۱۳۹۳-۰۱-۱۳

انسان و بردگي!

انسان و بردگي!


آيا ما واقعا كنترل ذهن را مي خواهيم؟ خدا وكيلي؟! ببنيد يك ماجرايي است كه شايد از اين سؤال من تعجب كنيد كه مي گويم مي خواهيد دو سه بار هم تكرار كردم. بعضي ها هستند كه امور زندگي شان به اين صورت مي گذرد كه، ارباب، ارباب كيست؟ انسان در اسارت به سر مي برد و انسان برده است و از اين زاويه هم نگاه كنيم.

انسان برده است، انسان برده آمده روي زمين تا ببينند چه كسي مي تواند خودش را نجات دهد، كمال مفاهيم مختلفي دارد. ارباب كيست؟ البته وقتي مي گوييم ذهن، ذهن گسترده است؛ ذهن بخش مثبت دارد، ذهن، فكر ما يك بخش مثبت دارد يك بخش منفي، وقتي ما مي گوييم كنترل ذهن منظورمان كنترل بخش منفي ذهن است، فراموش نكنيد، وگرنه بخش مثبت ذهن را اگر ما نداشتيم، مديريت چيدمان فكر و...

اينها خوب است منتهي خودش باز دو قسمت مي شود؛ يك بخش منفي عمل مي كند، يك بخش مثبت عمل مي كند. پس وقتي كه ما مي گوييم كنترل ذهن منظور كنترل بخش منفي ذهن است، پس ارباب بخش منفي ذهن است، آن بخشي است كه نمي خواهد بگذارد ما يك لحظه اينجا باشيم. دو تا بخش مي شود يكي مي خواهد ما اينجا باشيم، يكي نمي خواهد ما اينجا باشيم. همه ي وجود انسان اين گونه است، يك بخش در جهت كمال يك بخشي دارد ضد كمال.

مثبت مثلا در ذهن چيدمان اطلاعات داريم، در دوره يك ديديم يكي از بخش هاي ذهن مديريت حافظه بود، يك بخش ديگرش مديريت چيدمان اطلاعات بود، حالا چيدمان اطلاعات مي تواند دو صورت داشته باشد مثبت، منفي. چيدمان اطلاعات منفي؛ يكدفعه ما رفتيم ده سال گذشته يك نفر كه الان اصلا يادمان نبود نمي دانيم فرضا اين آدم سروكلهّ اش از كجا پيدا شده اصلا اسمش هم يادمان نبود، يكدفعه به خودمان مي آييم مي بينيم رفتيم تا ده سال، ?? سال آينده، چه چيزهايي ساختيم، چه كاخ ها، چه آرزوهايي را پر و بال داديم. اصلا چرا رفتيم داخلش خودمان هم نمي دانيم اصلا چي شد رفتيم داخلش. پس اين بخش چيدمان اطلاعاتي است كه، همين كه مي گوييم تشت ذهني، يعني بخشي كه تشت ايجاد مي كند، اطلاعاتي كه تشت ايجاد كرده، ما را مختل مي كند، اين را مي خواهيم مهارش كنيم و اين خودش بخش ضد كمال ذهن است، و در واقع در ذهن بخش كمال داريم بخش ضدكمال داريم.

حالا يك عده اي امور زندگي شان اينجوري مي گذرد كه خودشان را مي سپارند به دست اين جريان، اين جريان مي بردشان گذشته، مي آوردشان آينده، مي برد اين طرف، مي برد آن طرف و با اين قضيه صبح مي شود ظهر، ظهر مي شود شب و شب مي شود صبح دوباره امور مي گذرد، قبول است؟ آيا ما واقعا مي خواهيم خاموش باشد؟


مطالب دوره سه عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر