يکي رفتن و رسيدن است و بحث راه و دوم اين است که ما رسم امانت داري را ياد گرفته ايم يا نه.
يا همان اسرار را (جهان هستي اسرار است چون ما اطلاع کمي ازآن داريم) درست نگه مي داريم و يا اينکه مي خواهيم خود و عقده هاي خودمان را در آن مسأله وارد کنيم.

پس يک نکته اي که بايد به آن برسيم اين است که بايد «امانت داري» داشته باشيم.
وقتي امانت داري را در ما ببينند راحت تر سر کيسه را شل مي کنند و راحت تر اين چرخه به جريان مي افتد. چون نحوه اي که ما از اطلاعات استفاده مي کنيم، تعيين مي کند که اين ماجرا به جريان بيفتد يا نه.

يادتان باشد گفتيم وقتي ما ارتباط برقرار مي کنيم، ارتباط روي خود ما هم کار مي کند، يعني جريان احتکار نمي شود و متوقف نمي شود. متوقف بشود بعدي مي آيد و بعدي و بعدي و همينطور روي هم تلنبار مي شوند. پس متوقف نمي شود تا چرخه به جريان بيفتد.

مطلب ديگر اين است که وقتي يک چيزي مي آيد و ما چيزي از سمت خودمان به آن اضافه مي کنيم، خالص بودنش از بين مي رود و مدام ناخالص تر مي شود. يعني خالص مي گيريم و ناخالص تحويل مي دهيم. کم کم اين روزنه جرم مي گيرد و بسته مي شود و متوقف مي شود!

پس ببينيد در طي اين چند دوره مطالب زيادي را درباره اصول ارتباط با بخش آگاهي مد نظر قرار داديم. هر چه تداوم جريان خالص تر باشد، جريان روان تر مي شود.

يک موضوع ديگر هم که توضيح داديم اين است که تشعشع جرياني که خالص مي گيريم و ناخالص مي دهيم فرق مي کند،آن کجا که افراد آگاهي مستقيم و خالص را بگيرند و آن کجا که تشعشع ناخالص بگيرند.
به نوعي در دوره مربي گري عنوان کرديم که اگر دانسته سليقه خود را وارد کنيم، افراد از ما تشعشع ناب و تشعشع کمال را نمي گيرند.

يادتان باشد در ماجراي رطب خوردن گفتيم، آن چيزي که پشت ماجراست، تشعشع پشت کلام است و صرفاً يک درس نيست که ازآن جزوه برداريم.
يک مربي بايد در سر فصل مطالب دقت نظر کافي داشته باشد.

پس:
نکته ها هست ولي محرم اسرار کجاست ؟!

کيست که واجد شرايط باشد و بتوانيم به او مطالب را بگوئيم و دچار غرور نشود و ساز خودش را و ... نزند. در طي اين سالها مواردي را بناچار از دور خارج کرديم، چون به محض اين که ماجراها دست يک عده مي افتاد، مي شد دکان و بازار!

اين براي ما تجربه شد، که همه چيز نبايستي مطرح بشود.
بعضي موضوعات في النفسه بد نيست، ولي وقتي دست ما مي افتد ما نمي توانيم آن استفاده لازم و درست را داشته باشيم و ناخالصش مي کنيم. پس مسأله اين است که ما محرم باشيم تا وقتي که مي خواهند چيزي به دست ما بدهند، مردود نشويم. خالص بگيريم و خالص بدهيم!

در بحث عرفان کمال، مسائل به گونه خاصي چيده شده و داريم به جلو مي رويم.
شما الان متوجه شديد که در هر دوره براي هر حلقه تقريبا يکي، دو سال وقت لازم است تا درک بشود.

پس ما از نظر دسترسي به حلقه ها عقب نيستيم!

دوره 7
استاد محمد علي طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر