به نام بي نام او
قابل توجه همراهان محترم عرقان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
دست نوشتهای از مخفوفترین بند زندان اوین
مهدی آقازمانی
نگاهی به نامه محمد علی طاهری از بند ۲ الف زندان اوین
اگرچه در سالهای اخیر به دفعات نامههایی از درون زندان به بیرون رسیده است و در فضای رسانهای منتشر شده، اما بیشتر این نامهها از دو بند معروف ۳۵۰ و ۲۰۹ زندان اوین به بیرون درز کردهاست. دو بند معروفی که اداره آنرا سازمان زندانها به عهده دارد. اما بند ۲ الف در زندان اوین که محل اسارت، بازجویی و متاسفانه شکنجه بسیاری از چهره های نامدار در سالهای گذشته بودهاست، کمتر شناخته شده است.
این بار محمد علی طاهری (بنیانگذار عرفان حلقه) که از سال ۱۳۹۰ تا اکنون در همین بند نگهداری شده است اقدام به انتشار نامهای کرده است که روایتگر وضعیت اسفبار زندانیان در این بند است. مطالعه این نامه نکات مهمی را دستگیر فعالان حقوق بشر میکند که مرور برخی از این نکات پر اهمیت ارزیابی میشود:
بند ۲ الف کجاست؟
این اسم، مخفف «بند ۲ امنیتی» و نامی است که مقامات قضایی و سازمان زندانها روی بند ۳۲۵زندان اوین گذاشته اند. بند ۲الف یا همان بند ۳۲۵ زندان اوین در اختیار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بوده و از آن به عنوان بازداشتگاه ویژه امنیتی استفاده می شود. در سالهای اخیر بسیاری از چهرههای شناخته شده سیاسی و اجتماعی بازداشت در این بند را تجربه کرده اند و اصولا تا پرونده قضایی هریک از متهمان به هر دلیل باز مانده باشد وی در شرایط خاص امنیتی و در قالب سلولهای انفرادی در این بند و بدون برخورداری از حقوق دیگر زندانیان نگهداری میشود.
ویژگی مشترک افرادی که در این بند نگهداری شده و می شوند بیخبری طولانی مدت از وضعیت آنان و وضعیت جسمی و روحی بسیار نا مناسب است. محمد علی طاهری در نامه اخیر خود از این موضوع به وضوح صحبت کرده و حتی این نکته را در بند نخست شهادتنامه خود به گزارشگر ویژه سازمان ملل یادآور می شود که دامنه فیزیکی این بند حتی به برخی خانههای امن سپاه پاسداران و مراکز ناشناخته نگهداری از متهمان امنیتی افزایش یافته است.
قرنطینه کامل خبری و اعمال فشار روانی و جسمی:
نکته مهم دیگری که نامه اخیر رسیده از زندان اوین به رسانهها بیش از هر چیز دیگر روی آن تمرکز دارد مسئله اعمال شکنجههای روانی و جسمی برای اخذ اعتراف و فشار با استفاده از روشهای گوناگون است که محمدعلی طاهری در شرح آنچه براو و دیگران رفته است به موارد زیر اشاره دارد:
ضرب و شتم افراد ، فحاشی ، هتک حرمت،گرفتن اعترافات اجباری و دیکته شده و خلاف واقع ، تهیه مصاحبههای فرمایشی، دریافت دست خط و امضای اجباری مبنی بر نداشتن وثیقه در پایان هر دوره بازداشت موقت در مورد بعضی از متهمین، تهدید متهم به صدمه رسانیدن و یاجلب اعضای خانواده و نیز گروگانگیری اعضای خانواده برای بازگشت متهمین خارج از کشور و...
اطلاعاتی که محمد علی طاهری در این خصوص از داخل بند امنتی سپاه پاسداران در زندان اوین در اختیار همگان گذاشته است با مشاهدات و تجربیات کسانی که پیش از این مجبور به اعترافات اجباری شده اند از جمله علی افشاری و مازیار بهاری مطابقت کامل دارد.
هزینههای انتشار چنین نامهای برای زندانی
بی تردید همه کسانی که تجربه تحمل حبس در سیستم قضایی جمهوری اسلامی خصوصا در این سطح را داشتهاند گواهی میدهند که انتشار چنین نامهها و یا بیانیههایی در خارج از زندان با امضای هر یک از زندانیان تا چه اندازه عواقب شدیدی برای آنها به همراه دارد.
وقایع بند ۳۵۰ زندان اوین در ماههای گذشته که در پی درز اخباری از نقض حقوق زندانیان به وسیله زندان بانان موظف سازمان زندانها به وقوع پیوست، بیتردید هنوز پیش چشم همگی ماست. اما اکنون برای نخستین بار نامهای ازدرون مخوفترین بند امنیتی زندان اوین که تا کنون از داخل آن خبری به بیرون درز نکرده بوده است ودر حالی که نویسنده نامه همچنان در حال گذران محکومیت در همان بند است،منتشر می شود.
ساده انگاریست که بپنداریم محمدعلی طاهری خطرات انتشار نامه را نمیدانسته. بلکه باید این سوال را مطرح کرد که او در چه شرایط وخیمی قرار دارد و یا اینکه به وی چه موضوعی را تحمیل و یا چه حکمی را ابلاغ کردهاند که پس از چندین مورد اعتصاب غذا که در طی سال گذشته از سرگذرانیده است، حالا خود را برای هرگونه شکنجه و تنبیه در زندان به وسیله بازجویانی که در برخی از بندهای نامه رفتار آنان را با خود و دیگر زندانیان منعکس کرده است، آماده میکند.
بی تردید چنین شرایط دشواری در میان روایت دیگر کسانی که طعم بازداشت و بازجوییهای ناعادلانه در ساختار نظام قضایی جمهوری اسلامی را تجربه کردهاند هم دیده میشود. با توجه به این شرایط است که میتوان متصور بود هزینهای که محمدعلی طاهری برای نگارش و انتشار این نامه متقبل شده است آنقدر گزاف است که هرگونه شائبهای را مرتفع می کند.
کسی به شکایت زندانی رسیدگی نمیکند
محمد علی طاهری در نامه خود که در دو قسمت در خبرگزاریهای گوناگون با همت شاگردانش به انتشار رسیده به صراحت اعلام کرده است که در طول همه مدت بازداشت خود که از اردیبهشت سال ۱۳۹۰آغاز شده و تا کنون همچنان ادامه داشته است، امکان دسترسی به وکلای خود را پیدا نکرده است و در بند سیزدهم نامه خود خطاب به احمد شهید مشخصا یادآور می شود که بسیاری دیگر از بازداشت شدگان سیاسی و عقیدتی که او با آنها در سلولهای دو نفره بند ۲ الف زندان اوین ملاقات داشته است نیز از چنین وضعیتی رنج برده اند و می نویسد:
«۱۳) عدم اجازه ملاقات و تماس با وکیل در کلیه مدت بازپرسی و بازجویی و تهیه دفاعیه و حضور وکیل در پرونده فقط به عنوان تشریفات.»
وقتی این نکته بیش از پیش مهم تلقی میشود که در نظر داشته باشیم وی به صراحت از آزادی عمل بازجویان اطلاعات سپاه پاسداران در نگهداری بدون قید و شرط زندانیان عقیدتی در بازداشت بدون محدودیت زمانی برخوردار بوده و در برابر هیچ مقامی خود را پاسخگو نمیدانند. نکته قابل توجه اینجاست که پرونده این گونه زندانیان علی الرغم گذشت مدت طویلی از بازداشتشان همچنان مفتوح است و هر آینه امکان افزایش جرایم ساختگی برای آنها وجود دارد و زندانی از هرگونه حق شکایت به روند دادرسی و بازجوی و یا نگهداری در بازداشت بدون محدودیت محروم است. همین مسئله است که در کنار ارعاب و تهدید مداوم و اعترافات اجباری که پایه قضاوت بدوی و انشای احکام دیکته شده از قبل بوده است، به صورت فزایندهای زندانی را در شرایط حقوقی شکننده قرار میدهد که مجبور به هرگونه همکاری با سیستم قضایی برای دستیابی به خواسته بازجو و یا بازجویان باشد.
رونوشت به رهبر و روسای سه قوه
محمدعلی طاهری در بند پانزدهم نامهاش به روشنی از عدم انتقال اعتراضهای زندانیان به دادگاه و یا مقامات صالحه قضایی گلایه کرده است. که نشانگر نوعی بایکوت خبری در خصوص بازداشت شدگان در این بند است. در خط شناسی و سبک نگارش بخشهایی از تصویر نامه دست نویس او که تا کنون منتشر شده است این دغدغه به روشنی دیده شده است و او علاوه بر آن که نامه را خطاب به گزارشگر ویژه سازمان ملل در خصوص مسائل حقوق بشر در ایران به رشته تحریر درآورده است خواهان ارائه رونوشتی از این نامه به ریاست قوه قضائیه، دفتر حقوق بشر قوه قضائیه، بیت رهبری، حفاظت قوه قضائیه، مراجع محترم تقلید، ریاست جمهوری، ریاست مجلس، علی مطهری نماینده مجلس ایران و همچنین شورای حقوق بشر اتحادیه اروپا شده است. تاکید نویسنده که با توجه به کمبود کاغذ به این نکته اشاره روشن داشته است از دو منظر لازم به توجه است. نخست اینکه نشان می دهد زندانیان در این بند باور دارند که مقامات عالی رتبه سیاسی و قضایی در ایران از شرایط آنها بیخبرند و خواهان مداخله آنها در وضعیت اسف بار حاکم در بند امنتی ۲ الف در زندان اوین شدهاند. و نکته مهم دیگر آن است که آقای طاهری با هوشمندی و با توجه به آنچه حدس می زند در آینده نزدیک در انتظار او یا دیگر زندانیان این بند است میخواهد تا با در جریان قرار دادن این مقامات بهانه عدم اطلاع را از آنها گرفته و اجازه ندهد تا ایشان در قبال مظالم رفته در حق زندانیان و یا اعدامهای احتمالی در مقابل مجامع جهانی به بهانه فعالیت عناصر خودسرآنچنان که در پروندههای گوناگون شاهد بودهایم- از پاسگویی شانه خالی کنند.
استمرار زندان طاهری و تامین بودجه برای نهادهای خاص
یکی از مهمترین نکاتی که محمدعلی طاهری درنامه خود به آن اشاره کرده است انتشار مجموعه کتابهایی در تکفیر اندیشههای اوست که همه از سوی یک مرکز فکری خاص در شهر قم و وابسته به نهادهای امنتی در حوزه فرهنگ تدوین و منتشر شدهاند. طاهری پیش از این نیز از فعالان نزدیک به مجموعه عرفان حقله -خصوصا شاگردانی که به خارج از ایران پناهنده شده اند- خواسته بود که فعالیتهای حقوق بشری را در اولیت و حتی مقدم بر آموزش عرفان و اندیشههای وی قراردهند و حال واضح است که او به درستی دریافته است که موسسات جهت دار و کارگزاری که به سفارش نهادهای امنیتی آغاز به کار کردهاند با دامن زدن به شایعات و ایجاد فضای آلوده در خصوص برخی چهرههای عقیدتی مانند محمدعلی طاهری میکوشند تا بودجههای هنگفت دولتی خود را محفوظ نگه دارند و زندانی بودن و حتی اعدام چهرههایی مانند محمدعلی طاهری و البته مبارزه با آرا، عقاید و شاگردان و هوادان چنین افرادی ضامن منافع مالی این موسسات به ظاهر فرهنگی و البته جریان ساز در داخل حکومت ایران است.
نامه مذکور در بندهای ۸،۱۰،۱۱،۲۱،۲۲ و ۲۳ بخش نخست خود به وضوح از تاثیر روند فعالیت این موسسات که مجموعه بهداشت روانی در قم در راس آن قرار دارد پرده برداشته است. طبیعی است که بودجههای نفتی بخش فرهنگ به جای آنکه صرف توسعه دانش و اندیشه شده باشد از طریق مافیاهای فرهنگی امنیتی در حال بهره برداری برای گروههای خاص فکری است.
حال باید با دقت پیگیر شرایط داخلی و افزایش فشارها بر نویسنده این نامه بود و امید است که دوستداران این شخصیت فرهنگی و عرفانی محبوس با پرهیز از هیجانات زودگذر و تکرویها بتوانند پیام مستتر در نامه مهم محمدعلی طاهری را دریافته و به انتقال آن همت گمارند.
منبع:
http://www.rahesabz.net/story/84273/
قابل توجه همراهان محترم عرقان کيهاني (حلقه)
گروه خبري سايت
دست نوشتهای از مخفوفترین بند زندان اوین
مهدی آقازمانی
نگاهی به نامه محمد علی طاهری از بند ۲ الف زندان اوین
اگرچه در سالهای اخیر به دفعات نامههایی از درون زندان به بیرون رسیده است و در فضای رسانهای منتشر شده، اما بیشتر این نامهها از دو بند معروف ۳۵۰ و ۲۰۹ زندان اوین به بیرون درز کردهاست. دو بند معروفی که اداره آنرا سازمان زندانها به عهده دارد. اما بند ۲ الف در زندان اوین که محل اسارت، بازجویی و متاسفانه شکنجه بسیاری از چهره های نامدار در سالهای گذشته بودهاست، کمتر شناخته شده است.
این بار محمد علی طاهری (بنیانگذار عرفان حلقه) که از سال ۱۳۹۰ تا اکنون در همین بند نگهداری شده است اقدام به انتشار نامهای کرده است که روایتگر وضعیت اسفبار زندانیان در این بند است. مطالعه این نامه نکات مهمی را دستگیر فعالان حقوق بشر میکند که مرور برخی از این نکات پر اهمیت ارزیابی میشود:
بند ۲ الف کجاست؟
این اسم، مخفف «بند ۲ امنیتی» و نامی است که مقامات قضایی و سازمان زندانها روی بند ۳۲۵زندان اوین گذاشته اند. بند ۲الف یا همان بند ۳۲۵ زندان اوین در اختیار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بوده و از آن به عنوان بازداشتگاه ویژه امنیتی استفاده می شود. در سالهای اخیر بسیاری از چهرههای شناخته شده سیاسی و اجتماعی بازداشت در این بند را تجربه کرده اند و اصولا تا پرونده قضایی هریک از متهمان به هر دلیل باز مانده باشد وی در شرایط خاص امنیتی و در قالب سلولهای انفرادی در این بند و بدون برخورداری از حقوق دیگر زندانیان نگهداری میشود.
ویژگی مشترک افرادی که در این بند نگهداری شده و می شوند بیخبری طولانی مدت از وضعیت آنان و وضعیت جسمی و روحی بسیار نا مناسب است. محمد علی طاهری در نامه اخیر خود از این موضوع به وضوح صحبت کرده و حتی این نکته را در بند نخست شهادتنامه خود به گزارشگر ویژه سازمان ملل یادآور می شود که دامنه فیزیکی این بند حتی به برخی خانههای امن سپاه پاسداران و مراکز ناشناخته نگهداری از متهمان امنیتی افزایش یافته است.
قرنطینه کامل خبری و اعمال فشار روانی و جسمی:
نکته مهم دیگری که نامه اخیر رسیده از زندان اوین به رسانهها بیش از هر چیز دیگر روی آن تمرکز دارد مسئله اعمال شکنجههای روانی و جسمی برای اخذ اعتراف و فشار با استفاده از روشهای گوناگون است که محمدعلی طاهری در شرح آنچه براو و دیگران رفته است به موارد زیر اشاره دارد:
ضرب و شتم افراد ، فحاشی ، هتک حرمت،گرفتن اعترافات اجباری و دیکته شده و خلاف واقع ، تهیه مصاحبههای فرمایشی، دریافت دست خط و امضای اجباری مبنی بر نداشتن وثیقه در پایان هر دوره بازداشت موقت در مورد بعضی از متهمین، تهدید متهم به صدمه رسانیدن و یاجلب اعضای خانواده و نیز گروگانگیری اعضای خانواده برای بازگشت متهمین خارج از کشور و...
اطلاعاتی که محمد علی طاهری در این خصوص از داخل بند امنتی سپاه پاسداران در زندان اوین در اختیار همگان گذاشته است با مشاهدات و تجربیات کسانی که پیش از این مجبور به اعترافات اجباری شده اند از جمله علی افشاری و مازیار بهاری مطابقت کامل دارد.
هزینههای انتشار چنین نامهای برای زندانی
بی تردید همه کسانی که تجربه تحمل حبس در سیستم قضایی جمهوری اسلامی خصوصا در این سطح را داشتهاند گواهی میدهند که انتشار چنین نامهها و یا بیانیههایی در خارج از زندان با امضای هر یک از زندانیان تا چه اندازه عواقب شدیدی برای آنها به همراه دارد.
وقایع بند ۳۵۰ زندان اوین در ماههای گذشته که در پی درز اخباری از نقض حقوق زندانیان به وسیله زندان بانان موظف سازمان زندانها به وقوع پیوست، بیتردید هنوز پیش چشم همگی ماست. اما اکنون برای نخستین بار نامهای ازدرون مخوفترین بند امنیتی زندان اوین که تا کنون از داخل آن خبری به بیرون درز نکرده بوده است ودر حالی که نویسنده نامه همچنان در حال گذران محکومیت در همان بند است،منتشر می شود.
ساده انگاریست که بپنداریم محمدعلی طاهری خطرات انتشار نامه را نمیدانسته. بلکه باید این سوال را مطرح کرد که او در چه شرایط وخیمی قرار دارد و یا اینکه به وی چه موضوعی را تحمیل و یا چه حکمی را ابلاغ کردهاند که پس از چندین مورد اعتصاب غذا که در طی سال گذشته از سرگذرانیده است، حالا خود را برای هرگونه شکنجه و تنبیه در زندان به وسیله بازجویانی که در برخی از بندهای نامه رفتار آنان را با خود و دیگر زندانیان منعکس کرده است، آماده میکند.
بی تردید چنین شرایط دشواری در میان روایت دیگر کسانی که طعم بازداشت و بازجوییهای ناعادلانه در ساختار نظام قضایی جمهوری اسلامی را تجربه کردهاند هم دیده میشود. با توجه به این شرایط است که میتوان متصور بود هزینهای که محمدعلی طاهری برای نگارش و انتشار این نامه متقبل شده است آنقدر گزاف است که هرگونه شائبهای را مرتفع می کند.
کسی به شکایت زندانی رسیدگی نمیکند
محمد علی طاهری در نامه خود که در دو قسمت در خبرگزاریهای گوناگون با همت شاگردانش به انتشار رسیده به صراحت اعلام کرده است که در طول همه مدت بازداشت خود که از اردیبهشت سال ۱۳۹۰آغاز شده و تا کنون همچنان ادامه داشته است، امکان دسترسی به وکلای خود را پیدا نکرده است و در بند سیزدهم نامه خود خطاب به احمد شهید مشخصا یادآور می شود که بسیاری دیگر از بازداشت شدگان سیاسی و عقیدتی که او با آنها در سلولهای دو نفره بند ۲ الف زندان اوین ملاقات داشته است نیز از چنین وضعیتی رنج برده اند و می نویسد:
«۱۳) عدم اجازه ملاقات و تماس با وکیل در کلیه مدت بازپرسی و بازجویی و تهیه دفاعیه و حضور وکیل در پرونده فقط به عنوان تشریفات.»
وقتی این نکته بیش از پیش مهم تلقی میشود که در نظر داشته باشیم وی به صراحت از آزادی عمل بازجویان اطلاعات سپاه پاسداران در نگهداری بدون قید و شرط زندانیان عقیدتی در بازداشت بدون محدودیت زمانی برخوردار بوده و در برابر هیچ مقامی خود را پاسخگو نمیدانند. نکته قابل توجه اینجاست که پرونده این گونه زندانیان علی الرغم گذشت مدت طویلی از بازداشتشان همچنان مفتوح است و هر آینه امکان افزایش جرایم ساختگی برای آنها وجود دارد و زندانی از هرگونه حق شکایت به روند دادرسی و بازجوی و یا نگهداری در بازداشت بدون محدودیت محروم است. همین مسئله است که در کنار ارعاب و تهدید مداوم و اعترافات اجباری که پایه قضاوت بدوی و انشای احکام دیکته شده از قبل بوده است، به صورت فزایندهای زندانی را در شرایط حقوقی شکننده قرار میدهد که مجبور به هرگونه همکاری با سیستم قضایی برای دستیابی به خواسته بازجو و یا بازجویان باشد.
رونوشت به رهبر و روسای سه قوه
محمدعلی طاهری در بند پانزدهم نامهاش به روشنی از عدم انتقال اعتراضهای زندانیان به دادگاه و یا مقامات صالحه قضایی گلایه کرده است. که نشانگر نوعی بایکوت خبری در خصوص بازداشت شدگان در این بند است. در خط شناسی و سبک نگارش بخشهایی از تصویر نامه دست نویس او که تا کنون منتشر شده است این دغدغه به روشنی دیده شده است و او علاوه بر آن که نامه را خطاب به گزارشگر ویژه سازمان ملل در خصوص مسائل حقوق بشر در ایران به رشته تحریر درآورده است خواهان ارائه رونوشتی از این نامه به ریاست قوه قضائیه، دفتر حقوق بشر قوه قضائیه، بیت رهبری، حفاظت قوه قضائیه، مراجع محترم تقلید، ریاست جمهوری، ریاست مجلس، علی مطهری نماینده مجلس ایران و همچنین شورای حقوق بشر اتحادیه اروپا شده است. تاکید نویسنده که با توجه به کمبود کاغذ به این نکته اشاره روشن داشته است از دو منظر لازم به توجه است. نخست اینکه نشان می دهد زندانیان در این بند باور دارند که مقامات عالی رتبه سیاسی و قضایی در ایران از شرایط آنها بیخبرند و خواهان مداخله آنها در وضعیت اسف بار حاکم در بند امنتی ۲ الف در زندان اوین شدهاند. و نکته مهم دیگر آن است که آقای طاهری با هوشمندی و با توجه به آنچه حدس می زند در آینده نزدیک در انتظار او یا دیگر زندانیان این بند است میخواهد تا با در جریان قرار دادن این مقامات بهانه عدم اطلاع را از آنها گرفته و اجازه ندهد تا ایشان در قبال مظالم رفته در حق زندانیان و یا اعدامهای احتمالی در مقابل مجامع جهانی به بهانه فعالیت عناصر خودسرآنچنان که در پروندههای گوناگون شاهد بودهایم- از پاسگویی شانه خالی کنند.
استمرار زندان طاهری و تامین بودجه برای نهادهای خاص
یکی از مهمترین نکاتی که محمدعلی طاهری درنامه خود به آن اشاره کرده است انتشار مجموعه کتابهایی در تکفیر اندیشههای اوست که همه از سوی یک مرکز فکری خاص در شهر قم و وابسته به نهادهای امنتی در حوزه فرهنگ تدوین و منتشر شدهاند. طاهری پیش از این نیز از فعالان نزدیک به مجموعه عرفان حقله -خصوصا شاگردانی که به خارج از ایران پناهنده شده اند- خواسته بود که فعالیتهای حقوق بشری را در اولیت و حتی مقدم بر آموزش عرفان و اندیشههای وی قراردهند و حال واضح است که او به درستی دریافته است که موسسات جهت دار و کارگزاری که به سفارش نهادهای امنیتی آغاز به کار کردهاند با دامن زدن به شایعات و ایجاد فضای آلوده در خصوص برخی چهرههای عقیدتی مانند محمدعلی طاهری میکوشند تا بودجههای هنگفت دولتی خود را محفوظ نگه دارند و زندانی بودن و حتی اعدام چهرههایی مانند محمدعلی طاهری و البته مبارزه با آرا، عقاید و شاگردان و هوادان چنین افرادی ضامن منافع مالی این موسسات به ظاهر فرهنگی و البته جریان ساز در داخل حکومت ایران است.
نامه مذکور در بندهای ۸،۱۰،۱۱،۲۱،۲۲ و ۲۳ بخش نخست خود به وضوح از تاثیر روند فعالیت این موسسات که مجموعه بهداشت روانی در قم در راس آن قرار دارد پرده برداشته است. طبیعی است که بودجههای نفتی بخش فرهنگ به جای آنکه صرف توسعه دانش و اندیشه شده باشد از طریق مافیاهای فرهنگی امنیتی در حال بهره برداری برای گروههای خاص فکری است.
حال باید با دقت پیگیر شرایط داخلی و افزایش فشارها بر نویسنده این نامه بود و امید است که دوستداران این شخصیت فرهنگی و عرفانی محبوس با پرهیز از هیجانات زودگذر و تکرویها بتوانند پیام مستتر در نامه مهم محمدعلی طاهری را دریافته و به انتقال آن همت گمارند.
منبع:
http://www.rahesabz.net/story/84273/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر