Interuniversal یا انعكاس در سطح عالم هستي!
چيزي كه ما دنبالش هستيم انعكاس در سطح عالم هستي يا اين معادل انگليسي كه برايش انتخاب كرديم (Interuniversal ) است. از اينجا من اين را گرفتم؛ كه يك موقعي مي گفتند ناسيونال، ناسيونال يعني در حد مليت طرف مي خواهد مانور بيايد، انعكاس در سطح قوم و نژاد و ملت. يك جا اينترناسيونال است انعكاس در سطح زمين؛ فرد مي خواهد جهان وطني داشته باشد، مي گويد جهان وطن من است و من بايد در سطح همه انسان ها انعكاس پيدا كنم، اين مي شد اينترناسيونال. ما اينتريونيورسال (Interuniversal ) را داديم، اينتريونيورسال يعني انعكاس در سطح عالم هستي، مسئله ديگر از بحث زمين فراتر مي رود، يك نفر مي خواهد در سطح هستي فكركند. يك موقع است مي خواهد در سطح زمين فكر كند، يك موقع مي خواهد در سطح قوم و نژاد فكر كند، قوم و ملت مثل قوم بني اسرائيل، مثل اقوام نژادپرستي و مسايلي كه شاهدش بوديم و هستيم...
پس ببينيد كه چه گستردگي پيش مي آيد كه ما مي خواهيم در سطح عالم هستي تفكر كنيم. بنابراين كسي كه مي خواهد در سطح عالم هستي تفكر كند، ديگر نمي تواند درگير نژادپرستي باشد، درگير مسايل قومي و مسايل كوچك نمي تواند باشد حتي خودش هم اين وسط گم مي شود. يكي از مظاهر عمده اش اين است كه كسي كه مي خواهد در سطح هستي فكر كند ديگر خودش اين وسط گم مي شود و يكدفعه چند تا مفهوم عرفاني و چند تا مفهوم بزرگ را در همين اينتريونيورسالي كه ساختيم- خودمان ساختيم همچين چيزي كه نبوده است- عنوان كنيم.
خلاصه كلام تز اين قضيه، تزي كه ما دنبالش هستيم- حالا نه اينكه ايده اش مال خودمان باشد، ايده اش هم باز آگاهي است، نه اينكه خود ايده را ما بدهيم خودش يك آگاهي است- منتها مي توانيم براي آن يك روند فلسفي و تاريخي داشته باشيم. انسان آمده ناسيونال را تجربه كرده است، بعد اينترناسيونال و الان اينتريونيورسال را مي خواهد تجربه كند، اين روند تاريخي تحول و سير كمال فكري است يعني از فكر بسته به فكر بازتر. معلوم است كسي كه در بحث نژادپرستي و قوم پرستي است خوب خيلي فكرش بسته تر است تا يك كسي كه در سطح غير ازآن است.
« مطالب دوره هفت - استاد طاهری 1+ »
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
چيزي كه ما دنبالش هستيم انعكاس در سطح عالم هستي يا اين معادل انگليسي كه برايش انتخاب كرديم (Interuniversal ) است. از اينجا من اين را گرفتم؛ كه يك موقعي مي گفتند ناسيونال، ناسيونال يعني در حد مليت طرف مي خواهد مانور بيايد، انعكاس در سطح قوم و نژاد و ملت. يك جا اينترناسيونال است انعكاس در سطح زمين؛ فرد مي خواهد جهان وطني داشته باشد، مي گويد جهان وطن من است و من بايد در سطح همه انسان ها انعكاس پيدا كنم، اين مي شد اينترناسيونال. ما اينتريونيورسال (Interuniversal ) را داديم، اينتريونيورسال يعني انعكاس در سطح عالم هستي، مسئله ديگر از بحث زمين فراتر مي رود، يك نفر مي خواهد در سطح هستي فكركند. يك موقع است مي خواهد در سطح زمين فكر كند، يك موقع مي خواهد در سطح قوم و نژاد فكر كند، قوم و ملت مثل قوم بني اسرائيل، مثل اقوام نژادپرستي و مسايلي كه شاهدش بوديم و هستيم...
پس ببينيد كه چه گستردگي پيش مي آيد كه ما مي خواهيم در سطح عالم هستي تفكر كنيم. بنابراين كسي كه مي خواهد در سطح عالم هستي تفكر كند، ديگر نمي تواند درگير نژادپرستي باشد، درگير مسايل قومي و مسايل كوچك نمي تواند باشد حتي خودش هم اين وسط گم مي شود. يكي از مظاهر عمده اش اين است كه كسي كه مي خواهد در سطح هستي فكر كند ديگر خودش اين وسط گم مي شود و يكدفعه چند تا مفهوم عرفاني و چند تا مفهوم بزرگ را در همين اينتريونيورسالي كه ساختيم- خودمان ساختيم همچين چيزي كه نبوده است- عنوان كنيم.
خلاصه كلام تز اين قضيه، تزي كه ما دنبالش هستيم- حالا نه اينكه ايده اش مال خودمان باشد، ايده اش هم باز آگاهي است، نه اينكه خود ايده را ما بدهيم خودش يك آگاهي است- منتها مي توانيم براي آن يك روند فلسفي و تاريخي داشته باشيم. انسان آمده ناسيونال را تجربه كرده است، بعد اينترناسيونال و الان اينتريونيورسال را مي خواهد تجربه كند، اين روند تاريخي تحول و سير كمال فكري است يعني از فكر بسته به فكر بازتر. معلوم است كسي كه در بحث نژادپرستي و قوم پرستي است خوب خيلي فكرش بسته تر است تا يك كسي كه در سطح غير ازآن است.
« مطالب دوره هفت - استاد طاهری 1+ »
#سايت_سايمنتولوژي_فرادرماني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر