فاز اول اصولا شناخت است، يعني آسيب پذيري ما كجاست؟ شيطان، البته مي دانيد شيطاني نيست اين را اينجا بگويم، بحث شعور و ضد شعور است و شيطاني با نيزه و ... نيست، بحث شعور و ضد شعور است. حالا راه هاي نفوذ ما چيست؟ نقاط ضعف ما چيست؟ راه هايي كه مي شود وارد شد چيست؟
مثل اين مي ماند كه شما فرمانده نظامي هستيد، يك قلعه اي را، يا يك شهري را قرار است در مقابل تهاجمات بياييد مصونش كنيد، چكار مي كنيد؟ در هر زماني مثلا الان يك جوري، ۱۰۰ سال پيش يك جوري بود، اگر ۱۰۰۰ سال قبل بود يك جوري، شما راه هاي نفوذ و راه هاي آسيب پذيري اين شهر و اين قلعه را چكار مي كرديد؟ مورد شناسايي قرار مي داديد و بعد مي آمديد و رفع اشكال مي كرديد. پس الان قلعه وجودي ما در معرض خطر است، در معرض تهاجم است. لذا مرحله اول شناخت است مثلا اگر مي گوييم فيلم، چه جوري است؟ اگر مي گوييم شعر، چه جوري است، حالا ساير قضاياي ديگر چطوري است، همه اينها را مورد بررسي قرار مي دهيم.
مثلا راجع به طلسم گفتيم، راجع به چي گفتيم، راجع به تشعشعات منفي كه حالا الان هم ادامه مي دهيم، گفتيم، همه اينها مي خواهد شهر وجودي ما را، قلعه وجودي ما را مصون بكند. منتها ما يك فريب هايي هم داريم بعضي موقع ها خودمان مي رويم اسب تروا را هم مي آوريم، بعضي موقع ها نه، هر روز. اينها را هم بايد مورد شناسايي قرار بدهيم. يكي پيدا شود بگوید «آقا صبر كنيد اين اسب چوبي را براي چي مي بريد تو؟ صبر كنيد ببينيم كه » اين هم مي تواند باشد.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه / استاد محمد علی طاهری
مثل اين مي ماند كه شما فرمانده نظامي هستيد، يك قلعه اي را، يا يك شهري را قرار است در مقابل تهاجمات بياييد مصونش كنيد، چكار مي كنيد؟ در هر زماني مثلا الان يك جوري، ۱۰۰ سال پيش يك جوري بود، اگر ۱۰۰۰ سال قبل بود يك جوري، شما راه هاي نفوذ و راه هاي آسيب پذيري اين شهر و اين قلعه را چكار مي كرديد؟ مورد شناسايي قرار مي داديد و بعد مي آمديد و رفع اشكال مي كرديد. پس الان قلعه وجودي ما در معرض خطر است، در معرض تهاجم است. لذا مرحله اول شناخت است مثلا اگر مي گوييم فيلم، چه جوري است؟ اگر مي گوييم شعر، چه جوري است، حالا ساير قضاياي ديگر چطوري است، همه اينها را مورد بررسي قرار مي دهيم.
مثلا راجع به طلسم گفتيم، راجع به چي گفتيم، راجع به تشعشعات منفي كه حالا الان هم ادامه مي دهيم، گفتيم، همه اينها مي خواهد شهر وجودي ما را، قلعه وجودي ما را مصون بكند. منتها ما يك فريب هايي هم داريم بعضي موقع ها خودمان مي رويم اسب تروا را هم مي آوريم، بعضي موقع ها نه، هر روز. اينها را هم بايد مورد شناسايي قرار بدهيم. يكي پيدا شود بگوید «آقا صبر كنيد اين اسب چوبي را براي چي مي بريد تو؟ صبر كنيد ببينيم كه » اين هم مي تواند باشد.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه / استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر