در پاسخ به سوال؛ در خصوص رموز اعداد!
ما در اينجا يكجوري مي خواهيم حركت كنيم كه اصولي را بررسي كنيم كه هر مسئله اي را دادند با آن فرمول اين مسئله را حل كنيم. نه صورت مسئله هاي زيادي را داشته باشيم، قانون كلي را كه بدانيم هر مسئله اي را مي توانيم با آن حل كنيم.
مسئله چي بود؟ رمز اعداد؟ با اعداد چكار مي كنند؟ با اعداد الان تمام اين بحث ها دارد با اعداد انجام مي شود. حالا ببينيم اعداد چه جوري است؟ اولا گفتيم خدا، هوشمندي، قانون، اعداد؛ جهان هستي از اعداد ساخته شده است، عدد را چه كسي خلق كرده است؟ ما، انسان عدد را خلق كرده است، اگر انسان نباشد عدد به چه دردي مي خورد؟ ما مي توانيم هستي را با زبان عدد بيان كنيم؛ مي گوييم فاصله زمين تا خورشيد اينقدر، اين اينقدر بر مجذور ثانيه شتابش است، اينها از نظر هستي معنا ندارد.
حالا مي آيد يك جاي ديگر، ما آمديم گفتيم خورشيد، اسم هاي خودمان حسن، فاطمه اگر بيايم به «آ» بگوييم ??، به «ب» بگوييم ??، اين را بگوييم ?? مثلا فرض كنيد يك قرار داد بين خودمان بگذاريم. بعد يك اسمي را جمعش كنيم و هر كاري ديگري خواستيم با آن بكنيم، حروف را با هم جمع كنيم. حالا شما وقتي به اسم يك نفر نظر مي كنيد مي توانيد به جاي اسمش به آن عدد نظر كنيد، فرق نمي كند باز آن كار انجام مي شود. اين مسئله را صرفا كاري كه انجام شده است رويش- حالا بحث اعداد ماجرايش مفصل است من از يك بخش مقدماتي مي خواهم شروع كنم- به هر صورت اين ماجرا، اين كه ما مي خواهيم چكار كنيم؟ در نهايت بله با اين مي شود، ولي اعداد اصولا يك پوششي بر اين ماجرا ايجاد كرده است كه افراد ندانند دقيقا چه كاري دارد صورت مي گيرد و فكر مي كنند اين در قالب رمز و رموزاتي است، اين رمز و رموزات وقتي جاري شود كاري صورت مي گيرد، اين اسامي و مسايلي كه وارد مي شود همه از آنها سر در نياورند.
اما به هر صورت به صورت هاي مختلفي مي شود با اعداد بازي كرد، اما دوباره از اعداد هم مي شود اينجا استفاده كرد، هم مي شود اينجا استفاده كرد ( كمال و قدرت) مثل آن مثالي كه زدم؛ ما مي توانيم اسامي را به عدد اعلام كنيم نتيجه هم همان است فرقي نمي كند. و مي توانيم با اعداد هم بياييم طلسم جاري كنيم، مي توانيم با اعداد كارهايي را انجام بدهيم كه دارد انجام مي شود.
بنابراين خود اعداد مقصر نيستند، نه ثواب است، نه گناه است، خود عدد كاره اي نيست ما مي خواهيم با آن چكار كنيم، مهم است « خود شكن آيينه شكستن خطاست » اين كه ما هر بازي اي را مي توانيم با عدد بكنيم و هر نتيجه اي را از آن بگيريم ولي در نهايت خودمان ببينيم كه اين طرف يا است يا آن طرف است، سر خودمان را كه كلاه نمي گذاريم! مي توانيم به راحتي بفهميم كه اين ور ( قدرت) دارد حاصل مي شود يا اين ور ( كمال) دارد حاصل مي شود، اگر اين طرف است و قدرتي است بايد حواس مان را جمع كنيم.
«هست حلوا خوراك كودكان / صبر باشد مشت هاي زيركان »
« هر كه حلوا خورد واپس تر رود / هر كه صبر آورد گردون بر رود»
و اين است كه حلوا خوراك كودكان است، كودكان جذب شيريني مي شوند، اول كار عرفان همه جذب شيريني مي شوند چون دوران كودكي است، چون يك دوراني است كه هم شبكه منفي كم نمي گذارد و سخاوتمند است! و هم ما تشنه ايم و هم ما شيريني دوست داريم. لذا اول كار در عرفان خطرناك است، آخرش هم يك جور ديگر خطرناك است؛ يك جا غرور، يك جا شيريني، حلوا.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري
ما در اينجا يكجوري مي خواهيم حركت كنيم كه اصولي را بررسي كنيم كه هر مسئله اي را دادند با آن فرمول اين مسئله را حل كنيم. نه صورت مسئله هاي زيادي را داشته باشيم، قانون كلي را كه بدانيم هر مسئله اي را مي توانيم با آن حل كنيم.
مسئله چي بود؟ رمز اعداد؟ با اعداد چكار مي كنند؟ با اعداد الان تمام اين بحث ها دارد با اعداد انجام مي شود. حالا ببينيم اعداد چه جوري است؟ اولا گفتيم خدا، هوشمندي، قانون، اعداد؛ جهان هستي از اعداد ساخته شده است، عدد را چه كسي خلق كرده است؟ ما، انسان عدد را خلق كرده است، اگر انسان نباشد عدد به چه دردي مي خورد؟ ما مي توانيم هستي را با زبان عدد بيان كنيم؛ مي گوييم فاصله زمين تا خورشيد اينقدر، اين اينقدر بر مجذور ثانيه شتابش است، اينها از نظر هستي معنا ندارد.
حالا مي آيد يك جاي ديگر، ما آمديم گفتيم خورشيد، اسم هاي خودمان حسن، فاطمه اگر بيايم به «آ» بگوييم ??، به «ب» بگوييم ??، اين را بگوييم ?? مثلا فرض كنيد يك قرار داد بين خودمان بگذاريم. بعد يك اسمي را جمعش كنيم و هر كاري ديگري خواستيم با آن بكنيم، حروف را با هم جمع كنيم. حالا شما وقتي به اسم يك نفر نظر مي كنيد مي توانيد به جاي اسمش به آن عدد نظر كنيد، فرق نمي كند باز آن كار انجام مي شود. اين مسئله را صرفا كاري كه انجام شده است رويش- حالا بحث اعداد ماجرايش مفصل است من از يك بخش مقدماتي مي خواهم شروع كنم- به هر صورت اين ماجرا، اين كه ما مي خواهيم چكار كنيم؟ در نهايت بله با اين مي شود، ولي اعداد اصولا يك پوششي بر اين ماجرا ايجاد كرده است كه افراد ندانند دقيقا چه كاري دارد صورت مي گيرد و فكر مي كنند اين در قالب رمز و رموزاتي است، اين رمز و رموزات وقتي جاري شود كاري صورت مي گيرد، اين اسامي و مسايلي كه وارد مي شود همه از آنها سر در نياورند.
اما به هر صورت به صورت هاي مختلفي مي شود با اعداد بازي كرد، اما دوباره از اعداد هم مي شود اينجا استفاده كرد، هم مي شود اينجا استفاده كرد ( كمال و قدرت) مثل آن مثالي كه زدم؛ ما مي توانيم اسامي را به عدد اعلام كنيم نتيجه هم همان است فرقي نمي كند. و مي توانيم با اعداد هم بياييم طلسم جاري كنيم، مي توانيم با اعداد كارهايي را انجام بدهيم كه دارد انجام مي شود.
بنابراين خود اعداد مقصر نيستند، نه ثواب است، نه گناه است، خود عدد كاره اي نيست ما مي خواهيم با آن چكار كنيم، مهم است « خود شكن آيينه شكستن خطاست » اين كه ما هر بازي اي را مي توانيم با عدد بكنيم و هر نتيجه اي را از آن بگيريم ولي در نهايت خودمان ببينيم كه اين طرف يا است يا آن طرف است، سر خودمان را كه كلاه نمي گذاريم! مي توانيم به راحتي بفهميم كه اين ور ( قدرت) دارد حاصل مي شود يا اين ور ( كمال) دارد حاصل مي شود، اگر اين طرف است و قدرتي است بايد حواس مان را جمع كنيم.
«هست حلوا خوراك كودكان / صبر باشد مشت هاي زيركان »
« هر كه حلوا خورد واپس تر رود / هر كه صبر آورد گردون بر رود»
و اين است كه حلوا خوراك كودكان است، كودكان جذب شيريني مي شوند، اول كار عرفان همه جذب شيريني مي شوند چون دوران كودكي است، چون يك دوراني است كه هم شبكه منفي كم نمي گذارد و سخاوتمند است! و هم ما تشنه ايم و هم ما شيريني دوست داريم. لذا اول كار در عرفان خطرناك است، آخرش هم يك جور ديگر خطرناك است؛ يك جا غرور، يك جا شيريني، حلوا.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر