آیا با ارتقای معنوی انسان و وجودی شدن ذکر، اعتبار لفظ ذکر از دست می رود یا همچنان حفظ می شود؟
ببینید اصول، هرگز نقض نمی شوند. برای مثال، «لا اله الا الله» یا «بسم الله الرحمن الرحیم» همیشه معتبر است. اما سالها قبل ما می گفتیم «بسم الله الرحمن الرحیم» و معنی می کردیم «به نام خداوند بخشنده مهربان» و الان هم می گوییم «بسم الله الرحمن الرحیم». آیا این «بسم الله ...» همان «بسم الله ...» است؟ قطعا نه؛ بلکه برای بسیاری از ما مفاهیم عمیق تری از «بسم الله ...» معلوم شده است.
پس «بسم الله الرحمن الرحیم» از زبان ما نیفتاده است؛ اما این «بسم الله ...» امروز با «بسم الله ...» 30 سال قبل تفاوت دارد . اصلا روز به روز است. در مسیر عرفان، «بسم الله ...» امروز با دیروز تفاوت می کند و باید این طور باشد. یک نمونه از کیفیت شناسی همین است که این لفظ هرگز اعتبار خود را از دست نمی دهد و اعتبارش همچنان باقی است؛ اما درک آن روز به روز بیشتر می شود.
سایر عبادات هم همین طور هستند. روز به روز مفهوم صلاة و زکات برای عارف عوض می شود. انسان کم کم می فهمد که چرا به صلاة سفارش شده و فلسفه صلاة برایش معلوم می شود. هرگز و هرگز نماز کهنه نمی شود؛ روزی نیست که بتوانیم بگوییم «الحمدلله» کهنه می شود. ما تازه می خواهیم مفهوم عمیق «الحمدلله» را بفهمیم. اینها هیچ کدام کهنه شدنی نیست.
عده ای می ترسند که اگر سراغ عرفان بروند، مساله شریعت و احکام و کمیت عبادات از دست می رود. اما این طور نیست. جدایی ناپذیری طریقت و شریعت و حقیقت ایجاب می کند که اینها را با هم داشته باشیم.
مثلا به «اهدنا الصراط المستقیم» توجه کنید. میل به صراط مستقیم و راه راست در نرم افزار اصلی بشر وجود دارد. بشر قبل از پیدایش ادیان، اصولی در فطرتش نهادینه شده است. مثلا هابیل و قابیل هم می دانستندکه دروغ بد است و حسادت بد است و ... . اما ادیان هم آمدند گفتند اگر دروغ بگویی از کمال دور می شوی ... . بنابراین ادیان آمدند تا همان فطرت را یادآوری کنند و راههای میانبر را هم نشان بدهند.
همه هدف ادیان این نیست که بگویند دزدی نکن، غیبت نکن و ... تا مجازات نشوی. اگر ادیان را این طور معرفی کنیم، آن را از ارزش و اهمیت انداخته ایم. چون ادیان آسمانی غیر از این اهداف، هدفی بزرگتر و بالاتر دارند و آن دعوت به حقیقت شناسی و ارتقای کیفی است که به آن عرفان می گوییم. در عین حال، هیچ کس نمی تواند از احکام دینی خود را بی نیاز ببیند.
مصاحبه شماره سه با استاد محمد علی طاهری
ببینید اصول، هرگز نقض نمی شوند. برای مثال، «لا اله الا الله» یا «بسم الله الرحمن الرحیم» همیشه معتبر است. اما سالها قبل ما می گفتیم «بسم الله الرحمن الرحیم» و معنی می کردیم «به نام خداوند بخشنده مهربان» و الان هم می گوییم «بسم الله الرحمن الرحیم». آیا این «بسم الله ...» همان «بسم الله ...» است؟ قطعا نه؛ بلکه برای بسیاری از ما مفاهیم عمیق تری از «بسم الله ...» معلوم شده است.
پس «بسم الله الرحمن الرحیم» از زبان ما نیفتاده است؛ اما این «بسم الله ...» امروز با «بسم الله ...» 30 سال قبل تفاوت دارد . اصلا روز به روز است. در مسیر عرفان، «بسم الله ...» امروز با دیروز تفاوت می کند و باید این طور باشد. یک نمونه از کیفیت شناسی همین است که این لفظ هرگز اعتبار خود را از دست نمی دهد و اعتبارش همچنان باقی است؛ اما درک آن روز به روز بیشتر می شود.
سایر عبادات هم همین طور هستند. روز به روز مفهوم صلاة و زکات برای عارف عوض می شود. انسان کم کم می فهمد که چرا به صلاة سفارش شده و فلسفه صلاة برایش معلوم می شود. هرگز و هرگز نماز کهنه نمی شود؛ روزی نیست که بتوانیم بگوییم «الحمدلله» کهنه می شود. ما تازه می خواهیم مفهوم عمیق «الحمدلله» را بفهمیم. اینها هیچ کدام کهنه شدنی نیست.
عده ای می ترسند که اگر سراغ عرفان بروند، مساله شریعت و احکام و کمیت عبادات از دست می رود. اما این طور نیست. جدایی ناپذیری طریقت و شریعت و حقیقت ایجاب می کند که اینها را با هم داشته باشیم.
مثلا به «اهدنا الصراط المستقیم» توجه کنید. میل به صراط مستقیم و راه راست در نرم افزار اصلی بشر وجود دارد. بشر قبل از پیدایش ادیان، اصولی در فطرتش نهادینه شده است. مثلا هابیل و قابیل هم می دانستندکه دروغ بد است و حسادت بد است و ... . اما ادیان هم آمدند گفتند اگر دروغ بگویی از کمال دور می شوی ... . بنابراین ادیان آمدند تا همان فطرت را یادآوری کنند و راههای میانبر را هم نشان بدهند.
همه هدف ادیان این نیست که بگویند دزدی نکن، غیبت نکن و ... تا مجازات نشوی. اگر ادیان را این طور معرفی کنیم، آن را از ارزش و اهمیت انداخته ایم. چون ادیان آسمانی غیر از این اهداف، هدفی بزرگتر و بالاتر دارند و آن دعوت به حقیقت شناسی و ارتقای کیفی است که به آن عرفان می گوییم. در عین حال، هیچ کس نمی تواند از احکام دینی خود را بی نیاز ببیند.
مصاحبه شماره سه با استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر