۱۳۹۲-۱۲-۲۳

مديريت بحران و جهان بيني!

مديريت بحران و جهان بيني!


پس شد دو تا موضوع يك موضوع هست كه اصلا بطوركلي در بحران اين مسئله پيش آمده، يك مسئله هست كه مسايل بنيادي است، مسايل بنيادي جهان بيني ما. ما اگر يك جاهايي اين چنين عمل مي كنيم باز به خاطر اين است كه يك مسايل بنيادي در جهان بيني ما با يك علامت سؤال روبرو هست. مثل همان كه در ترم قبلي مورد بررسي قرار داديم؛ مثل قانون تولد و مرگ چون در جهان بيني ما مرگ به شيوه خاصي معني شده است، طبيعتا ما با پيش آمدن يا روبروشدن با همچنين واقعه اي مسلما بايد از ابزار دشارژ استفاده كنيم ولي آيا دو نفر در مقابل يك حادثه كه نسبت به آن حادثه يكسان باشند واكنش مساوي نشان مي دهند؟ واكنش مساوي نشان نمي دهند؛ يكي مي گويد «انا لله و انا اليه راجعون» ( بقره ) يكي در حدي كه تعادل رواني و ذهني اش را هم از دست بدهد پيش مي رود و از طريق دشارژ به جايي مي رسد كه تعادل رواني و ذهني اش از دست مي رود.

پس اين جهان بيني است و اين مسئله ايست كه در مديريت بحران يك بخشش جهان بيني است، يك بخشش منطق خاص خودش است. مثل همين كه يكي دارد مي سوزد؛ من الان بايد ذهنم و فكرم درگير اين مسئله شود كه چه جوري از امكانات موجود مي توانم اين بحران را مهار كنم يا اينكه توي سر و كله ي خودم بزنم؟ به يك شكلي كاربرد احساس را مي خواهد در بحران نشان بدهد و يك مسئله ديگر بحث احساس، بحث جهان بيني.


مطالب دوره چهار عرفان حلقه / استاد محمد علي طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر