۱۳۹۳-۰۱-۱۳

آسيب شناسي داخلي مجموعه عرفان حلقه – عرفان کيهاني

آسيب شناسي داخلي مجموعه عرفان حلقه – عرفان کيهاني

چند سالي است که مجموعه عرفان حلقه آماج انواع تهاجمات و اتهامات قرار گرفته است. مخالفان اين جريان بارها پا را از حد نقد انديشه فراتر گذاشته، هر آنچه خواسته اند به هم بافته و در خيال خود هر قبايي را به تن عرفان حلقه پوشانده اند. صاحب اين قلم از جمله صدها هزار انساني است که به جاي کفايت کردن به شايعات اينترنتي، انديشه هاي ارائه شده از سوي استاد محمد علي طاهري را در زندگي خود به کار بسته، آثار آن را در کوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت ديده، و اکنون معرفي اين انديشه به همنوعان جستجوگر را وظيفه خود مي داند.
شدت اتهامات و انتقادات غير اخلاقي وارد شده به عرفان حلقه موجب شده است تا ما همواره در مقام دفاع و رفع اتهام از مجموعه خود برآييم. حال آنکه هر مجموعه اي از انسان ها داراي ايراداتي واقعي هم هست که ب تفاوتي نسبت به اين ايرادها و نقاط ضعف مي تواند در بزنگاه ها و نقاط حساس بسيار گران تمام شود. صحبت از مشکلات اين مجموعه کار دشواري است. در مجموعه عرفان حلقه افراد بسياري بدون چشم داشت، وقت و حتي زندگي خود را وقف پيشبرد اين جريان فکري کرده و مخاطرات احتمالي ايجاد شده براي آنرا هم پذيرفته اند. لذا در ابتدا ذکر مي شود که هدف تخريب يا دادن بهانه به دست دشمنان يا کم اهميت جلوه دادن تلاش هاي همراهان نيست؛ اما طبيعتا ما همه انسانيم و هيچ جريان انساني در جهان دو قطبي نمي تواند از اشتباه مصون باشد. از سوي ديگر هر از گاهي همراهان عرفان حلقه صحبت از ايرادات و نابساماني هاي دروني کرده اند، اما نوعي پراکندگي و مقطعي بودن در بيان ايراد ها وجود دارد. با کمال تشکر از تمامي تلاش گران اين مجموعه، در اينجا به جمع بندي آسيب هاي وارد شده تا آنجا به نظر رسيده است، پرداخته خواهد شد. تلاش مي گردد تا در حين ذکر نقاط ضعف عملکردهاي ما همراهان، هدف «آسيب شناسي» باشد نه عيب جويي و تفرقه افکني.
1- ظهور و بازتوليد احساس برتري نسبت به ديگران
استاد محمد علي طاهري بارها تاکيد کرده اند که از ترفندهاي شيطان ايجاد حس برتري در هر گروهي نسبت به گروه هاي ديگر است. در طول تاريخ، دلبستگان هر مسلک و انديشه و مرامي خود را انسان برگزيده دانسته و سپس به ديگران به چشم افراد غافل و گمراه نگاه کرده اند. به تعبير استاد ما نخستين درس را از اين عملکرد منفي ابليس مي گيريم که وقتي به او گفته شد تا بر آدم سجده کند، گفت «انا خير منه».
اين نخستين خطري است که هر گروه و مرامي را تحديد مي کند تا با افتادن به دام خود بزرگ بيني، به جاي ايجاد وحدت در جهان هستي، عملا در راستاي برتري جويي و ايجاد تفرقه در جامعه انساني حرکت کند. چنين تصوراتي به صورت ناخود آگاه و تدريجي در همه ما انسان ها شکل مي گيرد. احساس اينکه چون ما در کلاس هاي عرفان حلقه شرکت کرده ايم و کارت و پايان نامه آنرا گرفته ايم، پس خود به خود جزو لشکريان شبکه مثبت محسوب مي شويم و افراد غير همراه متمايل به شبکه منفي اند، احساس خطرناکي است. اين احساس برتري تنها نسبت به ساير انديشه ها ايجاد نمي شود بلکه گه گاه در ميان همراهان نيز مشکلاتي ايجاد کرده است. حقيقت آن است که تشعشع مثبت وجودي و رفتار رحماني هريک از ما است که ما را زير علم الهي قرار مي هد نه داشتن هيچ عنوان، سابقه يا پايان نامه اي.
2- عدم درک بار رسالت و مشغول شدن به روزمرّگي ها
انديشه ما بر اين است که راه حق در نهايت پيروز است و بشريت از امتحان حساس دوران کهنسالي سربلند بيرون خواهد آمد. اما اين اطمينان به پيروزي حق در عين مفيد و اميدبخش بودن، مشکل زا نيز شده است. بسياري از ما تلاش شايسته در اين راه از خود نشان نمي دهيم و تنها به استفاده از حلقه ها براي بهبود زندگي خود و اطرافيان خود مشغوليم. درست است که چندين ميليون نفر از ما در کلاس هاي عرفان حلقه در داخل و خارج از ايران شرکت کرده ايم اما چه تعداد از ما حاضر شده ايم بار رسالتي را نيز بر دوش بگيريم؟ از هزاران شاگرد مستقيم استاد طاهري و چند ميليون شاگرد غير مستقيم نسل دوم و سوم، چند درصد در عمل تنها به صورت گذري از اين انديشه عبور کرده ايم و دوباره مشغول همان دلمشغولي هاي زندگي روزمره و هميشگي شده ايم؟ به عنوان مثال زماني که با دستگيري استاد عزير ما، فشارها بر مجموعه شدت گرفت، تصور ما بر اين بود که:
گر حکم شود که مست گيرند           در شهر هر آنکه هست گيرند
اما در پاي نامه اي که به قصد جمع آوري يک ميليون امضا نوشته شده بود پس از گذر هفته ها چند امضا جمع آوري شد؟ حال آنکه تعداد شاگردان عرفان حلقه بسيار بيش از آن بود و امضاي يک نامه اينترنتي نيز هيچ خطري براي هيچ کسي نداشت. پس نبايد درباره توانايي بالقوه حال حاضر خود دچار غرور بيش از حد شويم.
انديشه عرفان حلقه براي نخستين بار حلقه هاي رحمانيت الهي و هوشمندي الهي ايجاد کننده جهان هستي را معرفي عمومي نموده و کاربرد آنرا نيز عمومي و انسان شمول کرده است. تصور نگارنده بر آن است که چنين روش و منشي توانايي ايجاد جهشي مثبت در تمدن بشري را دارد اما تصور ايجاد اين جهش بدون رنج زحمات، تحمل سختي ها، پايداري در دوراهي هاي پر خطر، قرار گرفتن در شعب ابي طالب ها و… تصور ساده انگارانه اي خواهد بود. در بيشتر جريان هاي حق طلب تاريخي اکثريت انسان ها جزو مردودين قرار گرفته اند و صاحب اين قلم از اين جهت براي خود نگران است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر