سه فاز کلی عشق!
مثلا در بحث تجربه عشق سه فاز كلي را طي مي كنيم- اين بحث يادتان نرود تا من بگويم- سه فاز كلي را طي مي كنيم فاز اول اين است كه ما را عاشق خودمان كردند يعني براي اينكه ما با معقوله عشق آشنا شويم اول آمدند گفتند « و اذِ قلُنْا للِمَْلائِکةَ اسْجدُوُا لآِدمَ » (بقره 34) سجده اش كنيد، به هستي گفتند سجده اش كنيد. و در واقع ما متوجه شديم همه هستي دارند ما را تحسين مي كنند «فتَبَارَک الله اَحْسَن الْخالقِين» (مومنون 14) و از اين نظر ادراك ما در اين حد بود كه مي ديديم كه ما داريم مورد سجده و ستايش قرار مي گيريم، انرژي نوع دوم الي ماشاءالله در ما ايجاد شد. ما اولين انرژي كه مي شناختيم كه از طريق خودرن نبوده است، الان بقاياي آن انرژي در ما هست. اگر از ما تعريف شود، تمجيد شود، ستايش شود ما انرژي نوع دوم مي گيريم اگر بالعكسش- در بحث دشارژ جلسه اول مان اينها را مفصلا صحبت كرديم- اگر بالعكسش باشد مي توانيم طرف را تخليه كنيم، دشارژ كنيم، جنگ رواني را با هم صحبت كرديم.
خلاصه كلام اولين انرژي كه آدم شناخته است- نه انسان، چون انسان خيلي مراحل بعد از اين قضيه آدميزاد است و در مراحل بعد در مراحل مختلف رسيده اينجا، اينجا اسمش شده انسان- بنابراين در اين رابطه اولين فاز اين بوده است كه يك كاري كنند كه ما عاشق خودمان شويم، ما هم عاشق خودمان شديم يعني جز خودمان- حالا اين وجودي كه اينجاها بوده- جزء خودش هيچ چيزي را نمي دانسته، هيچ چيزي را، يعني فقط عطف به خودش و فاز بعدي اين است كه غير از خودش و بيرون از خودش. فاز نهايي عطف كامل به بيرون يعني مفهوم رحمانيت، فاز بعدي فازي است كه ديگر از خود اثري نيست، از خود خبري نيست عطف كامل به بيرون است. يك مرحله اي نمي شده اتفاق بيفتد حالا در آن موقع عطف كامل به بيرون تازه مفهوم رحمانيت آشكار مي شود.
حالا ما در مرحله قبلي آمديم اين را تجربه كرديم، كودكي كه با خودش مي آيد اين تجربه را دارد؛ عطف به خود، جز خودش هيچي را نمي شناسد، مادرش را هم اگر مي خواهد به خاطر خودش مي خواهد و همه چيز. لذا همه انسان ها كاملا خودشيفته به دنيا مي آيند، عاشق خودشان هستند و قرار است كه اين عشق كامل صد در صد به خود به تدريج عطف به بيرون پيدا كند. حالا بعضي ها خيل موفق تر مي شوند، بعضي ها نه خيلي موفق نمي شوند يعني آن عشق عطف به بيرون دوباره به خاطر عطف به داخل است. همان چيزي كه يك روزي مادرش را به خاطر خودش مي خواهد، يك روزي هم يك مسئله ديگري را باز به خاطر خودش مي خواهد. در واقع فرق بين عشق عقلاني و عشق عشقاني؛ عشقي كه به خاطر عشق است و عشقي كه به خاطر عقل است، عشق عقلاني و عشق عشقاني.
مطالب دوره چهار / جلسه ششم / قسمت A
استاد محمد علی طاهری
مثلا در بحث تجربه عشق سه فاز كلي را طي مي كنيم- اين بحث يادتان نرود تا من بگويم- سه فاز كلي را طي مي كنيم فاز اول اين است كه ما را عاشق خودمان كردند يعني براي اينكه ما با معقوله عشق آشنا شويم اول آمدند گفتند « و اذِ قلُنْا للِمَْلائِکةَ اسْجدُوُا لآِدمَ » (بقره 34) سجده اش كنيد، به هستي گفتند سجده اش كنيد. و در واقع ما متوجه شديم همه هستي دارند ما را تحسين مي كنند «فتَبَارَک الله اَحْسَن الْخالقِين» (مومنون 14) و از اين نظر ادراك ما در اين حد بود كه مي ديديم كه ما داريم مورد سجده و ستايش قرار مي گيريم، انرژي نوع دوم الي ماشاءالله در ما ايجاد شد. ما اولين انرژي كه مي شناختيم كه از طريق خودرن نبوده است، الان بقاياي آن انرژي در ما هست. اگر از ما تعريف شود، تمجيد شود، ستايش شود ما انرژي نوع دوم مي گيريم اگر بالعكسش- در بحث دشارژ جلسه اول مان اينها را مفصلا صحبت كرديم- اگر بالعكسش باشد مي توانيم طرف را تخليه كنيم، دشارژ كنيم، جنگ رواني را با هم صحبت كرديم.
خلاصه كلام اولين انرژي كه آدم شناخته است- نه انسان، چون انسان خيلي مراحل بعد از اين قضيه آدميزاد است و در مراحل بعد در مراحل مختلف رسيده اينجا، اينجا اسمش شده انسان- بنابراين در اين رابطه اولين فاز اين بوده است كه يك كاري كنند كه ما عاشق خودمان شويم، ما هم عاشق خودمان شديم يعني جز خودمان- حالا اين وجودي كه اينجاها بوده- جزء خودش هيچ چيزي را نمي دانسته، هيچ چيزي را، يعني فقط عطف به خودش و فاز بعدي اين است كه غير از خودش و بيرون از خودش. فاز نهايي عطف كامل به بيرون يعني مفهوم رحمانيت، فاز بعدي فازي است كه ديگر از خود اثري نيست، از خود خبري نيست عطف كامل به بيرون است. يك مرحله اي نمي شده اتفاق بيفتد حالا در آن موقع عطف كامل به بيرون تازه مفهوم رحمانيت آشكار مي شود.
حالا ما در مرحله قبلي آمديم اين را تجربه كرديم، كودكي كه با خودش مي آيد اين تجربه را دارد؛ عطف به خود، جز خودش هيچي را نمي شناسد، مادرش را هم اگر مي خواهد به خاطر خودش مي خواهد و همه چيز. لذا همه انسان ها كاملا خودشيفته به دنيا مي آيند، عاشق خودشان هستند و قرار است كه اين عشق كامل صد در صد به خود به تدريج عطف به بيرون پيدا كند. حالا بعضي ها خيل موفق تر مي شوند، بعضي ها نه خيلي موفق نمي شوند يعني آن عشق عطف به بيرون دوباره به خاطر عطف به داخل است. همان چيزي كه يك روزي مادرش را به خاطر خودش مي خواهد، يك روزي هم يك مسئله ديگري را باز به خاطر خودش مي خواهد. در واقع فرق بين عشق عقلاني و عشق عشقاني؛ عشقي كه به خاطر عشق است و عشقي كه به خاطر عقل است، عشق عقلاني و عشق عشقاني.
مطالب دوره چهار / جلسه ششم / قسمت A
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر