به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرفان حلقه
به نام خدا
از آغاز حضور انسان در زمین، این دو پرسش مهم ذهن او را به خود مشغول کرد که «من کیستم؟» و «خالق کیست؟». سپس، آنچه به اقتضای این دو پرسش مطرح شد، سؤالاتی از این قبیل بود که ««از کجا آمدهام؟»، «چرا آمده ام؟» و «به کجا میخواهم بروم؟». اما توجه به خالق در رأس این جستجو قرار گرفت؛ زیرا یکی از نیازهای درونی انسان، میل طبیعی به پرستش بود که رفته رفته، منجر به انتخاب خدایان متعددی در طول تاریخ شد.
در قدم بعدی، اقدام به پرستش، زمانها و مکانهایی خاص را به خود اختصاص داد و به این ترتیب، آتشکدهها برای آتشپرستی و معابد برای عبادت خدایانی دیگر بنا گذاشته شد. همچنین، پرستش خورشید و ماه و ... در روزهایی مشخص، باعث شد که این ایام هفته به اسامی Sunday,Monday و ... (روز خورشید ، روزماه و...) نامگذاری شود.
به تدریج و در میان برخی اقوام، در چنین روزهایی که روز خدا شناخته میشد، انجام هرگونه کار و فعالیتی که امری معنوی به شمار نمیرفت، ممنوع (حرام) شد. به نحوی که در عهد عتیق، این دیدگاه به عنوان حکمی شرعی رسمیت یافت و به طور کلی، با هدایت ادیان، برای کلیمیها روز شنبه، برای مسیحیان روز یکشنبه و برای مسلمانان روز جمعه تقدس پیدا کرد و با اندک تفاوتی به انجام امور معنوی اختصاص یافت؛ ضمن این که برخی ماهها (به همین معنا) ماه حرام اعلام شد.
علاوه بر این، در تمدنهای قدیم، برای هر یک از آیینهای مذهبی، ایام مشخصی از سال برگزیده شد که برخی از آنها، با گذشت زمان، به فرهنگی ملی بدل گردید. از آن جمله میتوان به ایام نوروز در ایران باستان اشاره کرد که به عنوان مراسمی برای آشتی با طبیعت بنا گذاشته شد. به هر حال، در طول تاریخ، به مدد بصیرت بشری و هدایت الهی، مراسم و مناسک خاصی در هر قوم پدید آمد که به نوبه خود، از نظر معنوی منشأ اثر بود. به این ترتیب، همگی از مراسمی چون جشن سده و جشن مهرگان گرفته تا عبادت چهلروزه موسوی (چهله) به هدف ایجاد فرصت و زمینهای برای خودسازی انجام گرفت و به زمانهای خاص خود، تقدس بخشید.
بر اساس موارد ذکر شده، بشر در طول تاریخ به این نکته واقف بوده است که نباید همه وقت خود را به انجام امور روزمره و تلاش برای امرار معاش بگذراند و خویشتن را از فیوض معنوی بیبهره گذارد. به خصوص، ریشهیابی هر یک از مراسم آیینی در ادیان الهی گواهی بر این است که اساس آن، کسب معرفت و تحولی سازنده بوده، مبنای هیچ یک از چنین مراسم و مناسکی، نمیتواند جلب رضایت خداوندی باشد که نیازمند پرستش است.
در این ادیان، موفقیت انسان در پیمودن مسیر کمال (قرب الهی)، به منزله خشنودی خداوند و ناکامی وی از این رشد و تعالی به مثابه ناخشنودی خداوند است. به بیان ساده، آداب و عبادات معنوی راهی برای خودشناسی و خداشناسی است که برای انسان مفید واقع میشود و صرفنظر کردن از انجام آن یا به فراموشی سپردن اصل آن (فقط رعایت صورت ظاهریاش) چیزی جز خسران در بر ندارد.
یکی از زمانهای مقدسی که در دین اسلام به خودسازی اختصاص یافت و برپایی عبادت روزه در آن مقرر شد تا انسان بتواند از طریق آن به فیوض الهی دست یابد، ماه مبارک رمضان است. روزهداری از عهد عتیق در میان افراد متدین سابقه داشته است و به برخی فواید آن اشاره خواهد شد. اما نکته مهم این است که برکت ماه مبارک رمضان، نه صرفا در نخوردن و نیاشامیدن، بلکه در تحقق «رمضان» است. «رمضان» در درجه اول، وضعیتی خاص است؛ نه زمانی خاص. در ادبیات عرب، رمضان، تابش نور شدید خورشید است و اگرچه احتمالا دلیل نامگذاری این ماه در سرزمین عربستان، مصادف بودن آن با اوج تابش و گرمای خورشید بوده است، میتوان گفت که «رمضان»، تابش نور شدید فیض الهی است.
برترین نتیجه فیض الهی، اشراق و ادراک، از جمله درک حضور حق است. درک حضور الهی در محضر او، درجات مختلفی دارد و در تاریخ اسلام، اولین کسی که به اوج این رمضان دست یافت، پیامبر اکرم(ص) بود. زیرا ایشان در اثر انقلاب درونی و محو عرفانی به معرفتی رسیدند که منجر به دریافت دفعی قرآن کریم شد. این رمضان پیامبر اسلام(ص) که در ماه رمضان رخ داد، به این ماه شهرتی معنوی بخشید و این درس را برای مشتاقان دیگر باقی گذاشت که هر کسی میتواند رمضانی را در این ماه تجربه کند و یا به عبارتی، همانطور که رمضان ایشان در ماه رمضان چنین دستاوردی داشته است، دیگران هم میتوانند در این ماه، به تغییر و تحول معرفتی مؤثری در زندگی خود دست یابند. بنابراین، ماه رمضان، یادآوری و فرصتی برای رسیدن به فیوض خاص الهی است.
به طور کلی، کسانی که در ایجاد تحولات فردی پویا هستند، به چند گروه تقسیم میشوند که تنها یکی از این چند گروه به درک رمضان نائل خواهد شد:
1- خود محور خود محور: کسانی که به دنبال اهداف شخصی بوده، در این راه متکی به تلاش خود هستند.
2- خود محور خدا محور: افرادی که به دنبال اهداف شخصی هستند؛ اما برای رسیدن به این مقصود از خدا مدد میطلبند.
3- خدامحور خود محور: هدف این گروه قرب خداوند است؛ اما برای رسیدن به این هدف، به خود اتکا دارند؛ نه به خداوند.
4- خدامحور خدامحور: برای این افراد، هم هدف قرب خداوند است و هم عامل رسیدن به این هدف، اوست.
گروه چهارم، به درجه محو عرفانی دست مییابند و در این حالت، نگاه آنها نگاه خدا، کلام آنها کلام خدا و ... خواهد بود؛ زیرا از اوصاف بشری جدا شدهاند.
همه پیامبران صاحب کتاب در چنین وضعیتی به دریافت کتاب آسمانی نائل شدهاند و برای دیگران نیز ممکن است که به نوبه خود، به درک آثار بینش و منش «خدامحور خدامحور» برسند. ماه رمضان، مقدمات این جهش شگفتآور و این درک والا را فراهم میکند و از این جهت، مبارک محسوب میشود.
درک و معرفت، موجب ایمان است. به همین دلیل و با توجه به این توصیه قرآن کریم که «یا ایها الذین امنوا، امنوا»، میتوان گفت که ماه رمضان میتواند بر ایمان قلبی افراد مشتاقی که از آن بهرهمند میشوند، بیفزاید. رسیدن به ایمان دوم، همان مغفرت الهی است و محروم ماندن از این ایمان، به منزله بینصیب ماندن از بخشایش خواهد بود.
از طرف دیگر، «رمضان» واقعی مانع از نفوذ شیاطین در وجود انسان میگردد. نگاه مستقیم به سوی خداوند (که به هیچ جهتی منحرف نشود)، بزرگترین ایمنی از شیاطین را فراهم میآورد و راه نفوذ را بر او میبندد و یا به عبارت دیگر، معطوف شدن به خداوند، اجابت دعوت «فاستقیموا الیه» است که دست شیطان را کوتاه میکند.
نکته جالب توجه این است که افزایش توجهات معنوی در یک جامعه (که میتواند در زمانهای تعینشدهای رخ دهد) منشأ تأثیری همگانی است. به این معنا که اگر در یک جامعه تعدادی از افراد، به خدا معطوف شوند، (بر اساس یکی از مجموعه قوانینی که در اصطلاح، روح جمعی خوانده میشود) دیگران نیز زمینه مساعدتری برای این رشد معنوی خواهند یافت.
میتوان گفت همانطور که در فصل حراج، موقعیت مناسبی برای خرید فراهم است و خرید، مبارک قلمداد میشود، در ماه رمضان نیز که به خودی خود، تفاوتی با ماههای دیگر ندارد، فضای همخوانی از خیر و نیکی و طلب قرب حق ایجاد میشود که بر اساس «یدالله مع الجماعه» موجب گسترش فیض الهی میگردد و ایجاد برکت میکند. از این نظر، این ماه ضیافت خدا برای عدهای که تشنه کمال هستند، مفید خواهد بود و برای عدهای که از این فرصت استثنایی برخوردار نمیشوند، برکتی نداشته، حتی گاهی زجرآور نیز به نظر خواهد رسید.
در پیشگاه خداوند منان که مقید به قید زمان و مکان نیست، هیچ دو مکان و هیچ دو زمانی تفاوت ندارد و این عملکرد انسان است که زمانی یا مکانی را دارای فضیلت میکند. مکانی که به عبادت تعلق میگیرد، از نظر عرفانی تبدیل به میکده میشود تا در آن، می عشق و آگاهی از خم معرفت الهی توزیع گردد و زمانی که تحت تأثیر روح جمعی معنویت قرار میگیرد، ویژگی و اثرات معنوی خاصی مییابد. اما برای بهرهمندی از چنین زمانها و مکانهایی خواست هر فرد تعیینکننده است.
***
یکی از لوازم زمینهساز تحول در ماه رمضان، روزه است. در ادیان پیشین، روزه چشم، روزه زبان، روزه اندیشه و ... انسان را به ترک عادات مربوط به چشم، زبان، اندیشه و ... دعوت کرده است. در دین آخر نیز، روزه در راستای ترک عادت نقش مهمی ایفا میکند. از این نظر، روزه برنامهای برای بهبودبخشی به ابعاد بینشی انسان است که رنگ تعلق را از او میگیرد تا به سمت بیرنگی رود و علاوه بر این وجه درونی و معرفتی، با ترک عادات ظاهری مانند عادت خوردن و آشامیدن (که 11 ماه از الگوی زمانی ثابتی تبعیت میکند)، کمک میکند که چیدمان نرمافزارهای وجود انسان بهگزینی و اصلاح شود. با توجه به عادتپذیر بودن انسان، اکثر قریب به اتفاق مردم، به نوعی معتاد به شمار میروند و نیازمند تنظیم الگوی نرمافزاری اندیشه و رفتار خود هستند. به این لحاظ میتوان گفت که ماه رمضان، دوره ترک اعتیاد است.
زیان ناشی از عادت را در دو جنبه میتوان شناسایی کرد. یکی این که عادت به امور صواب (آنچه در جهت کمال است) ارزش و اثر پرداختن به این امور را کاهش میدهد و به طور کلی، انسان را دچار تعلق خاطر نسبت به خود این امور کرده، از نگاه به معبود باز میدارد و دیگر این که عادت به هر چیز، نرمافزارهای وجود انسان را دچار چرخه اطلاعاتی معیوبی میکند که برای وجود او مضر است.
انسان مانند ضحاک مار دوش است و مارهای روی دوش او ذهن و روان هستند. اگر خوراک مورد نظر این دو مار فراهم نیاید؛ یعنی طبق عادت نظرشان تأمین نشود، او را آزار میدهند. روزه باعث شکسته شدن همه این برنامههای شرطی (اگراین، آنگاه آن) یعنی ممانعت از تداوم عادت و ایجاد این چرخه اطلاعاتی معیوب میشود. وجود چنین چرخهی معیوبی، بین کالبدهای در هم پیچیده وی منافذی ایجاد خواهد کرد و این منافذ، محلهایی برای نفوذ موجودات غیر ارگانیک خواهند شد.
یکی دیگر از فواید روزه، مربوط به آثار اجتماعی آن است. طبق تعالیم دینی، روزه زکات بدن محسوب میشود. زکات، نوعی مراوده با هستی بوده، بر اساس آن، لازم است در ازاء هر چه از هستی گرفته میشود، بخشی از آن یا چیزی که به آن مربوط میشود به هستی باز گردد. بنابراین، زکات به اندیشه، مال، بلوغ فکری و هر آنچه به ما بخشیده شده است، تعلق میگیرد. زکات بدن این است که در ازاء رفع نیاز غذایی خود در طول یک سال، قدری از خوراک یک ماه آن (سی وعده غذایی) به نیازمندان اختصاص یابد و با این ترک عادت، سلامتی آن حفظ گردد.
بنابراین، برای کسی که در مدت 11 ماه نگاهی به اجتماع نداشته است، ماه روزه فرصتی است تا به جامعه خود (که نسبت به آن بدهکار است) توجه کند و بخش صرفه جویی شده از روزی خود را به آن بپردازد. با رعایت این جنبه اجتماعی روزه،بخشی از حق معلوم فقرا از دارایی اغنیاء حاصل میشود. در قدیم که جوامع انسانی در روستاها یا شهرهای کوچک مستقر بودند، همه افراد با یکدیگر نوعی تعامل داشتند و به فقرا و گرسنگان رسیدگی بیشتری میشد. این تعامل، در جامعه ایجاد تعادل کرده، آن را از حسرتزدگی مصون نگاه میداشت. حسرتزدگی در جامعه بر همه افراد آن اثرگذار است و انعکاس آن در روح جمعی، اغنیا را نیز از احساس خوشبختی محروم میکند. بنابراین، ارزش جامعهشناختی و روانشناختی روزه قابل انکار نیست.
از این گذشته، تعالیم دینی مانند این که دروغ بستن به خدا، موجب ابطال روزه میشود، از جمله درسهای بزرگی است که رعایت آنها روزهداری را به نتایج معرفتی قابل توجهی میرساند. اگر معنای «الله» را بدانیم و دریابیم که هر جزئی از اجزای هستی اسمی از اسمای «الله» است، آن وقت معلوم می شود که هتک حرمت به هر یک از اجزای هستی و عدم رعایت تقدس آن هم می تواند دروغ بستن به خدا محسوب شود. در صورتی که بینش انسان بر اساس این باور تنظیم شود و روزهداری او در این ماه به نخوردن و نیاشامیدن محدود نگردد، مسیر زندگی او در جهت مطلوبی قرار میگیرد و گر نه، برای او رمضان تفاوتی با ماههای دیگر سال نخواهد داشت.
***
موضوع مهم دیگر در رابطه با رمضان، شب قدر است. شب قدر مرکز ثقل رمضان است. انسانی که به خودشناسی دست نیافته باشد، در شب نا آگاهی به سر میبرد. انسان را در این ظلمت قرار دادهاند تا خود را از ظلمت، به نور برساند و به قدرشناسی (شناخت قدر خود و هستی) نائل شود. پس رسالت او، حرکت از ظلمت به سوی نور است و یافتن راهی به سوی نور هنر وی را به اثبات خواهد رساند.
شناخت قدر و منزلت خود و هستی منجر به درک قدر الهی میشود و باید در دل ظلمت و تاریکی موجود، به این قدر رسید. آنجا که خداوند به ملائکه فرمود: «انی اعلم ما لاتعلمون»، اشارهای به همین افتخار آفرینی بود.
دوش وقت سـحر از غصـه نجـاتـم دادند وانـدر آن ظلمـت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شـب قـدر که این تازه بـراتـم دادند
آب حیات، آگاهی الهی است که میتواند مسیر نور را نشان دهد و سلامتی دل و اندیشه را به ارمغان آورد (سلام هی حتی مطلع الفجر) و شرط رسیدن به این آگاهی، برقراری ارتباط انسان (به عنوان یک جزء) با عالم ملکوت (به عنوان کل) است.
رمضان، فضا و شرایط مورد نیاز برای رسیدن به قدر را مهیا میکند و به همین دلیل، قدر در دل رمضان جای گرفته است. اما نکته مهم آن است که هر لحظهای از شب یا روز میتواند شب قدر انسان باشد؛ خواه این لحظه در ماهی که رمضان نام دارد واقع گردد و خواه در ماههای دیگر. زیرا برای هر کسی شب قدر آن زمانی است که به شناخت منزلت خود و هستی پی برد و قدر الهی را درک کند. اما این که شب خاصی از شبهای ماه مبارک رمضان به این نام نامیده شده است، به دلیل آن است که رسیدن به قدر در رأس اهداف این ماه میباشد و به این جهت، حداقل سالی یک بار در این موعد خاص که شب قدر نبی اکرم(ص) بوده است، یادآوری میشود که همه باید به شب قدر خود برسند. رمضان میتواند فرد را آماده جهش کند. کسی که در رمضان، عادت و وابستگی را ترک کرده است، برای این جهش مستعدتر است و چه بسا در این ماه به شب قدر خود دست یابد.
از نظر وضعیت نجومی، ماه رمضان و شب قدر در همه فصول و ایام گردش دارد. خود این گردش وحرکت در ایام مختلف سال نشان میدهد که برای رسیدن به تحول مورد نظر، نباید خود را به زمانی خاص محدود کرد. معطوف شدن به شبی خاص در صورتی که موجب از دست دادن سایر اوقات شود، یکی از ترفندهای شیطان است تا گمان کنیم فقط در این شب امکان دریافت فیضی خاص وجود دارد. با این ترفند، بسیاری از ما که این شب را به صبح میرسانیم و به نتیجه معلومی نمیرسیم، تا سال آینده امیدی به فیوض شب قدر نداریم و به این نحو، تا سال بعد در غفلت به سر میبریم و شاید سالهای سال، به همین صورت، رمضان را از دست بدهیم. در صورتی که ماه رمضان و شب قدر پیامبر (که در آن قرار گرفته است)، برای همه ما یک فرصت است تا با استفاده از برکاتی که روح جمعی در این زمانها ایجاد میکند، به رمضان و شب قدر خودمان برسیم؛ اما امکان دستیابی به آن را محدود به خود نمیکند. بنابراین، اگر این ایام و این شبها گذشت و به معرفتی که باید میرسیدیم، نرسیدیم، نباید فکر کنیم که در زمانهای دیگر نمیتوانیم به نتیجه برسیم.
رمضان 1431
در قدم بعدی، اقدام به پرستش، زمانها و مکانهایی خاص را به خود اختصاص داد و به این ترتیب، آتشکدهها برای آتشپرستی و معابد برای عبادت خدایانی دیگر بنا گذاشته شد. همچنین، پرستش خورشید و ماه و ... در روزهایی مشخص، باعث شد که این ایام هفته به اسامی Sunday,Monday و ... (روز خورشید ، روزماه و...) نامگذاری شود.
به تدریج و در میان برخی اقوام، در چنین روزهایی که روز خدا شناخته میشد، انجام هرگونه کار و فعالیتی که امری معنوی به شمار نمیرفت، ممنوع (حرام) شد. به نحوی که در عهد عتیق، این دیدگاه به عنوان حکمی شرعی رسمیت یافت و به طور کلی، با هدایت ادیان، برای کلیمیها روز شنبه، برای مسیحیان روز یکشنبه و برای مسلمانان روز جمعه تقدس پیدا کرد و با اندک تفاوتی به انجام امور معنوی اختصاص یافت؛ ضمن این که برخی ماهها (به همین معنا) ماه حرام اعلام شد.
علاوه بر این، در تمدنهای قدیم، برای هر یک از آیینهای مذهبی، ایام مشخصی از سال برگزیده شد که برخی از آنها، با گذشت زمان، به فرهنگی ملی بدل گردید. از آن جمله میتوان به ایام نوروز در ایران باستان اشاره کرد که به عنوان مراسمی برای آشتی با طبیعت بنا گذاشته شد. به هر حال، در طول تاریخ، به مدد بصیرت بشری و هدایت الهی، مراسم و مناسک خاصی در هر قوم پدید آمد که به نوبه خود، از نظر معنوی منشأ اثر بود. به این ترتیب، همگی از مراسمی چون جشن سده و جشن مهرگان گرفته تا عبادت چهلروزه موسوی (چهله) به هدف ایجاد فرصت و زمینهای برای خودسازی انجام گرفت و به زمانهای خاص خود، تقدس بخشید.
بر اساس موارد ذکر شده، بشر در طول تاریخ به این نکته واقف بوده است که نباید همه وقت خود را به انجام امور روزمره و تلاش برای امرار معاش بگذراند و خویشتن را از فیوض معنوی بیبهره گذارد. به خصوص، ریشهیابی هر یک از مراسم آیینی در ادیان الهی گواهی بر این است که اساس آن، کسب معرفت و تحولی سازنده بوده، مبنای هیچ یک از چنین مراسم و مناسکی، نمیتواند جلب رضایت خداوندی باشد که نیازمند پرستش است.
در این ادیان، موفقیت انسان در پیمودن مسیر کمال (قرب الهی)، به منزله خشنودی خداوند و ناکامی وی از این رشد و تعالی به مثابه ناخشنودی خداوند است. به بیان ساده، آداب و عبادات معنوی راهی برای خودشناسی و خداشناسی است که برای انسان مفید واقع میشود و صرفنظر کردن از انجام آن یا به فراموشی سپردن اصل آن (فقط رعایت صورت ظاهریاش) چیزی جز خسران در بر ندارد.
یکی از زمانهای مقدسی که در دین اسلام به خودسازی اختصاص یافت و برپایی عبادت روزه در آن مقرر شد تا انسان بتواند از طریق آن به فیوض الهی دست یابد، ماه مبارک رمضان است. روزهداری از عهد عتیق در میان افراد متدین سابقه داشته است و به برخی فواید آن اشاره خواهد شد. اما نکته مهم این است که برکت ماه مبارک رمضان، نه صرفا در نخوردن و نیاشامیدن، بلکه در تحقق «رمضان» است. «رمضان» در درجه اول، وضعیتی خاص است؛ نه زمانی خاص. در ادبیات عرب، رمضان، تابش نور شدید خورشید است و اگرچه احتمالا دلیل نامگذاری این ماه در سرزمین عربستان، مصادف بودن آن با اوج تابش و گرمای خورشید بوده است، میتوان گفت که «رمضان»، تابش نور شدید فیض الهی است.
برترین نتیجه فیض الهی، اشراق و ادراک، از جمله درک حضور حق است. درک حضور الهی در محضر او، درجات مختلفی دارد و در تاریخ اسلام، اولین کسی که به اوج این رمضان دست یافت، پیامبر اکرم(ص) بود. زیرا ایشان در اثر انقلاب درونی و محو عرفانی به معرفتی رسیدند که منجر به دریافت دفعی قرآن کریم شد. این رمضان پیامبر اسلام(ص) که در ماه رمضان رخ داد، به این ماه شهرتی معنوی بخشید و این درس را برای مشتاقان دیگر باقی گذاشت که هر کسی میتواند رمضانی را در این ماه تجربه کند و یا به عبارتی، همانطور که رمضان ایشان در ماه رمضان چنین دستاوردی داشته است، دیگران هم میتوانند در این ماه، به تغییر و تحول معرفتی مؤثری در زندگی خود دست یابند. بنابراین، ماه رمضان، یادآوری و فرصتی برای رسیدن به فیوض خاص الهی است.
به طور کلی، کسانی که در ایجاد تحولات فردی پویا هستند، به چند گروه تقسیم میشوند که تنها یکی از این چند گروه به درک رمضان نائل خواهد شد:
1- خود محور خود محور: کسانی که به دنبال اهداف شخصی بوده، در این راه متکی به تلاش خود هستند.
2- خود محور خدا محور: افرادی که به دنبال اهداف شخصی هستند؛ اما برای رسیدن به این مقصود از خدا مدد میطلبند.
3- خدامحور خود محور: هدف این گروه قرب خداوند است؛ اما برای رسیدن به این هدف، به خود اتکا دارند؛ نه به خداوند.
4- خدامحور خدامحور: برای این افراد، هم هدف قرب خداوند است و هم عامل رسیدن به این هدف، اوست.
گروه چهارم، به درجه محو عرفانی دست مییابند و در این حالت، نگاه آنها نگاه خدا، کلام آنها کلام خدا و ... خواهد بود؛ زیرا از اوصاف بشری جدا شدهاند.
همه پیامبران صاحب کتاب در چنین وضعیتی به دریافت کتاب آسمانی نائل شدهاند و برای دیگران نیز ممکن است که به نوبه خود، به درک آثار بینش و منش «خدامحور خدامحور» برسند. ماه رمضان، مقدمات این جهش شگفتآور و این درک والا را فراهم میکند و از این جهت، مبارک محسوب میشود.
درک و معرفت، موجب ایمان است. به همین دلیل و با توجه به این توصیه قرآن کریم که «یا ایها الذین امنوا، امنوا»، میتوان گفت که ماه رمضان میتواند بر ایمان قلبی افراد مشتاقی که از آن بهرهمند میشوند، بیفزاید. رسیدن به ایمان دوم، همان مغفرت الهی است و محروم ماندن از این ایمان، به منزله بینصیب ماندن از بخشایش خواهد بود.
از طرف دیگر، «رمضان» واقعی مانع از نفوذ شیاطین در وجود انسان میگردد. نگاه مستقیم به سوی خداوند (که به هیچ جهتی منحرف نشود)، بزرگترین ایمنی از شیاطین را فراهم میآورد و راه نفوذ را بر او میبندد و یا به عبارت دیگر، معطوف شدن به خداوند، اجابت دعوت «فاستقیموا الیه» است که دست شیطان را کوتاه میکند.
نکته جالب توجه این است که افزایش توجهات معنوی در یک جامعه (که میتواند در زمانهای تعینشدهای رخ دهد) منشأ تأثیری همگانی است. به این معنا که اگر در یک جامعه تعدادی از افراد، به خدا معطوف شوند، (بر اساس یکی از مجموعه قوانینی که در اصطلاح، روح جمعی خوانده میشود) دیگران نیز زمینه مساعدتری برای این رشد معنوی خواهند یافت.
میتوان گفت همانطور که در فصل حراج، موقعیت مناسبی برای خرید فراهم است و خرید، مبارک قلمداد میشود، در ماه رمضان نیز که به خودی خود، تفاوتی با ماههای دیگر ندارد، فضای همخوانی از خیر و نیکی و طلب قرب حق ایجاد میشود که بر اساس «یدالله مع الجماعه» موجب گسترش فیض الهی میگردد و ایجاد برکت میکند. از این نظر، این ماه ضیافت خدا برای عدهای که تشنه کمال هستند، مفید خواهد بود و برای عدهای که از این فرصت استثنایی برخوردار نمیشوند، برکتی نداشته، حتی گاهی زجرآور نیز به نظر خواهد رسید.
در پیشگاه خداوند منان که مقید به قید زمان و مکان نیست، هیچ دو مکان و هیچ دو زمانی تفاوت ندارد و این عملکرد انسان است که زمانی یا مکانی را دارای فضیلت میکند. مکانی که به عبادت تعلق میگیرد، از نظر عرفانی تبدیل به میکده میشود تا در آن، می عشق و آگاهی از خم معرفت الهی توزیع گردد و زمانی که تحت تأثیر روح جمعی معنویت قرار میگیرد، ویژگی و اثرات معنوی خاصی مییابد. اما برای بهرهمندی از چنین زمانها و مکانهایی خواست هر فرد تعیینکننده است.
***
یکی از لوازم زمینهساز تحول در ماه رمضان، روزه است. در ادیان پیشین، روزه چشم، روزه زبان، روزه اندیشه و ... انسان را به ترک عادات مربوط به چشم، زبان، اندیشه و ... دعوت کرده است. در دین آخر نیز، روزه در راستای ترک عادت نقش مهمی ایفا میکند. از این نظر، روزه برنامهای برای بهبودبخشی به ابعاد بینشی انسان است که رنگ تعلق را از او میگیرد تا به سمت بیرنگی رود و علاوه بر این وجه درونی و معرفتی، با ترک عادات ظاهری مانند عادت خوردن و آشامیدن (که 11 ماه از الگوی زمانی ثابتی تبعیت میکند)، کمک میکند که چیدمان نرمافزارهای وجود انسان بهگزینی و اصلاح شود. با توجه به عادتپذیر بودن انسان، اکثر قریب به اتفاق مردم، به نوعی معتاد به شمار میروند و نیازمند تنظیم الگوی نرمافزاری اندیشه و رفتار خود هستند. به این لحاظ میتوان گفت که ماه رمضان، دوره ترک اعتیاد است.
زیان ناشی از عادت را در دو جنبه میتوان شناسایی کرد. یکی این که عادت به امور صواب (آنچه در جهت کمال است) ارزش و اثر پرداختن به این امور را کاهش میدهد و به طور کلی، انسان را دچار تعلق خاطر نسبت به خود این امور کرده، از نگاه به معبود باز میدارد و دیگر این که عادت به هر چیز، نرمافزارهای وجود انسان را دچار چرخه اطلاعاتی معیوبی میکند که برای وجود او مضر است.
انسان مانند ضحاک مار دوش است و مارهای روی دوش او ذهن و روان هستند. اگر خوراک مورد نظر این دو مار فراهم نیاید؛ یعنی طبق عادت نظرشان تأمین نشود، او را آزار میدهند. روزه باعث شکسته شدن همه این برنامههای شرطی (اگراین، آنگاه آن) یعنی ممانعت از تداوم عادت و ایجاد این چرخه اطلاعاتی معیوب میشود. وجود چنین چرخهی معیوبی، بین کالبدهای در هم پیچیده وی منافذی ایجاد خواهد کرد و این منافذ، محلهایی برای نفوذ موجودات غیر ارگانیک خواهند شد.
یکی دیگر از فواید روزه، مربوط به آثار اجتماعی آن است. طبق تعالیم دینی، روزه زکات بدن محسوب میشود. زکات، نوعی مراوده با هستی بوده، بر اساس آن، لازم است در ازاء هر چه از هستی گرفته میشود، بخشی از آن یا چیزی که به آن مربوط میشود به هستی باز گردد. بنابراین، زکات به اندیشه، مال، بلوغ فکری و هر آنچه به ما بخشیده شده است، تعلق میگیرد. زکات بدن این است که در ازاء رفع نیاز غذایی خود در طول یک سال، قدری از خوراک یک ماه آن (سی وعده غذایی) به نیازمندان اختصاص یابد و با این ترک عادت، سلامتی آن حفظ گردد.
بنابراین، برای کسی که در مدت 11 ماه نگاهی به اجتماع نداشته است، ماه روزه فرصتی است تا به جامعه خود (که نسبت به آن بدهکار است) توجه کند و بخش صرفه جویی شده از روزی خود را به آن بپردازد. با رعایت این جنبه اجتماعی روزه،بخشی از حق معلوم فقرا از دارایی اغنیاء حاصل میشود. در قدیم که جوامع انسانی در روستاها یا شهرهای کوچک مستقر بودند، همه افراد با یکدیگر نوعی تعامل داشتند و به فقرا و گرسنگان رسیدگی بیشتری میشد. این تعامل، در جامعه ایجاد تعادل کرده، آن را از حسرتزدگی مصون نگاه میداشت. حسرتزدگی در جامعه بر همه افراد آن اثرگذار است و انعکاس آن در روح جمعی، اغنیا را نیز از احساس خوشبختی محروم میکند. بنابراین، ارزش جامعهشناختی و روانشناختی روزه قابل انکار نیست.
از این گذشته، تعالیم دینی مانند این که دروغ بستن به خدا، موجب ابطال روزه میشود، از جمله درسهای بزرگی است که رعایت آنها روزهداری را به نتایج معرفتی قابل توجهی میرساند. اگر معنای «الله» را بدانیم و دریابیم که هر جزئی از اجزای هستی اسمی از اسمای «الله» است، آن وقت معلوم می شود که هتک حرمت به هر یک از اجزای هستی و عدم رعایت تقدس آن هم می تواند دروغ بستن به خدا محسوب شود. در صورتی که بینش انسان بر اساس این باور تنظیم شود و روزهداری او در این ماه به نخوردن و نیاشامیدن محدود نگردد، مسیر زندگی او در جهت مطلوبی قرار میگیرد و گر نه، برای او رمضان تفاوتی با ماههای دیگر سال نخواهد داشت.
***
موضوع مهم دیگر در رابطه با رمضان، شب قدر است. شب قدر مرکز ثقل رمضان است. انسانی که به خودشناسی دست نیافته باشد، در شب نا آگاهی به سر میبرد. انسان را در این ظلمت قرار دادهاند تا خود را از ظلمت، به نور برساند و به قدرشناسی (شناخت قدر خود و هستی) نائل شود. پس رسالت او، حرکت از ظلمت به سوی نور است و یافتن راهی به سوی نور هنر وی را به اثبات خواهد رساند.
شناخت قدر و منزلت خود و هستی منجر به درک قدر الهی میشود و باید در دل ظلمت و تاریکی موجود، به این قدر رسید. آنجا که خداوند به ملائکه فرمود: «انی اعلم ما لاتعلمون»، اشارهای به همین افتخار آفرینی بود.
دوش وقت سـحر از غصـه نجـاتـم دادند وانـدر آن ظلمـت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شـب قـدر که این تازه بـراتـم دادند
آب حیات، آگاهی الهی است که میتواند مسیر نور را نشان دهد و سلامتی دل و اندیشه را به ارمغان آورد (سلام هی حتی مطلع الفجر) و شرط رسیدن به این آگاهی، برقراری ارتباط انسان (به عنوان یک جزء) با عالم ملکوت (به عنوان کل) است.
رمضان، فضا و شرایط مورد نیاز برای رسیدن به قدر را مهیا میکند و به همین دلیل، قدر در دل رمضان جای گرفته است. اما نکته مهم آن است که هر لحظهای از شب یا روز میتواند شب قدر انسان باشد؛ خواه این لحظه در ماهی که رمضان نام دارد واقع گردد و خواه در ماههای دیگر. زیرا برای هر کسی شب قدر آن زمانی است که به شناخت منزلت خود و هستی پی برد و قدر الهی را درک کند. اما این که شب خاصی از شبهای ماه مبارک رمضان به این نام نامیده شده است، به دلیل آن است که رسیدن به قدر در رأس اهداف این ماه میباشد و به این جهت، حداقل سالی یک بار در این موعد خاص که شب قدر نبی اکرم(ص) بوده است، یادآوری میشود که همه باید به شب قدر خود برسند. رمضان میتواند فرد را آماده جهش کند. کسی که در رمضان، عادت و وابستگی را ترک کرده است، برای این جهش مستعدتر است و چه بسا در این ماه به شب قدر خود دست یابد.
از نظر وضعیت نجومی، ماه رمضان و شب قدر در همه فصول و ایام گردش دارد. خود این گردش وحرکت در ایام مختلف سال نشان میدهد که برای رسیدن به تحول مورد نظر، نباید خود را به زمانی خاص محدود کرد. معطوف شدن به شبی خاص در صورتی که موجب از دست دادن سایر اوقات شود، یکی از ترفندهای شیطان است تا گمان کنیم فقط در این شب امکان دریافت فیضی خاص وجود دارد. با این ترفند، بسیاری از ما که این شب را به صبح میرسانیم و به نتیجه معلومی نمیرسیم، تا سال آینده امیدی به فیوض شب قدر نداریم و به این نحو، تا سال بعد در غفلت به سر میبریم و شاید سالهای سال، به همین صورت، رمضان را از دست بدهیم. در صورتی که ماه رمضان و شب قدر پیامبر (که در آن قرار گرفته است)، برای همه ما یک فرصت است تا با استفاده از برکاتی که روح جمعی در این زمانها ایجاد میکند، به رمضان و شب قدر خودمان برسیم؛ اما امکان دستیابی به آن را محدود به خود نمیکند. بنابراین، اگر این ایام و این شبها گذشت و به معرفتی که باید میرسیدیم، نرسیدیم، نباید فکر کنیم که در زمانهای دیگر نمیتوانیم به نتیجه برسیم.
رمضان 1431
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر