۱۳۹۳-۰۱-۰۵

اشک !

اشک !


اشك شوق، اشك ذوق، اين اشكي است كه بين عاشق و معشوق معنا دارد. اين اشك فراقي است كه همان اليه راجعون را مي خواهد بيان كند. اين اشك حزن نيست، اين اشكي است كه ما پي به حقانيت ببريم و در يك تبادل آگاهي به يك باره ما ارتباط خودمان را، يعني ارتباط بين عاشق و معشوق است ديگر، ما معشوقه ايم در اصل. معمولا معشوقه زياد حال عاشق را ممكن است خيلي هم نفهمد چون مورد عشق است ولي ممكن است خودش عاشق نباشد. اين يك مشكلي است كه بين عاشق و معشوق است اين كه، عاشق است كه دارد مي دود ولي معشوق ممكن است اين عشق را بفهمد، ممكن است عشق را نفهمد. در يك جايي مي بينيد كه يكدفعه ما دو هزاريمان مي افتد روي مطالبي كه، بابا اصل ماجرا را ما كوچك نگاه كرديم.

با زبان هاي مختلف از زواياي مختلف ممكن است با اين مسئله برويم برخورد كنيم. يك اشكي داريم اشك بيداري است، يعني اگر قرار باشد راجع به اشك صحبت كنيم، درست است كه مي گويد «اشک من خودت و نگه دار، نيا پايين، آخه تو تو ميون جمعي، منو رسوا مي كني...».

ولي اين مسئله است كه اشك هاي مختلفي داريم، آزمايشاتي هم كه انجام شده، بين اشك حزن و اشك ديگر فرق مي كند، بله تركيبات شيمياي اش فرق مي كند و يك اشكي است، اشك بيداري است، اشك فهم است، اشك اين است كه يك موضوعي را بفهمي و اين كه گنجايش نباشد، بيرون زدن از آن حد و حدود مي تواند همراه با همچين تظاهراتي باشد.


مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر