۱۳۹۳-۰۱-۰۸

روش هاي كنترل ذهن!

روش هاي كنترل ذهن!


ترفندهاي مختلفي در طول تاريخ به كار برده شده، انسان به كار برده كه كنترل ذهن به دست بياورد؛ مثلا ابداع تسبيح در قرن دوم ميلادي توسط يك كشيش انجام شد و او نيتش اين بود كه با گفتن ذكر و اوراد بتواند خودش را اينجا ميخكوب كند. مديتيشن هاي (Meditation) مختلف، مسائل مختلفي كه در طول قرون متمادي انسان دنبال كرده تا بتواند اين اسب چموش را رام كند و يك افساري را بيندازد به گردنش و در اختيار بگيرد ولي خوب متأسفانه انسان موفق نبوده است.

يكي از دلايل عدم موفقيت انسان اين بوده است كه به توان هاي فردي خودش اتكا كرده است، يعني شما هر روشي را برويد جلو، مي بينيد طرف مي خواسته اين كار را پياده كند.

ما براي هر مسئله اي كه مي خواهيم دنبال كنيم ابتدا به ساكن در مورد آن به يك بينش مي رسيم- حالا البته موضوع بينش هايمان جدا از اين بحث بينش است- به يك بينش مي رسيم. مثلا الان مي گوييم چرا كنترل ذهن براي مان لازم است؟ چرا بايد كنترل ذهن داشته باشيم، با هم صحبت هايي مي كنيم، مجموع اين صحبت ها مي شود بينش ما در اين مورد و اين بينش يا به ما يك انگيزه اي مي دهد كه برويم دنبال اين بينش يا مي گويد « نه بابا چندان مهم نيست، ولش كنيم » درست است؟

بعد از اين كه ما به بينش اين قضيه رسيديم مي آيد سراغ اين كه ما اختيار كنيم، بعد از اين كه اختيار كرديم حالا موقع عمل است، موقع اجرا است، موقع اين است كه اين را پياده كنيم. دو تا راه پيش روي خودمان داريم؛ يك راه توان هاي فردي است مثل همين آقاي كشيش كه گفتيم آمده رفته تسبيح را ابداع كرده نشسته گفته. يكي با مديتيشين هاي مختلف كه بتواند اين تمركز را، حالا آن ها مي گويند تمركز، ما چون كارمان دقيقا خلاف تمركز است يعني از ابتدا تا انتهايش، همانطور كه خواهيد ديد و بعدا توضيح خواهيم داد بحث انتهايي مثلا در دوره ي ? بحث رهايي است، رهايي دقيقا نقطه ي مقابل تمركز است، گستردگي ذهن را مثلا ما در دوره ي ? داريم و افراد در ارتباطاتي كه در دوره ? در جلسه اول بود اين گستردگي را روي ذهن احساس مي كنند، حالا خودش يك حالتي است درست نقطه مقابل تمركز.

پس يكي اش راه توان فردي است كه فرد بيايد و يك كاري بكند، حالا اگر رسيد به آن مقصودش مي گويد چي؟ مي گويد «دمم گرم! خوب توانستم به اين موضوع برسم، آفرين به خودم! خوب توانستم بشينم پاي اين مديتيشن...» حالا هر روشي بوده، هر راهي بوده «خوب توانستم دنبال كنم» يعني خودش جلال پيدا مي كند درست است؟ اما يك راه ديگر داريم كه از دور يك با هم آزمايش كرديم آن هم اتصال است، متصل شدن است.

برگرديم به تئوري كه از دور يك صحبت كرديم، كه ما را اينجا تنها و بي كس رهايمان نكردند و در اختيار ما تسهيلاتي بوده، تسهيلاتي پيش بيني شده، حبل الله پيش بيني شده عروه الوثقي پيش بيني شده، يك ريسماني كه ما اگر ديديم خودمان نمي توانيم برويم بالا اين ريسمان را بگيريم برويم بالا. اما انسان اصرار داشته است كه به زور بازوي خودش بنازد و به هوش خودش بنازد، به استعداد خودش بنازد و خلاصه اين اصرار را داشته و همين هم آمده جلو و سرش هم به سنگ- حالا به اصطلاح، اگر اين را اصطلاح تلقي كنيم- خلاصه به بن بست خورده، چون هيچ كدام از اين زمينه هايي كه خواسته با توان فردي برسد نتوانسته است.

پس مي آيد در بحث اتصال متوجه مي شويم، طبق روالي كه تجربه كرديم مي توانيم از تسهيلات مقرر در مورد حركت انسان به سمت كمال استفاده كنيم و اين يكي از ضروري ترين داشته ها براي انسان است، برايش پيش بيني هم كردند در اتصال هم مي توانند به ما كمك كنند و در اتصال خودش در اين زمينه ما ياري شويم.
« به جايي نرسد كس به توانايي خويش / الا تو چراغ رحمتش داري پيش »
( سعدي)

دوباره بحث استفاده از تسهيلات است، دوباره اينها را تكرار مي كنم كه يادآوري شود، اين تسهيلات در اختيار همه ي انسان هاست چرا؟ چون رحمت عام الهي است شامل حال همه ي انسان هاست، ربطي به پاكي و ناپاكي و دين و مذهب و مليت و جنسيت و سواد و هيچ كدام از اين ها ندارد، ديگر اين بحث ها را قبلا كرديم ديگر براي مان جا افتاد كه ماجراي رحمت عام الهي تسهيلاتي است براي همه، در اختيار همه است.

ما الان مي خواهيم حركت كنيم بينش، اختيار؛ با توان فردي كه ما كاري نداريم، حالا در دنيا كار دارند و روي همين موضوع ده ها سال، ده ها سال مديتيشن هاي مختلف را ادامه مي دهند ولي اگر بگوييم اين چقدر خاموش است، ركورد جالبي ا ارائه نمي كنند. پس ما با توان فردي كاري نداريم يعني اگر مي خواستيم توان فردي حركت كنيم اينجا نبوديم، دنبال روش ها و تكنيك ها و متدها و مسايل مختلفي بوديم. لذا بينش، اختيار، اتصال تمام شد، اين راهي است كه مي رويم.


مطالب دوره سه عرفان حلقه / استاد محمد علي طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر