۱۳۹۲-۱۲-۱۹

خواب پرنده ی کوچک

__ خواب پرنده ی کوچک __

و جان همه چشم بود و همه گوش بود !
که صحنه تماماً نمایش عشق بود و آوای عشق به گوش می رسید!
و همه گام بود که به سویش دویدم به هر طرف که شود.
پس گستردم تا بی انتها از هر سو.
در این دم بود که او همه آغوش شد و من جستم.
پریدم!
اینک ببین مرا.
پرنده شدم. بال می گیرم در اوج.
به من به بال زدن ثانیه ها نمی آیی؟

__ طوفان - اسفند 92 __

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر