۱۳۹۲-۱۲-۲۰

اصول شکارچی بودن !

اصول شکارچی بودن !

حلقه ها ما را آماده شکار می کند.
کنترل ذهن به یک صورت بود، که قابلیت ایجاد سکوت را داشته باشیم، حالا هر کسی هر چقدر کار کند از آن حلقه برخوردار می شود. اینطوری می شود که اسلحه ما آماده است، لوازم را فراهم کردیم و حالا می خواهیم برویم دشت، تا الان مشغول آماده کردن اسلحه بودیم و جلو آینه بودیم، اما حالا آمدیم با این تجهیزات به دشت که ببینیم چه می توانیم به دست بیاوریم و چه شکار کنیم.

یکی از اصول شکارچی چیست؟
شکارچی باید صبور باشد، صبور همان شاهد است. یک شکارچی ساعت ها منتظر شکار است. باید کلی کمین بگذارد و یا خود را استتار کند. اینطوری نیست که برود و فوری تق تق بزند تا شکار بیاید. یعنی او هم شاهد می شود. اگر هم بخواهد مرتب بگوید ( اه، چرا نیامد ) قبل از این که شکار بیاید، خودش دق کرده و مرده.

پس یک شکارچی حرفه ای بدون حرص و جوش، فهمیده شکار یعنی انتظار.
یعنی منتظر شدن، یعنی صبر، یعنی همفازی با زمان.

مثلا یک کسی می رود ماهیگیری، ماهیگیری یعنی همفازی با زمان. قلاب خود را انداخته و نشسته و راهی ندارد. اگر یک ماهیگیر حرفه ای با زمان همفاز نشود زودتر از ماهی خودش داغون شده. می گوید ماهیگیری را ولش کن، می رویم بازار ماهی فروش ها ده کیلو ماهی می خریم.

اینها درس هایی است که کار با طبیعت به ما یاد می دهد. بنابر این شکار چه می خواهد؟ ما می خواهیم آگاهی شکار کنیم. می بینیم که مجهز شدیم و حالا شاهدیم. ما هم اگر بگوئیم (اه چرا نیامد و چی شد؟) می شود همان ماهیگیری که غر می زند و آن قلاب را تکان هم می دهد و آن یک دانه ماهی هم که نزدیک قلاب بود، فرار می کند.

آیاچیزی که اینجا اتفاق افتاد کسی می تواند تعریف کند؟ یک موقعی حس می کنیم سرو کله ما تا بی نهایت ادامه پیدا می کند. مغزمان گسترده شده است. یک بار هم احساس می کنیم بدن ما همین بدن هست، اما تا بینهایت گسترده شد و یک بار همه وجودمان گسترده می شود و همه جا بودن را حس می کنیم. البته این گستردگی را هر کسی یک جور تعریف می کند.

دوره 7 - استاد طاهری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر