۱۳۹۳-۰۱-۲۹

شجره

شجره

زماني که بحث « لا تقربا هذه شجره » مطرح شد، مکان را به پاي ما بستند، اما خبري از زمان نبود، معلوم است که زمان بعد از مکان به پاي ما بسته شد.

خوب ناظري که در لازماني نگاه مي کرد چه طور مي ديد؟
ما اگر الان زمان را از روي خودمان برداريم چه مي بينيم؟
شما من را مي بينيد با گذشته خودم بر روي هم منطبق.
زمان کاري که انجام مي دهد اين است که همه چيز را فريم فريم مي کند.

اما اگر زمان را برداريم شما به من نگاه کنيد، الان من با يک ساعت قبلم و چند سال قبلم و 50 سال قبلم روي هم منطبق است. شما از دوران جنيني تا الان من را روي هم مي بينيد. چشم من را در دورانهاي مختلف پيوسته روي هم مي بينيد. شايد بعضي ها يک انسان عجيبي را در ارتباطها ديده باشند و به جمع بندي نرسيده باشند. پس اگر به من نگاه کنند و زمان نباشد من اين شکلي نيستم.

اگر مکان نباشد يک شکل ديگر مي شوم.
حالا بر ميگرديم عقب تر. آيا من از مادرم جدا هستم؟ از نسل قبلم چه طور؟
همينطور بر مي گرديم عقب و به شکلي بر مي خوريم که عجيب است.
همينطور بر مي گرديم عقب همه 7 ميليارد انسان شاخه اي جمع مي شود و بعد مي رويم عقب تر به کل زمين مي رسيم و بعد به خورشيد و به کهکشان راه شيري و ...

تا اين که مي رسيم به يک چيزي که شبيه درخت است.
پس اگر ناظري در لا زمان نگاه کند، هستي را به صورت يک درخت مي بيند.
تازه آنها آينده و حال و گذشته ما را با هم ديدند.
اين حلقه را به صورت يک درخت ديدند.
پس اين درخت که گفتند نزديک نشو درخت هستي است.

دوره 7
استاد محمد علي طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر