در پاسخ به سوال؛ در خصوص آدم و حوا !
خيلي ها از مسايل دين و مذهب جدا شدند به همين علتي كه شما فرموديد، براي اينكه مي روند سمت علم
مي بينند علم يك چيز ديگر مي گويد مي آيند سمت مذهب مي بينند يك چيز ديگر مي گويد و اين تضاد همه را چكار كرده؟ حتي آن كسي هم كه قبول دارد يك موقع هايي قاطي مي كند كه آخه چطوري است؟ اين آدم و حوا هيچ سوادي، دانشي، آگاهي هيچي نداشتند، روزي كه شروع شده نشان مي دهد كه چقدر زمان گذشته تازه ما آتش را كشف كرديم پس در واقع آن موجود اين موجود نيست.
لذا بايد تاريخچه خودش را با مسايل خودش مطابقت بدهيم و با مسايل خودش ببينيم و با قوانين الهي بايد انطباق بدهيم، اينها قوانين الهي است، يعني ما نمي توانيم بگوييم انسان هاي اوليه نبودند، انسان هاي نخستين را نمي توانيم بگوييم نبودند.
بنابراين بودند، قانونمند است، شعور الهي است هوشمند الهي است، قوانين الهي است و مطابق اين قوانين ما يك مسيري را طي كرديم. مسلما ما يك روزي ابزار را نمي شناختيم بعدا ابزار شناختيم يك چوبي را گرفتيم بعد يك سنگي هم بستيم سرش، بعد يك كار ديگر كرديم، بعد يك كار ديگر كرديم و الان تا بياييم اين حرف را بزنيم فورا يكي مي گويد كه خوب اين صحبت ها نكند فرض كنيد اينجوري است در حالي كه اينجوري نيست ما قويا و موكدا خدا را قبول داريم، شعور الهي را قبول داريم و بقيه مسايل، قوانينش را قبول داريم، همه چي را قبول داريم.
لذا اينجا بحث زبان است كه چه جوري صحبت كنيم دافعه ايجاد كنيم، چه جوري صحبت كنيم كه جاذبه داشته باشد. انسان در قرن ۲۱ است. امير المومنين ( ع) فرمودند با زمان حركت كنيد اگر با زمان حركت نكنيم نسل جديد نمي تواند بپذيرد حرف هاي ما را- از يك نسل قديم تر- نمي تواند بپذيرد. لذا اين تضادها بايد حل شود، هيچ مغايرتي ندارد، آدم و حوا درست است، حضرت آدم درست است، همه اش درست است.
اما منظور از حوا چيه؟ حوا را از دنده چپ آدم آفريد منظور چيست؟ منظور زن نيست، منظور بخشي از نفس است، يك بخش خاص داريم كه از خودش داده است يك بخش داريم كه آماده كرده است، يك بخش است كه پايين تر است نفس سطح پايين تر را از عالم پايين تر داده است، از عالم خودمان گرفت به ما داده. و اينها كشف رمز است وگرنه زن موجود دست دو نيست، موجود درجه دو نيست. آدم كه مي گويند، موجودي است كه قرار بوده اين مسير را طي كند، خليفه الله، جانشين باشد در ارض، در اين مسير. لذا جور ديگر بايد ديد «چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد» و این مسائل هست، اگر غير از اين بخواهيم نگاه كنيم جز تضاد، جز راهي كه رفتند و به نتيجه رسيدند چيزي ديگري نخواهد بود.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علی طاهری
خيلي ها از مسايل دين و مذهب جدا شدند به همين علتي كه شما فرموديد، براي اينكه مي روند سمت علم
مي بينند علم يك چيز ديگر مي گويد مي آيند سمت مذهب مي بينند يك چيز ديگر مي گويد و اين تضاد همه را چكار كرده؟ حتي آن كسي هم كه قبول دارد يك موقع هايي قاطي مي كند كه آخه چطوري است؟ اين آدم و حوا هيچ سوادي، دانشي، آگاهي هيچي نداشتند، روزي كه شروع شده نشان مي دهد كه چقدر زمان گذشته تازه ما آتش را كشف كرديم پس در واقع آن موجود اين موجود نيست.
لذا بايد تاريخچه خودش را با مسايل خودش مطابقت بدهيم و با مسايل خودش ببينيم و با قوانين الهي بايد انطباق بدهيم، اينها قوانين الهي است، يعني ما نمي توانيم بگوييم انسان هاي اوليه نبودند، انسان هاي نخستين را نمي توانيم بگوييم نبودند.
بنابراين بودند، قانونمند است، شعور الهي است هوشمند الهي است، قوانين الهي است و مطابق اين قوانين ما يك مسيري را طي كرديم. مسلما ما يك روزي ابزار را نمي شناختيم بعدا ابزار شناختيم يك چوبي را گرفتيم بعد يك سنگي هم بستيم سرش، بعد يك كار ديگر كرديم، بعد يك كار ديگر كرديم و الان تا بياييم اين حرف را بزنيم فورا يكي مي گويد كه خوب اين صحبت ها نكند فرض كنيد اينجوري است در حالي كه اينجوري نيست ما قويا و موكدا خدا را قبول داريم، شعور الهي را قبول داريم و بقيه مسايل، قوانينش را قبول داريم، همه چي را قبول داريم.
لذا اينجا بحث زبان است كه چه جوري صحبت كنيم دافعه ايجاد كنيم، چه جوري صحبت كنيم كه جاذبه داشته باشد. انسان در قرن ۲۱ است. امير المومنين ( ع) فرمودند با زمان حركت كنيد اگر با زمان حركت نكنيم نسل جديد نمي تواند بپذيرد حرف هاي ما را- از يك نسل قديم تر- نمي تواند بپذيرد. لذا اين تضادها بايد حل شود، هيچ مغايرتي ندارد، آدم و حوا درست است، حضرت آدم درست است، همه اش درست است.
اما منظور از حوا چيه؟ حوا را از دنده چپ آدم آفريد منظور چيست؟ منظور زن نيست، منظور بخشي از نفس است، يك بخش خاص داريم كه از خودش داده است يك بخش داريم كه آماده كرده است، يك بخش است كه پايين تر است نفس سطح پايين تر را از عالم پايين تر داده است، از عالم خودمان گرفت به ما داده. و اينها كشف رمز است وگرنه زن موجود دست دو نيست، موجود درجه دو نيست. آدم كه مي گويند، موجودي است كه قرار بوده اين مسير را طي كند، خليفه الله، جانشين باشد در ارض، در اين مسير. لذا جور ديگر بايد ديد «چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد» و این مسائل هست، اگر غير از اين بخواهيم نگاه كنيم جز تضاد، جز راهي كه رفتند و به نتيجه رسيدند چيزي ديگري نخواهد بود.
مطالب دوره چهار عرفان حلقه
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر