۱۳۹۳-۰۴-۲۶

شب قدر!

شب قدر!


« ليلة القدر » يعني اينكه ما در ظلمت هستيم و در اين ظلمتي كه هستيم قرار است قدر خودمان را پيدا كنيم و اگر اينطور شد و ما موفق شديم به خودشناسي توجه كنيم در اين دوران و اين اتفاق افتاد «ليَلة القدَر خيَرْ مِّن الَف شهَْر» (قدر 3) از هزار ماه هم بهتر است و «تنَزَّل الملَئِکةَ و الروُّح فيها باِذِن ربَهِّمِ مِّن کُل امَر» (قدر ۴) در همه امور ملائك ظاهر مي شوند، اين يعني چي؟ يعني آگاهي ها جاري مي شوند. اگر ما موفق به همچنين مسئله اي بشويم آن وقت آگاهي ها است كه به سمت ما مي آيد و ما به سلامتي مي رسيم؛ سلامتي روان، ذهن و سلامتي فكرمان خودش سرمايه اصلي ما خواهد شد، اگر برسيم، اگر مكانيكي نگاهش نكنيم كه عمدتا اين قضيه را ما مكانيكي نگاه مي كنيم. يعني فكر مي كنيم كه در ۳۶۵ روز امشب شبي است كه آره شب خاصي است، ويژه است و ملائك هم قرار است در اين شب بيايند و «ليَلة القدَر خيَرْ مِّن الَف شهَْر» از هزار ماه هم بهتر است بعد ما مي نشينيم در و ديوار را نگاه مي كنيم كه الان ملائك مي آيند پائين، يك دقيقه ديگر مي آيند پائين. خوب صبح مي شود، خبري نيست، اتفاقي نيفتاده است. اتفاقي نخواهد افتاد، اگر مكانيكي نگاه كنيم اتفاقي نخواهد افتاد.

هر شب شب قدر است، هر روز هم شب قدر است، هر لحظه لحظه قدر است، لحظه اي است كه ما به اين نكته پي ببريم كه وجود ما ارزشمند است و در طراحي ما نهايت خلاقيت به كار برده شده است و بدانيم كه معادل او هستيم، بدانيم كه وجه او هستيم. اين شب ها را سمبليك انتخاب كردند كه ما به طور مشخص و واضح روي اين موضوع كار كنيم. اما به اين معني نيست كه روزها و ساعت ها و ثانيه هاي ديگر اين موضوع را در خودش ندارد.

خوب صبح مي شود و پيدا نكرديم و شيطان مي آيد مي گويد «خوب مسئله اي نيست، تلاشت را كردي، زور زدي عيب ندارد، سال ديگر، سال ديگر حتما پيدايش مي كني. از همين الان خودت را براي سال ديگر آماده كن و برو و اين ۳۵۵ روز را بگذران دوباره انشاءالله ماه رمضان سال آينده مي آيد و ديگر پيدا مي كني! » لذا يك سال تمام اين مسئله را تعطيل مي كند و تعطيل مي شود و ما مي رويم كه سال ديگر پيدايش كنيم. سال ديگر دوباره همين ماجراست، مي آييم و مي رويم داخلش كه امشب پيدايش مي كنيم، در و ديوار را هي نگاه مي كنيم كه الان مي آيد، يك دقيقه ديگر مي آيد، صبح مي شود خبري هرگز خبري نخواهد شد! هرگز خبري نخواهد شد خيال راحت! براي اينكه اين موضوع مكانيكي نبوده، اين موضوع نيست و اينجوري نبوده، اين موضوع اين بوده كه بگوييم : خیلي خوب امشب شبي است كه من بايد راجع به خويشتن هر فكري دارم بكنم، هر تكليفي دارم بكنم، اگر يك سال هم صبر كردم، يك سال هر روزش را فكر كردم كه كي هستي؟ چي هستم؟ چه بايد بكنم؟ از كجا آمده ام؟ چرا آمده ام؟ به كجا مي روم؟ فكر فكر فكر يك شبي را براي جمع بندي انتخاب كرده باشم حالا اگر در اين فاصله اين كار را نكرده باشم در همچين شبي، شبي باشد كه من براي جمع بندي بنشينم با خودم رو راست ببينم كه چه خبر است والسلام، در غير اين صورت هرگز خبري نخواهد شد!

(مطالب دوره 3 - استاد طاهری )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر