سؤال:
لطفا نحوه انتخاب جنین را توضیح بدهید؟
پاسخ استاد:
ما مرکب های مختلفی داریم.
ما با عناصر مختلفی سر و کار داریم شامل مرکب، جان، نفس و روح الله.
گفتیم یک من ثابت داریم و یک من متحرک.
این من ثابت و متحرک از مرکب های متعددی استفاده می کنند.
می آیند در جایی سوار مرکب می شوند و تجاربی را کسب می کنند و بعد این مرکب را رها می کنند و به مرکب بعدی می چسبند.
هرچه می آیند جلوتر این مرکب کوچک و کوچک تر می شود.
مثل این که ما الان بخواهیم سکان یک کشتی اقیانوس پیما را به دست بگیریم، بعد کشتی را رها کنیم، سوار تریلی بشویم.
کدام هدایتش راحت تر است؟ خوب تریلی.
حالا تریلی را رها کنیم و سوار یک اتومبیل سواری بشویم.
بعد سواری را رها کنیم و سوار یک دوچرخه بشویم و بعد دوچرخه را رها کنیم و پیاده حرکت کنیم.
هدایت کدام راحت تر است؟
دامنه تجارب هم فرق می کند.
آن چیزی که برای ما تفاوت پیدا می کند بحث مرکب است و تجاربی که از این مرکب داریم.
هر چه می رویم جلوتر می توانیم بیشتر روی پای خودمان بایستیم.
مرحله آخر دیگر می شویم خودمان.
اینجا وقتی جنینی آماده می شود مرکبی هم آماده می شود و قرار است بخش ثابت و متحرک ما سوار این مرکب بشود.
این بخشی که الان دارد صحبت می کند و فکر می کند آن منی است که مرکب را در اختیار گرفته است.
اما مرکب ها این خصوصیت را دارند که هر چه برویم جلوتر سبکتر می شوند. یعنی من ثابت و من متحرک که با هم تلفیق شدند، همانجا که گفتیم به روح القدس نیازی نداریم، می شویم خود خودمان.
من ثابت همیشه ثابت است و کامل است و روح الله است و قرار نیست چیزی یاد بگیرد.
اما من متحرک هر مرحله چیزهایی یاد میگرد.
حالا می خواهد اینجا مرکبی انتخاب کند.
این مرکب را بر چه اساسی انتخاب می کند؟
یک مثال می زنیم.
اگر روی میزی انواع و اقسام سنگ های مختلفی را بچینند و بگویند بیا یکی از این سنگها را انتخاب کن. ما بر اساس چه معیاری سنگ را انتخاب می کنیم؟ من که سنگ شناس نیستم، مطمئناً سنگ با ارزشی انتخاب نمی کنم، اما سنگ شناس آن سنگی که ارزش بیشتری دارد انتخاب می کند. من فقط به تلألو و درخشندگی نگاه می کنم و شاید اصلاً یک تکه شیشه انتخاب کنم اما آن سنگ شناس آگاهی دارد و سنگ با ارزش را انتخاب می کند.
خوب حالا جنین وقتی می خواهد مرکب انتخاب کند در معرض دید تشعشعات هست و می تواند تمام تشعشعات را ببیند.
ما در دوران جنینی نه ثروت، نه قدرت، نه زیبایی و نه جغرافیا را نمی شناختیم.
ما در آن دوران فقط تشعشعات را دیدیم و از روی تشعشعات انتخاب کردیم.
بعد از انتخاب دیدیم که کجا را انتخاب کردیم و چه اثراتی در کار بوده است.
این انتخاب در مرحله برزخ صورت می گیرد.
بین هر دو مرحله زندگی ما برزخ وجود دارد که در برزخ انتخاب هایی را انجام می دهیم.
بنابراین ما انتخاب کردیم و آمدیم اینجا.
آگاهیهای دو تا نوزاد الان با هم فرق می کند.
ما از زندگی قبلی آگاهی را آوردیم اما چون در بسته شده چیزی از آن زندگی یادمان نیست و نمی دانیم. الان در گزارشات تشعشع دفاعی و از کالبدهای ذهنی می توانید تجربه کنید که هم در این زندگی هستند و هم کانال نور را می بینند. اما وقتی کانال نور را دیدند و رفتند آنطرف درب را پشت سرآنها می بندند و دیگر چیزی نمی بینند و ما هم گزارشی از آنها دریافت نمی کنیم. اگر درب را نمی بستند معما حل شده بود.
مرکب هر جایی اسمی دارد و تعریف آن مرکب و آن اسم زیر نظر طراح است. انتخاب مرکب، دست پدر و مادر نیست، چون پدر و مادر نمی توانند روی نهاد آن جنین و جذب تشعشعات آن تثیر بگذارند.
یک مثال بزنیم، در اشیاء و لوازمی که انسان تولید می کند در کنار هر بخش مشخصات تولید آن نوشته شده است. مثلاً در کامپیوتر شما بخشی وجود دارد که مشخصات کامپیوتر نوشته شده است.
ما هم یک Memory کارت داریم که همه خصوصیات و محاسن و معایب ما و ... در آن ثبت شده است. نسل بعدی که می آید، مشخصات این Memory کارت به آنها منتقل می شود. این Memory کارت همان «ژن» است. ژن از والدین ما به ما انتقال پیدا کرد به همین خاطر ما شبیه پدر و یا مادرمان هستیم. این شباهت فیزیکی است و دوتا، دو قلو با هم تفاوت شخصیتی دارند. حتی اگر تکثیر سلولی انجام بشود، کاراکتر آن دو سلول با هم فرق می کند. پس این ژن هست که از پدر و مادر منتقل می شود، اما آن چیزی که از زندگی قبلی می آید و باعث تفاوت شخصیتی دو نوزاد با هم می شود « نهاد » است. نهاد اطلاعات ما از زندگی قبلی است. همان شخصیت اولیه.
می گوید:
گرجان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند بد گهر افتاد
حافظ اشاره کرده به نهادی که همچین میزان نیست.
اخلاقی که از والدین به فرزند می رسد یک بخشی اکتسابی است، بد آموزی یا خوش آموزی است. یک بخشی هم هست که غیر اکتسابی است.
آیا از نقطه نظر شخصیت و اخلاق، فرزندان شبیه پدر و مادرشان هستند؟ نه، اگر پدر و مادر عجول هستند، حتماً بچه عجول نیست یا اگر خسیس هستند بچه خسیس نیست. اگر همه بچه ها دقیقاً مثل والدینشان باشند که فاجعه بود و شما می توانستید پیش بینی کنید که چون پدری خسیس است، پس همه نسل او خسیس می شود.
این حسن ماجراست که نمی توانید این را قطعاً بگوئید و اگر اینطور بود دیگر انسان کتاب خوانده شده بود.
دوره 6
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر