طي الارض !
طي الارض به نظر شما چيه؟ كمال است يا قدرت؟ بهره برداري از موجود غيرارگانيك به منزله- تعريف آن جا شكستن زمان و مكان نيست- بهره برداري از موجود غيرارگانيك براي انجام يكسري كارهاست يعني يكسري از كارها، ولي به هر حال فرد بعد از پنجاه سال طي الارض كردن به كجا مي رسد؟ مرگ بيايد ...- اين مطلبي را كه مي گويم، مطلب دقيق و ظريفي است، اگر يك ذره اين ور و آن ور شود- سؤال مي كنيم كه آيا اين طي الارض كمال به حساب مي آيد يا قدرت به حساب
مي آيد؟ حضار: قدرت،
استاد: تمام شد، شما اگر بفرماييد كمال است من هم راه مي افتم دنبالش ببينم چه جوري طي الارض كنيم؟ يكدفعه مي بينيد يك سال، دو سال، سه سال، چهار سال، ده سال عمرم را بنده گذاشتم سر اين موضوع كه چه جوري طي الارض كنم، حالا بعد از ده سال زحمت كشيدن طي الارض را گرفتم- حالا كاري نداريم با موجود غيرارگانيك است، با هر چي هست، كه البته هست- حالا بعد از اين رسيديم دل نمي كنَم، كه آن را كنار بگذارم، ديگر مي خواهم از اينجا بروم آنجا، از آنجا بروم آنجا. بعد به خودمان مي آييم مي بينيم كه سي سال است داريم طي الارض مي كنيم يعني عمرمان را گرفت، يعني با يك حلوا، با يك آبنبات، با يك شيريني عمرمان را گرفت.
توضيح داديم آن طرف طي الارض معنا ندارد ديگر مكان نيست ما هر لحظه هر كجايي بخواهيم باشيم هستيم. از نو نگاه كنيم، در طول تاريخ اين دو تا ( منظور كمال و قدرت) با هم قاطي بوده است، تفكيك نداشته است، يك چيز خوبي بوده است ما هم ابتدا به ساكن اين ها را تجربه كرديم نه طي الارض را، ولي يكسري مسايلش را تجربه كرديم. قاطي بود؛ اين مي دهد، اين مي دهد، شبكه مثبت مي دهد، شبكه منفي مي دهد- يك نفر ممكن است دو تايش را داشته باشد- شبكه مثبت، شبكه منفي، شبكه مثبت، شبكه منفي.
موضوع سر اين است كه تفكيكي وجود نداشته و الان هم عرفان قدرت غالب است يعني شبكه منفي توانسته به خوبي علايق و اشتياق هاي افراد را كاملا از كمال بكشاند به سمت قدرت، يك آبنبات بدهد دست طرف، يك حلوا بدهد و بخاطر شيريني اش طرف مي افتد دنبال طي الارض، طي الارض، طي الارض بعد آخرش چي بلد است؟ هيچي بلد نيست.
در بررسي تاريخي مي بينيم عمدتا دو تايش را كه مورد تجربه قرار دادند، تفكيك اش نكردند كه آن را بگذارند كنار، يا بعضي هايش را بگذارند كنار. حتي شما بعضي مواقع در اين تاريخچه ها آثار نفوذ، مسخ، فكر خواني حتي اينها را هم درش مي بينيد، مي بينيد كه اينها هم در آن بوده است و جز كمال به حساب آمده است.
مطالب دوره چهار / جلسه ششم / قسمت B
استاد محمد علي طاهري
طي الارض به نظر شما چيه؟ كمال است يا قدرت؟ بهره برداري از موجود غيرارگانيك به منزله- تعريف آن جا شكستن زمان و مكان نيست- بهره برداري از موجود غيرارگانيك براي انجام يكسري كارهاست يعني يكسري از كارها، ولي به هر حال فرد بعد از پنجاه سال طي الارض كردن به كجا مي رسد؟ مرگ بيايد ...- اين مطلبي را كه مي گويم، مطلب دقيق و ظريفي است، اگر يك ذره اين ور و آن ور شود- سؤال مي كنيم كه آيا اين طي الارض كمال به حساب مي آيد يا قدرت به حساب
مي آيد؟ حضار: قدرت،
استاد: تمام شد، شما اگر بفرماييد كمال است من هم راه مي افتم دنبالش ببينم چه جوري طي الارض كنيم؟ يكدفعه مي بينيد يك سال، دو سال، سه سال، چهار سال، ده سال عمرم را بنده گذاشتم سر اين موضوع كه چه جوري طي الارض كنم، حالا بعد از ده سال زحمت كشيدن طي الارض را گرفتم- حالا كاري نداريم با موجود غيرارگانيك است، با هر چي هست، كه البته هست- حالا بعد از اين رسيديم دل نمي كنَم، كه آن را كنار بگذارم، ديگر مي خواهم از اينجا بروم آنجا، از آنجا بروم آنجا. بعد به خودمان مي آييم مي بينيم كه سي سال است داريم طي الارض مي كنيم يعني عمرمان را گرفت، يعني با يك حلوا، با يك آبنبات، با يك شيريني عمرمان را گرفت.
توضيح داديم آن طرف طي الارض معنا ندارد ديگر مكان نيست ما هر لحظه هر كجايي بخواهيم باشيم هستيم. از نو نگاه كنيم، در طول تاريخ اين دو تا ( منظور كمال و قدرت) با هم قاطي بوده است، تفكيك نداشته است، يك چيز خوبي بوده است ما هم ابتدا به ساكن اين ها را تجربه كرديم نه طي الارض را، ولي يكسري مسايلش را تجربه كرديم. قاطي بود؛ اين مي دهد، اين مي دهد، شبكه مثبت مي دهد، شبكه منفي مي دهد- يك نفر ممكن است دو تايش را داشته باشد- شبكه مثبت، شبكه منفي، شبكه مثبت، شبكه منفي.
موضوع سر اين است كه تفكيكي وجود نداشته و الان هم عرفان قدرت غالب است يعني شبكه منفي توانسته به خوبي علايق و اشتياق هاي افراد را كاملا از كمال بكشاند به سمت قدرت، يك آبنبات بدهد دست طرف، يك حلوا بدهد و بخاطر شيريني اش طرف مي افتد دنبال طي الارض، طي الارض، طي الارض بعد آخرش چي بلد است؟ هيچي بلد نيست.
در بررسي تاريخي مي بينيم عمدتا دو تايش را كه مورد تجربه قرار دادند، تفكيك اش نكردند كه آن را بگذارند كنار، يا بعضي هايش را بگذارند كنار. حتي شما بعضي مواقع در اين تاريخچه ها آثار نفوذ، مسخ، فكر خواني حتي اينها را هم درش مي بينيد، مي بينيد كه اينها هم در آن بوده است و جز كمال به حساب آمده است.
مطالب دوره چهار / جلسه ششم / قسمت B
استاد محمد علي طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر