در پاسخ به سوال؛ در خصوص اينکه اگر افرادي بخواهند فردي حرکت بکنند و به اين اتصالها به صورت فردي برسند!
تنهايي برسد، خوب برود برسد! كسي كه نه دستش را گرفته، نه ... . ما روز اول خودمان گفتيم دو جور اتصال داريم، يك اتصال انفرادي داريم، نه بيايد در اتصال جمعي قرار بگيرد بعد بگويد من خودم مي خواهم برسم، براي اينكه اتصالت برقرار است، بايد بروي خودت پيدا كني، نه بيايي در اتصال جمعي قرار بگيري بعد بگويي من خودم مي خواهم پيدا كنم. كسي وارد آنها نمي شود. تازه چيزهايي هم كه داخل شان است دارد مي آيد بيرون.
به هر حال هر كسي مختار است در مورد وضعيت خودش بررسي كند، ببينيد كه هر روز چي دريافت كرده؟ به دردش مي خورد؟ به دردش نمي خورد؟ اين مجموعه مجموعه كاملا آزاد است و تمام مجموعه هاي عرفاني بدون سرسپردگي در طول تاريخ نبوده. يعني حتي يكدانه هم نمي توانيد بياريد بگوييد «اينها اين جريان بوده بدون سرسپردگي ».
عمدتا بايد يك فاز صفر آشنايي، بعد از آن فرد بايد سرسپرده شود تا يك چيزي بگذارند كف دستش. به هر حال ما تا آن حدي كه مي توانيم معرف شعور الهي هستيم، اين رسالت را براي خودمان قايل شديم كه هر چند ما ناقص هستيم!
« ما همه ناقصيم و او راست كمال
او باقي و سرمدي و ما راست زوال»
بنابراين ما يك چيزي هستيم كه در حد همه نقايصي كه داريم، كه همه عرفا هم به نقايص خودشان معترف شدند، و هيچ عارفي هم نيامده بگويد كه ما آخرش هستيم. حافظ مي گويد:
« هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
تا آشناي عشق شدم زاهل رحمتم »
حالا كه با اين موضوع آشنا شدم يك اميدي براي خودم قايلم وگرنه غرق بحر گناهم. مولانا مي گويد: «من اگر خراب و مستم / سخن صواب گويم»
و يا اينكه «پرواز را به خاطر داشته باش، پرنده مردني است! »...
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري
تنهايي برسد، خوب برود برسد! كسي كه نه دستش را گرفته، نه ... . ما روز اول خودمان گفتيم دو جور اتصال داريم، يك اتصال انفرادي داريم، نه بيايد در اتصال جمعي قرار بگيرد بعد بگويد من خودم مي خواهم برسم، براي اينكه اتصالت برقرار است، بايد بروي خودت پيدا كني، نه بيايي در اتصال جمعي قرار بگيري بعد بگويي من خودم مي خواهم پيدا كنم. كسي وارد آنها نمي شود. تازه چيزهايي هم كه داخل شان است دارد مي آيد بيرون.
به هر حال هر كسي مختار است در مورد وضعيت خودش بررسي كند، ببينيد كه هر روز چي دريافت كرده؟ به دردش مي خورد؟ به دردش نمي خورد؟ اين مجموعه مجموعه كاملا آزاد است و تمام مجموعه هاي عرفاني بدون سرسپردگي در طول تاريخ نبوده. يعني حتي يكدانه هم نمي توانيد بياريد بگوييد «اينها اين جريان بوده بدون سرسپردگي ».
عمدتا بايد يك فاز صفر آشنايي، بعد از آن فرد بايد سرسپرده شود تا يك چيزي بگذارند كف دستش. به هر حال ما تا آن حدي كه مي توانيم معرف شعور الهي هستيم، اين رسالت را براي خودمان قايل شديم كه هر چند ما ناقص هستيم!
« ما همه ناقصيم و او راست كمال
او باقي و سرمدي و ما راست زوال»
بنابراين ما يك چيزي هستيم كه در حد همه نقايصي كه داريم، كه همه عرفا هم به نقايص خودشان معترف شدند، و هيچ عارفي هم نيامده بگويد كه ما آخرش هستيم. حافظ مي گويد:
« هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
تا آشناي عشق شدم زاهل رحمتم »
حالا كه با اين موضوع آشنا شدم يك اميدي براي خودم قايلم وگرنه غرق بحر گناهم. مولانا مي گويد: «من اگر خراب و مستم / سخن صواب گويم»
و يا اينكه «پرواز را به خاطر داشته باش، پرنده مردني است! »...
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر