سوال:
مي توانيم بگوييم اطلاعات هر مقطعي، نحوه شروع مقطع بعدي را مشخص مي كند؟ و اين سواد فقط به همين درد مي خورد كه بعدي را چه جوري شروع كنيم؟
نحوه شروع مقطع بعد مشخص است، بستر مشخص است، نحوه ظهور من در آن بستر به سوادم ارتباط پيدا مي كند كه چطوري بيايم در آن بستر ظاهر شوم. يعني همه اين تجاربي را كه داريم كسب مي كنيم اينها را كه نمي بريم آن طرف، نتيجه اينها را مي آوريم. مثلا يك نفر چقدر درس مي خواند آخر دفعه مي خواهد يك پايان نامه بدهد، وقتي مي خواهد يك پايان نامه دكترا بدهد ديگر نمي گويند برو مشق كلاس يك را بياور ببينيم كه كلاس يك خطت خوب بوده يا نه! مي گويند چي فهميدي؟ نتيجه اين رفت و آمدهايت را بياور بينيم چيست؟ چه چيزي مي تواني عرضه كني؟ او هم با همه آن مسايلي كه رفته و آمده، رفته و آمده مشق نوشته، به يك ماحصلي رسيده است كه مي آيد آن را در يك قالبي پياده مي كند و مي گويد من اين چيزها را فهميدم.
وگرنه اگر قرار بود برود خود اعمالش را بياورد بايد برود دو تا خاور بگيرد، كتاب ها دفترها همه را بار كند بگويد بفرماييد. در حالي كه مي گويند همه آنها را بريز دور بيا بگو ببينيم چي فهميدي؟ درست است؟ يك دفاعيه اينطور است بيا بگو ببينيم چي فهميدي، از اين رفت و آمدها، ماحصل، بالا و پايين كردن ها چي دست گيرت شده، چي فهميدي. لذا از همين قضيه هم هست كه يكسري مسايل كاتاليزور صرف است مثل قدرت، يعني قدرت اينجا به ما كمك كرد.
« ماه و خورشيد و فلك در كارند / تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري »
اين قدرت و مسايل به ما كمك كرد تا ما به نتايجي برسيم؛ يكي چند متر پريد، يكي چه وزنه اي را بلند كرد، يكي گل زد، تا از مجموعه همه اين مسايل يك چيزهايي دست گيرمان شود كه اينجا چكار مي كنيم، آن كه اينجا چكار مي كنيم ثروت ماست، وزنه اي كه بلند كرديم براي ابد اينجا باقي مي ماند، آن كه پريديم تا ابد اينجا باقي مي ماند، آن كامپيوتري كه بلديم تا ابد اينجا مي ماند، آن رياضيات و شيمي و فيزيك، حالا مي گوييم دانش هاي زميني، دانش هاي زميني همه اينجا مي مانند، زندگي بعد لابراتواري نيست مسابقه اي نيست.
مطالب دوره چهار / جلسه ششم / قسمت A
استاد محمد علي طاهري
مي توانيم بگوييم اطلاعات هر مقطعي، نحوه شروع مقطع بعدي را مشخص مي كند؟ و اين سواد فقط به همين درد مي خورد كه بعدي را چه جوري شروع كنيم؟
نحوه شروع مقطع بعد مشخص است، بستر مشخص است، نحوه ظهور من در آن بستر به سوادم ارتباط پيدا مي كند كه چطوري بيايم در آن بستر ظاهر شوم. يعني همه اين تجاربي را كه داريم كسب مي كنيم اينها را كه نمي بريم آن طرف، نتيجه اينها را مي آوريم. مثلا يك نفر چقدر درس مي خواند آخر دفعه مي خواهد يك پايان نامه بدهد، وقتي مي خواهد يك پايان نامه دكترا بدهد ديگر نمي گويند برو مشق كلاس يك را بياور ببينيم كه كلاس يك خطت خوب بوده يا نه! مي گويند چي فهميدي؟ نتيجه اين رفت و آمدهايت را بياور بينيم چيست؟ چه چيزي مي تواني عرضه كني؟ او هم با همه آن مسايلي كه رفته و آمده، رفته و آمده مشق نوشته، به يك ماحصلي رسيده است كه مي آيد آن را در يك قالبي پياده مي كند و مي گويد من اين چيزها را فهميدم.
وگرنه اگر قرار بود برود خود اعمالش را بياورد بايد برود دو تا خاور بگيرد، كتاب ها دفترها همه را بار كند بگويد بفرماييد. در حالي كه مي گويند همه آنها را بريز دور بيا بگو ببينيم چي فهميدي؟ درست است؟ يك دفاعيه اينطور است بيا بگو ببينيم چي فهميدي، از اين رفت و آمدها، ماحصل، بالا و پايين كردن ها چي دست گيرت شده، چي فهميدي. لذا از همين قضيه هم هست كه يكسري مسايل كاتاليزور صرف است مثل قدرت، يعني قدرت اينجا به ما كمك كرد.
« ماه و خورشيد و فلك در كارند / تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري »
اين قدرت و مسايل به ما كمك كرد تا ما به نتايجي برسيم؛ يكي چند متر پريد، يكي چه وزنه اي را بلند كرد، يكي گل زد، تا از مجموعه همه اين مسايل يك چيزهايي دست گيرمان شود كه اينجا چكار مي كنيم، آن كه اينجا چكار مي كنيم ثروت ماست، وزنه اي كه بلند كرديم براي ابد اينجا باقي مي ماند، آن كه پريديم تا ابد اينجا باقي مي ماند، آن كامپيوتري كه بلديم تا ابد اينجا مي ماند، آن رياضيات و شيمي و فيزيك، حالا مي گوييم دانش هاي زميني، دانش هاي زميني همه اينجا مي مانند، زندگي بعد لابراتواري نيست مسابقه اي نيست.
مطالب دوره چهار / جلسه ششم / قسمت A
استاد محمد علي طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر