۱۳۹۲-۰۹-۲۷

به تماشا نشسته ایم



*** به تماشا نشسته ایم ***

امیرالمومنین میگوید: عاقل کسیست که جای صحیح هر چیز را بداند. و عادل کسیست که هر چیز را در جای صحیح خود قرار دهد.
حال اگر نیک بنگیریم می توان گفت عقل به ازای داشته هایی که بدست می آورد رشد می کند. این عقل جهان هستی را با مشاهداتش می شناسد. یعنی هرچه بیشتر داشته ها و اعتبار ها و منطق داشته باشد قدرت استدلالش هم کامل تر و جامع تر خواهد بود. این را داشته باشیم تا بعد دوباره برگردیم.
ما به نظاره ی هستی نشسته ایم و مشاهده میکنیم به وهم. هر کدام تصویری در حد ابزار مشاهده ی خود. این ابزار تصویری میبینند به غایت محدود در حد توان ابزار در دسترس. به چشم دقت کنیم. چشم یک طیف رنگی خاص را میبند و بس. آیا تمام دین همینست؟ آیا این همه ی توان دیدنست؟ گوش یک فرکانسی را میشنود. آیا این تمام شنیدن است؟ قطعاً خیر. آدمی نیامده تا جهان هستی را صرفاً با این ابزار تا این حد محدود بشناسد.
ما هستی را با ابزار شناخت صحیح نشناخته ایم. پس شناخت ما غلط بوده است. پس آنچه دیده ایم وهمی بوده است و خیالی. و این تصاویر وهمی به ما چه داده ست؟ باور ها و منطق خیالی و وهمی. حال عقل بر مبنای این منطق می خواهد استدلال کند. چه میبیند؟ تصاویر خیالی آیا با تصاویر وهمی می توان گفت جای صحیح هر چیز را می دانم؟ قطعا و طبیعتا خیر.

حال آیا این فرد عاقل است؟ قطعا خیر. پس آیا عادل است؟ طبیعتاً خیر. و اگر عادل نیست پس چیست؟ به همین صراحت باید بگویییم ظالم!!
ظالم است. و خدا گفت هدایت من به ظالمان نمی رسد. عهد من به ظالم نمی رسد. " لا ینال عهدی الظالمین "!!
و آنگاه میبینیم جهل ما به کجا کشید. امان از جهل. امان از جهل. امان از جهل. امان از جهل...

و حال می توان گفت عقلی که به عشق مزین باشد، عقلی که به نور معرفت و به شناخت حق مزین باشد، این عقل به تعالی می رسد. عقلی که بارور به نگاه کیفی باشد این عقل به تعالی می رسد. و این عقل عبور دهنده از سیاهی هاست. این عقل است که به عدل منجر می شود.
حال اگر به مطلب بالا برگردیم.
میبینیم برای شناخت هستی باید درست دید. و برای درست دیدن باید درست شناخت. عارف به مشاهده نشسته هستی را. به نظاره نشسته هستی را. می نگرد ...

Toofan Eshgh

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر