۱۳۹۳-۰۱-۰۶

ذهن و كنترل ذهن!

ذهن و كنترل ذهن!


بزرگ ترين مبارزه انسان در طول تاريخ بحث كنترل ذهن بوده است. انسان شايد چند هزار سال است پي برده است كه يك عاملي در درون او است كه عنان اختيار را از دست او خارج مي كند و به سمت دلخواه خود مي كشاند و مي برد.
« در اندرون من خسته دل ندانم چيست
كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست »
( حافظ)

و يا اينكه:
« هرگز وجود حاضر غايب شنيده اي
من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است »
( سعدي)

يك عاملي در درون انسان قرار دارد، اين عامل ضدكمال عمل مي كند، اصطلاحا به آن مي گوييم ذهن، اما ذهن از بخش هاي متفاوتي تشكيل شده است. يك عاملي وجود دارد كه نمي خواهد بگذارد، هيچ كس در لحظه همان جايي باشد كه هست. توضيح داديم كه اين سمت كمال، يك عواملي ضدكمال عمل مي كنند، از جمله ي اين عامل ها، يك عامل عجيب غريبي است كه در درون هر كسي هست و كارش اين است كه در هر لحظه نگذارد ما آنجا باشيم، يا در حال انجام آن كار باشيم.

مثال بزنيم، الان اينجا هستيم، ما را مي برد خانه كه « الان نمي داني در خانه چه خبر است. بچه ها دارند از در و ديوار مي روند بالا » به فكرهاي مختلف. اگر خانه بوديم مي گفت « نمي داني الان در كلاس چه خبر است، الان چه كارها دارند مي كنند، چه ارتباط هايي دارند مي گيرند ». هر جايي كه هستيم ما را ارجاع مي كند به جاي ديگري و يا اين كه اصلا حاضريم، آنجا كه هستيم همان جاييم، مي بردمان به گذشته به آينده.

خلاصه كلام كارش اين است كه نگذارد ما در آنجا حاضر باشيم، نمي گذارد ما وجود حاضر داشته باشيم، و در واقع از ما يك وجود غايب مي سازد. حالا اگر وجود غايب شديم چي مي شود؟ معناي وجود غايب را متوجه شديم؛ كسي كه يا در گذشته است يا در آينده است يا اگر در زمان حال به سر مي برد، اينجا نيست، حال است در خانه است، حال است بالاخره خارج از اين جاست.


مطالب دوره سه عرفان حلقه
استاد محمد علي طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر