كنترل تشعشع منفي يك براي رفع طلسم و جادو و ... اين مقوله است. كه در واقع اين مسئله كه فردي را درگير كرده بتواند ارتباط را قطع كند چون معمولا وقتي اين موضوع اتفاق مي افتد به آن مبداء هميشه يك ارتباطي هست؛ فرد مثل يك چيزي مي ماند كه از دور يك كمند را بستند. معمولا اين قضيه دو جور صورت مي گيرد، يك رقمش با استفاده از خود شبكه منفي است. به دو صورت اين كار را معمولا انجام مي دهند:
۱- با كمك شبكه منفي فرد را مي بندند:
دقيقا همين واژه بستن به كمك شبكه منفي. فرضا شما مي آييد با تشعشع مثبت باز مي كنيد، قيچي مي گيريد باز مي كنيد، او مي آيد عكس اين را كار را ايجاد مي كند، مي بندد. در واقع بستن با تشعشع منفي است، مي بندند، فرد را مي بندند و فرد هر كاري مي كند، مي بيند يك جورهايي احساس بستگي مي كند. هر كاري مي كند ايجاد يك بستگي مي كند يك كمربند و يك طناب نامريي است ولي احساس مي كند غير عادي است، غير عادي بودنش را احساس مي كند ولي طنابي در كار نيست، چيز فيزيكالي در كار نيست ولي بسته شده و از دور يك جورهايي پيچيدگي برايش ايجاد شده است. هر كاري مي خواهد بكند، مي بيند بسته شده است، خلاصه دستش باز نيست. احساس آزادي، راحتي و فراغ بال نمي كند.
۲- يا اين كه با كمك موجودات غيرارگانيك است:
با كمك موجودات غيرارگانيك عمدتا با جن اين كار را مي كنند. يك كار و يك مسئله در رابطه شما اگر كتب علوم غريبه را نگاه بكنيد- كه حالا ما هم بعدا بتوانيم آن نمايشگاه كذايي خودمان را هم راه بيندازيم كه با اين مسايل پيش آمده همان يك ذره را هم جمعش كرديم، كه يك برچسبي به ما نچسابانند- اگر آن را جا انداختيم اين منابع را مي آوريم خدمتتان و برخورد مي كنيد با اين منابع.
دستور احضار و تسخير روح و جن وجود دارد. تسخير يعني اينكه يك روحي را ما تسخير كنيم، در اختيار بگيريم. حالا موجود غيرارگانيك است يا روح است يا جن است هر چي كه هست. دستورات بسيار زياد و مفصلي است كه با آن دستورات شكار روح و جن بكنند. حالا اينها را شكار كرده در اختيار دارد، خوب با آن ها چكار بكند؟ انجام مقاصدي كه دارد از آنها استفاده مي كند. روح هاي سرگردان و جن ها را با كمك اين قضيه تسخير مي كند. حالات تسخير كرده، يك لشگري از اينها را در اختيار دارد. خوب چكار كند؟ يك همچنين آدمي با يك همچنين قضيه و توانمندي چكار مي كند؟
می آيد از اين اين جوري بهره برداري مي كند؛ مي نشنيد يك جايي و يكي مي آيد پيشش مي گويد «من كارگشايي ... من كارم بسته است و فلان...» الا مي آيد به طلسم مربوطه اي مراجعه مي كند كه با كمك آن طلسم اين موجود غيرارگانيك آيد و كار خاصي را انجام مي دهد. او مي آيد مي گويد «من تسخير قبلي مي خواهم بكنم، يكي را مي خواهم به من نمي دهند من را دوست ندارد » می گوید «خوب كاري ندارد، من قلبش را برايت تسخير مي كنم» حالا مي آوريم اين نمونه ها را نشانتان مي دهيم. كه «بله اين را بي قرارش كردم، اينجوريش كردم، آن جوريش كردم و...» خلاصه در ماجراي طلسم و اينها اين تسخير قلب را انجام مي دهد. مي آيد احضار آدم زنده را مي خواهد، فلان دختر بيايد، فلان مرد بيايد، و مي نويسد حالا روي صفحه فلزي، مي گذارد روي آتش، آتش كه چيز مي كند و اين حرف ها، مثلا اين انجام مي شود. بعضي هاش نه، كاغذ است، بعضي هاش ...
خلاصه كلام با كمك اين لشگريان مقاصد خودش را به اجرا مي گذارد. اينها همه مستند است. همه اش را از داخل كتب معتبر خدمتتان ارائه مي كنيم با مدارك عملي انجام شده با استنادات با همه اين چيزهايي كه هست.
حالا فردي كه رفته است دنبال اين قضايا، فكر مي كند كه ديمي است. مي گويد «دعا نویسی» اسم دعا، همان اسب ترواست! خوب يك پوششي، يك لفافه است. فكر مي كني يك دعايي است مي خواني، خدا هم مي گويد خوب بيا اين مال تو، اين اينجوري، ديگر نمي داند مكانيزمش شر است و مكانيزمش؛ ما رفتيم با يك شري درگير شديم كه ما هم به مقاصدمان برسيم. حالا اينها راه مي افتد مي روند سراغ آن فرد، مي روند آنجا و او هم، معمولا ما همه مان در فاز منفي تشريف داريم ديگر، او هم مورد تسخير قرار مي گيرد. انجام دهنده و سفارش دهنده و سوژه همه از دم درگير مي شوند. نه اين خير مي بيند، نه او خير مي بيند، نه او خير مي بيند! آن كسي كه كننده است، يك همچنين تواني دارد وقتي مي روي به زندگي اش نگاه مي كني مي بيني در بدبختي و فلاكت به سر مي برد. آن كه سفارش داده مي بيني گرفتار و در بدبختي و فلاكت، آن كه اسير شده كه او هم بيچاره هيچي!!
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر