۱۳۹۳-۰۱-۰۵

در پاسخ به سوال؛ در خصوص چشم زخم مادر به بچه ی خودش !

در پاسخ به سوال؛ در خصوص چشم زخم مادر به بچه ی خودش !


الان توضيح مي دهم خدمتتان. منتها اين خيلي مفصل است و نياز به يك سري بحث هاي پيچيده اي دارد كه اين بحث هاي پيچيده مان مال بعد است. شما اين مسئله «الحمدلله » را داريد ديگر و در اين بحث هرگونه حمدي، ستايشي، هر چي كه جنبه خاصي داشته باشد براي خداست، مخصوص اوست يعني انحصارا،ً اختصاصا مخصوص اوست. هر چيزي را مورد ستايش قرار بدهيم كه او را درش نبينيم، چي مي شود؟ نقض الحمدلله است، يعني هر چي را كه ستايش كني بايد او را درش ببيني. هر كس نمي تواند ستايش كند مگر اينكه به « فاَيَنما توُلَوّا فثَمَ وَجه الله » (بقره 115) يده باشد، ببينيد اين ستون، اين ديوار، اين گچ، اين زمين، اين همه اوست؛ وجه الله است، حالا ستايش كند، حالا تعريف كند، حالا ...

اگر نرسيده باشد، نقض چيه؟ نقص الحمدلله است يعني انحصارا حمد براي خداست، غير از خدا چي مي شود؟ و گفتيم بحث ظاهر، ظاهر يعني شرك مادام كه چشم ما ظاهربين است، مادام در شرك هستيم، در شرك متولد مي شويم قرار است به آن وحدت و توحيد و اينها برسيم و مشرك نرويم ولي از اين طرف مشرك به دنيا مي آييم، در شرك به دنيا مي آييم چون آن چه را كه مي بينيم آيا در آن نشان خدا را مي بينيم؟ نه، اما روزي كه ديديم، لحظه اي كه رسيديم و ديديم از شرك نجات پيدا كرديم.

اين ماجراي الحمدلله در اين ماجراي موسيقي هم هست، هرجا شعري مي گوييم كه در اين شعر منظورمان ستايش و توصيف غير از خداست، شعور منفي حاكم مي شود و پشتش مفاهيم ديگر پيدا مي كند اين يكي از مرزهاي اين مسئله است، يكي از اين رمزها اين است كه انحصارا تعريف و حمد مخصوص اوست و ما هرچي را كه تعريف كنيم بايد مظهر او را ببينيم كه تعريف كنيم، وجه الله را ببينيم كه تعريف كنيم، وجه الله را ببينيم كه حمد بگوييم. آيا ما وجه الله را مي بينيم تعريف مي كنيم؟ هرچيزي را كه ديديم « فتَبَارَك الله اَحسَن الخالقِين » (مومنون 14) اين ماجراي پشتش و اين حرف ها، پشتش قرار مي گيرد، پشتش را ببينيم اشكال ندارد، وقتي پشتش نيست اين قضيه است، وقتي اين قضيه بود حمله دارد، موجود غيرارگانيك دارد حالا دلايل آلودگي ما خيلي مفصل تر از اين حرف ها بوده است ما فعلا يك مختصري گفتيم فقط با كاربرد آشنا شويم ولي بعدا مي آييد مي بينيد چقدر طراحي موجودات غيرارگانيك هوشمندانه است. خودمان عليه خودمان و آنها هم همچنين و دو دسته خودمان خودمان را مجازات مي كنيم يعني آن كالبدهاي ذهني هم خودشان اذيت مي شوند و هم ما را اذيت مي كنند و بخش هاي ديگر هم كه اصلا فلسفه خلقت شان همين است.

به هر حال اين ماجرا اين است كه حالا چرا بعضي مواقع مادرها تا يك چيزي مي گويند فرزندانشان در مقابل پارازيت شعوري قرار مي گيرند؟ اينها در اين بخش قرار مي گيرد، در اين مسئله قرار مي گيرد كه بعدها شناخت دقيق تري نسبت به آن بدست مي آوريم. و خلاصه كلام زندگي يك بهداشت تشعشعاتي مي خواهد. يك بهداشتي داريم كه اين بهداشت را صرفا با شناخت كيفيت ها مي توانيم تعريف كنيم نه با كميت ها، كميت ها نمي توانند اين بخش ها را توضيح بدهند فقط مي توانند بگویند « نكن، بكن! نرو، برو...» ولي نمي توانند پشت پرده را در واقع بيان بكنند.


مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علی طاهری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر